رساله دوم: حکم کمک خواستن از جن و شیاطین و نذر کردن برای آنها
از عبدالعزیز بن عبدالله بن باز به همه مسلمینی که این را مطالعه میکنند، خداوند به من و شما توفیق تمسک به دین و پایداری بر آن را عنایت فرماید. آمین.
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
اما بعد: یکی از برادران بنده را در مورد حکم آنچه برخی از افراد جاهل انجام میدهند از قبیل به فریاد خواندن غیر از خدا و کمک خواستن از آنها در هنگام مشکلات، مثل به فریاد خواندن جن، و نذر کردن، و ذبح کردن برای آنها و امثال آن، چنانکه بعضی میگویند: «ای هفت تا بگیرید او را» منظورشان هفت تن از سران جنها میباشند میگویند: ای هفت تن او را چنان کنید، استخوانهایشان را بشکنید، خونش را بخورید، گوش و بینیاش را قطع کنید، و بعضی میگویند: (جنهای ظهر، ای جنهای عصر او را بگیرید) در بعضی مناطق این امر تا حدود زیادی به چشم میخورد، و به فریاد خواستن مردگان از قبیل پیامبران و صالحان وغیره، و به فریاد خواندن ملائکه و کمک خواستن از آنها نیز از همین موارد است، و همه اینها اموری هستند که از بسیاری از افرادی که منتسب به اسلام هستند سر میزند، و آنها از آنجا که نمىدانند، یا به علت تقلید از گذشتگان خود چنین میکنند، و ممکن است زبان به آوردن چنین کلماتی را ناچیز و امری عادی فکر میکنند، و میگویند عادت کردهایم، و به زبان میآید، اما قصدی و اعتقادی نداریم، و همچنین این برادر از من در مورد حکم ازدواج با چنین افردی که به این کارها معروف است پرسید، و در مورد ذبیحه آنها و خواندن نماز پشت سرشان، و بر رویشان در مورد تصدیق و تایید شعبدهبازان و فالگیرانی که ادعا میکنند بیماری و علت آنرا فقط با دیدن چیزی که با بدن مریض تماس داشته مثل عمامه و شلوار و رو سری و امثال آن مىدانند، سوال کرد.
پاسخ: «الحمد لله وحده والصلاة والسلام على من لا نبي بعده، وعلى آله وصحبه ومن اهتدى بهم إلى يوم الدين، أما بعد...».
خداوند انسانها و جنها را آفریده است تا فقط او را بپرستند و تنها از او کمک بخواهند و دعا و ذبح و نذر و سایر عبادات را خاص او کنند و پیامبران را با همین پیام فرستاده و آنها را به این فرمان داده است و کتابهای آسمانی را که بزرگترین آن قرآن است برای بیان این مطلب نازل کرده است، تا به توحید دعوت کنند، و مردم از شرک ورزیدن به خدا بر حذر دارند، و این اصل و اساس، اصول و پایه دین امت است، و معنی «لا إله إلا الله» همین است، چون «لا إله إلا الله» یعنی هیچ معبود به حقی جز الله نیست، پس این کلمه الوهیت یعنی عبادت را از غیر از الله نفی میکند، و آن را فقط و تنها برای خداوند ثابت مینماید، و دلایل زیادی بر این مطلب از کتاب خدا و سنت پیامبرش صوجود دارد، از آن جمله اینکه میفرماید: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ٥٦﴾[الذاریات: ٥٦]. «من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)».
و میفرماید: ﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الإسراء: ٢٣]. «و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾[البینة: ۵]. «و دستوری به آنها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند، در حالی که دین خود را برای او خالص کنند». و میفرماید: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ٦٠﴾[غافر: ۶۰]. «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبر مىورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ مىشوند!». و میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ١٨٦﴾[البقرة: ۱۸۶]. «و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)». خداوند در این آیات بیان میدارد که او تعالی انسانها و جنها را برای عبادت آفریده و تاکید میکند که او چنین حکم میکند، و فرمان داده و توصیه نموده است که جز الله کسی پرستش نشود، پس خداوند بندگانش را در قرآن و سنت پیامبر فرمان داده، و توصیه کرده است که کسی جز پروردگارشان را پرستش نکنند، و خداوند ﻷتوضیح داده است که دعا و به فریاد خواندن، عبادت بزرگی است که هر کس از آن سر باز زند وارد جهنم میشود، و بندگانش را فرمان داده است که فقط و تنها او را به فریاد بخوانند، و خبر داده که او نزدیک است، و دعای بندگانش را به اجابت مىکند. چون دعا نوعی عبادت است که آنها برای آن آفریده شدهاند و بدان فرمان یافتهاند، و خداوند ﻷمیفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٦٣﴾[الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳]. «بگو: نماز و قربانىام (تمام عبادات من)، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است. همتایى براى او نیست؛ و به همین مامور شدهام؛ و من نخستین مسلمانم!». خداوند به پیامبرش صفرمان داده که به مردم بگوید که نماز و ذبح کردن حیوان و زندگی و مرگ همه برای خداوند پروردگار جهانیان است که شریکی ندارد، پس هر کسی برای غیر از خداوند حیوانی را سر ببرد و ذبح کند به خدا شرک ورزیده است، چنان که اگر برای غیر از خداوند نماز بخواند شرک ورزیده است، پس هر کسی برای غیر از خداوند، برای جنها و ملائکه و مردهها وغیره حیوان ذبح کند و با این کار به آنها تقرب بجوید مثل کسی است که برای غیر از الله نماز بخواند، در حدیث صحیح از پیامبر صروایت شده که فرمود: «لعنت خداوند بر کسی باد که برای غیر از خداوند حیوان ذبح کند» و امام احمد با سند حسن از طارق بن شهاب ساز رسول اکرم صروایت میکند که فرمود: (دو نفر از کنار بت قومی گذشتند، هیچ کس از کنار آن عبور نمیکرد مگر آنکه چیزی تقدیم آن میکرد، به یکی از آنها گفتند: چیزی برای بت قربانی کن، گفت: چیزی ندارم که تقدیم کنم گفتند: چیزی بده گرچه یک مگس باشد، او مگسی برای بت قربانی و تقدیم آن کرد آنگاه او را رها کردند، و این مرد به خاطر این به دوزخ رفت، و به مرد دیگری گفته شد: چیزی تقدیم و قربانی کن، گفت: من برای غیر از خداوند چیزی را قربانی نمیکنم آنگاه گردن او را زدند و کشته شد، و او به بهشت رفت) پس وقتی فردی به خاطر تقدیم و قربانی کردن مگسی برای بت، مشرک قرار مىگیرد، و به علت اینکار مستحق جهنم میشود، پس کسانی که جنها و ملائکهها و اولیاء را به فریاد میخوانند و از آنها کمک میخواهند و برایشان نذر میکنند و به آنها تقرب میجویند و برایشان حیوان قربانی میکنند به امید اینکه اموالشان را محافطت نماید یا بیماریشان را شفا دهند و یا حیوانات و مزرعهاشان از آفتها در امان بمانند، یا از ترس شر جنها چنین میکنند، چگونه خواهند بود؟ آری چنین کسانی به طریق اولی از کسی که مگسی را برای بت قربانی کرده مشرک به شمار میآیند، و مستحق جهنم میشوند و از جمله آنچه در این مورد آمده است فرموده الهی که میفرماید: ﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ٢ أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ٣﴾[الزمر: ٢-٣]. «ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم؛ پس خدا را پرستش کن و دین خود را براى او خالص گردان. آگاه باشید که دین خالص از آن خداست».
و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ١٨﴾[یونس: ۱۸]. «آنها غیر از خدا، چیزهایى را مىپرستند که نه به آنان زیان مىرساند، و نه سودى مىبخشد؛ و مىگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزى خبر مىدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانى که قرار مىدهند». خداوند در این دو آیه خبر میدهد که مشرکین علاوه بر او اولیاء و یاورانی از مخلوقات را برگزیده که در کنار الله آنها را به فریاد خوانده و دعا و ترس و امید و ذبح و نذر و امثال آن عبادت میکنند، و گمان میبرند که این اولیاء آنها را به خداوند نزدیک میکنند و برایشان نزد خداوند شفاعت مینمایند، خداوند این افراد را تکذیب میکند و از باطل آنها پرده بر میدارد، و آنان دروغگو و کافر و مشرک نامیده و خود را از شرک آنها پاک و منزه دانسته است، او تعالی میفرماید: ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾«منزه است او، و برتر است از آن همتایانى که قرار مىدهند». پس معلوم میشود که هر کسی فرشته یا پیامبر یا جن یا درخت یا سنگی را به فریاد بخواند و از او کمک بخواهد، یا نذر و ذبح و به آن تقرب بجوید به این امید که نزد خداوند برای او شفاعت میکند و او را به خدا نزدیک مینماید، یا به امید اینکه مریض را شفا میدهد، یا اموال را حفاظت مینماید، یا مسافر به سلامتی بر میگردد، گرفتار شرک بزرگی شده است، شرکی که خداوند در مورد آن میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا٤٨﴾[النساء: ۴۸]. «خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد! و پایینتر از آن را براى هر کس (بخواهد و شایسته بداند) مىبخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است». و میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾[المائدة: ٧۲]. «زیرا هر کس شریکى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است؛ و جایگاه او دوزخ است؛ و ستمکاران، یار و یاورى ندارند». و شفاعت در روز قیامت بهره اهل توحید و اخلاص میشود و مشرکین از شفاعت محروماند، چنانکه وقتی از پیامبر صپرسیده شد شفاعت شما نصیب چه کسی میگردد؟ فرمود: (هر کسی از ته دل خالصانه بگوید «لا إله إلا الله»، و فرمود هر پیامبری دعایی داشته که اجابت آن قطعی است، همه پیامبران در این دنیا آن دعای خود را نمودهاند و من دعای خود را نگاه داشتهام تا روز قیامت برای امت خود شفاعت کنم و هر کسی از امت من در حالی بمیرد که با خداوند چیزی را شریک نکرده ان شاءالله شفاعت من نصیب او می گردد).
مشرکین گذشته ایمان داشتند که خداوند پروردگار و آفریننده و روزی دهنده آنهاست، و آنها فقط به خاطر این پیامبران و اولیاء و ملائکه و درختان و سنگها و امثال آن را به فریاد میخواندند که برایشان نزد خدا شفاعت کنند و آنها را به خدا نزدیک نمایند، اما خداوند این عذر آنها را نپذیرفت، و رسول اکرم صتوجیه آنان را قبول نکرد، بلکه خداوند در کتاب بزرگش به آنها اعتراض نموده و آنان را کافر و مشرک نامیده است، و این پندارشان را که معبودانشان برایشان شفاعت میکنند و آنها را به خدا نزدیک مینماید تکذیب کرد، و به خاطر این شرک پیامبر صبا آنها جنگید تا عبادت را خاص خداوند کنند، چون خداوند میفرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ لِلَّهِ﴾[البقرة: ۱٩۳]. «و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد». و پیامبر صفرمودند: «فرمان یافتهام تا با مردم بجنگم تا اینکه گواهی دهند که هیچ معبود به حقی جز الله نیست و محمد پیامبر خداست و نماز را بر پا دارند و زکات بپردازند و وقتی این کارها را کردند خونها و اموالشان از سوی من در امان است مگر به حق اسلام و حساب آنها با خداست» و فرمود: تا آن که گواهی دهند هیچ معبود به حقی نیست مگر الله، یعنی تا وقتی که عبادت را خاص خدا نمایند و غیر از او را پرستش نکنند، مشرکین از جنها میترسیدند و به آنها پناه میبردند، آنگاه خداوند در این مورد آیه نازل کرده و میفرماید: ﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا٦﴾[الجن: ۶]. «مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند». و اهل تفسیر دربارهی ﴿فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا﴾میگویند: یعنی به ترس آنها افزودند، چون جن وقتی ببیند که انسانها به او پناه میبرند احساس بزرگی و تکبر میکند و آنگاه بیشتر انسانها را مىترسانند تا آنها را بیشتر عبادت کنند و بیشتر به آنها پناه ببرند و خداوند در عوض مسلمین را فرمان داد که به خدا و کلمات تامه او پناه ببرند، چنانکه میفرماید: ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٣٦﴾[فصلت: ۳۶]. «و هرگاه وسوسههایى از شیطان متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست». و میفرماید: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ٤ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾[الفلق: ۱-۵]. «بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدۀ صبح. از شر تمام آنچه آفریده است. و از شر هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد میشود. و از شرّ آنها که در گرهها میدمند. و از شرّ هر حسودی هنگامی که حسد میورزد». ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ٣ مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ٤ ٱلَّذِي يُوَسۡوِسُ فِي صُدُورِ ٱلنَّاسِ٥ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ٦﴾[الناس: ۱-۶]. «بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم. به مالک و حاکم مردم. به (خدا و) معبود مردم. از شرّ وسوسهگر پنهانکار. که درون سینۀ انسانها وسوسه میکند. خواه از جن باشد یا از انسان». در حدیث صحیح از پیامبر صروایت است که فرمود: «هر کسی در جایی اقامت گزید و گفت: «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» ـ به کلمات کامل خداوند از آنچه آفریده پناه میبرم ـ، تا وقتی از آنجا میرود هیچ چیز به او زیان نمیرساند» هر کس بدنبال نجات است و علاقمند است که دین او محفوظ بماند و از تمامی انواع شرک مصون بماند از آیات و احادیث گذشته میداند، وابستگی به مردهها و ملائکهها و جنها و دیگر مخلوقات و به فریاد خواندن آنها و پناه بردن به آنان و امثال آن از اعمال جاهلیت مشرکین است، و زشتترین شرک به خداوند است، بنابراین باید آنرا ترک گفت و از آن بر حذر بود، و نیز یکدیگر را به ترک آن توصیه کرد، و به کسی که این کار را میکند اعتراض نمود، و هر کسی که این اعمال شرکآمیز را انجام میدهد ازدواج با او جایز نیست، و خوردن ذبیحه و نماز خواندن بر او و نماز خواندن پشت سر او جایز نیست، مگر آنکه آشکارا اعلام کند که توبه کرده و بسوی خدا باز گشته است، و دعا و عبادت را خاص خدا بکند، و دعا عبادت است بلکه مغز عبادت دعا است، چنانکه پیامبر صمیفرماید: (دعا عبادت است) و از ایشان صبا کلمات دیگری روایت شده که فرمود: (دعا مغز عبادت است) و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَنكِحُواْ ٱلۡمُشۡرِكَٰتِ حَتَّىٰ يُؤۡمِنَّۚ وَلَأَمَةٞ مُّؤۡمِنَةٌ خَيۡرٞ مِّن مُّشۡرِكَةٖ وَلَوۡ أَعۡجَبَتۡكُمۡۗ وَلَا تُنكِحُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤۡمِنُواْۚ وَلَعَبۡدٞ مُّؤۡمِنٌ خَيۡرٞ مِّن مُّشۡرِكٖ وَلَوۡ أَعۡجَبَكُمۡۗ أُوْلَٰٓئِكَ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَٱللَّهُ يَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ وَٱلۡمَغۡفِرَةِ بِإِذۡنِهِۦۖ وَيُبَيِّنُ ءَايَٰتِهِۦ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ٢٢١﴾[البقرة: ۲۲۱]. «و با زنان مشرک و بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسى نداشته باشید؛ زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان باایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت بهسوى آتش مىکنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مىنماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مىسازد؛ شاید متذکر شوند». بنابراین خداوند از ازدواج با زنان مشرک از قبیل بتپرستان و آنان که جنها و ملائکه وغیره را پرستش میکنند نهی کرده است، مگر آن اینکه زنان به توحید و خاص کردن عبادت برای خداوند ایمان بیاورند، و پیامبر صرا در آنچه آورده است تصدیق کنند، و از راه او پیروی نمایند، و همچنین خداوند از ازدواج مردان مشرک با زنان مسلمان نهی کرده است، مگر آنکه این مردان به توحید و خاص کردن عبادت برای خداوند ایمان بیاورند، و پیامبر صرا تصدیق کنند، و از ایشان پیروی نمایند، و خداوند خبر داده است که کنیز مؤمن از زن آزاده مشرک بهتر است، گرچه زیبایی و حسن کلام زن آزاده کسی که به او نگاه میکند متعجب و شگفت زده نماید. و میفرماید که برده مؤمن از مرد آزاد مشرک بهتر است گرچه زیبایی و شیواگویی و شجاعت وغیره مرد آزاد کسی که به او نگاه میکند شگفت زده کند، سپس خداوند اسباب این برتری را چنین بیان کرده است که ﴿أُوْلَٰٓئِكَ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِ﴾«آنها دعوت بهسوى آتش مىکنند». یعنی چون زنان و مردان مشرک با گفتار و رفتار و اخلاق خود بهسوی جهنم فرا میخوانند، اما زنان و مردان با ایمان بوسیله اخلاق و کردار و سیرت خود بسوی بهشت دعوت میدهند، پس چگونه اینها با آنها یکسانند؟ و خداوند ﻷدر مورد منافقین میگوید: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ كَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ٨٤﴾[التوبة: ۸۴]. «هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نایست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند؛ و در حالى که فاسق بودند از دنیا رفتند». پس خداوند ﻷدر این آیه توضیح میدهد که بر کافر و منافق نماز خوانده نمیشود، چون آنها به خدا و پیامبرش کفر ورزیدهاند، و همچنین پشت سر اینها نباید نماز خواند، اینها به عنوان پیشوای مسلمین انتخاب نمیشوند، چون کافرند و امانتدار نیستند و دشمنی بزرگی با مسلمین دارند، و به دلیل اینکه کافر و منافق اهل نماز و عبادت نیستند، زیرا با کفر و شرک عملی باقی نمیماند، و خداوند ﻷدر مورد حرام قرار دادن حیوان خود مرده و ذبیحه مشرکین میفرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ١٢١﴾[الأنعام: ۱۲۱]. «و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مىکنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود». خداوند مسلمین را از خوردن حیوان خود مرده و ذبیحه مشرک نهی کرده است، چون اگر به هنگام ذبح بسم الله بگوید تسمیه او باطل و اثری ندارد، زیرا ذبح کردن نوعی عبادت است، و شرک عبادت را نابود و باطل میکند، مگر آنکه مشرک بهسوی خدا باز گردد و توبه نماید، و خداوند ﻷخوراک اهل کتاب را مباح و جایز قرار داده و فرموده است: ﴿َطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ وَطَعَامُكُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡ﴾[المائدة: ۵]. «طعام اهل کتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آنها حلال». چون اهل کتاب به دینی آسمانی منتسباند و ادعا میکنند که پیروان موسی و عیسی هستند گرچه آنها در این ادعا دروغ میگویند، و خداوند با مبعوث کردن محمد صبهسوی همه مردم دین آنها را منسوخ و باطل کرده است، اما خداوند به خاطر حکمت و اسراری که در نظر گرفته شد غذا و ازدواج با اهل کتاب را برای ما حلال و جایز قرار داده است، و علما این حکمتها و اسرار را توضیح دادهاند، به خلاف مشرکین بت پرست یا مشرکینی که مردگان از قبیل پیامبران و اولیا را پرستش میکنند، که ازدواج با آنها و خوردن ذبیحهشان حلال نیست، زیرا دین آنان اصل و اساسی ندارد و شبههای در آن نیست، بلکه از اساس باطل است، بنابراین ذبیحه مشرک همچون حیوان خود مرده (مردار) است و خوردن آن جایز نیست، اما اینکه بعضی خطاب به بعضی میگویند: (جن تو را گرفته) شیطانی تو را با خود برده است و امثال آن، باید گفت که اینها سخنانی هستند که به عنوان شتم و ناسزا گفته میشوند، مشرک نیستند مگر اینکه گوینده معتقد باشد که جنها بدون اذن الله در مردم تصرف میکنند، هر کسی چنین عقیدهاى در مورد جنها و دیگر مخلوقات داشته باشد به سبب این اعتقاد کافر میشود، چون خداوند مالک همه چیز است، و بر همه چیز تواناست، و اوست که سود و زیان میرساند، و هیچ کاری جز به اجازه و فرمان و خواست و تقدیر سابق او انجام نمیگیرد، چنانکه خداوند به پیامبرش صفرمان میدهد که مردم را از این اصل بزرگ آگاه کند: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ١٨٨﴾[الأعراف: ۱۸۸]. «بگو: من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند؛) و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مىکردم، و هیچ بدى (و زیانى) به من نمىرسید؛ من فقط بیمدهنده و بشارتدهندهام براى گروهى که ایمان مىآورند! (و آماده پذیرش حقند)». پس وقتی سَرور انسانیت و برترین آنها صاختیار کوچکترین سود و زیانی برای خودش را ندارد، مگر آنکه خدا بخواهد، پس غیر از او دیگر خلق چگونه خواهند بود؟ و آیات زیادی در این خصوص آمده است. اما پرسیدن از فالگیران و شعبدهبازها و طالع بینها و دیگر کسانی که از غیب خبر میدهند منکر و ناجایز است، و تصدیق چنین افرادی، منکر و بدتر از پرسیدن آنها میباشد، بلکه یکی از شعبههای کفر است، زیرا پیامبر صمیفرماید: (هر کس نزد طالعبینی بیاید و از او در مورد چیزی بپرسد، خداوند نماز چهل روز او را قبول نمیکند). [مسلم].
و همچنین امام مسلم از معاویه بن حکم سلمی سروایت میکند که پیامبر صاز آمدن نزد کاهنان و پرسیدن از آنها نهی کرده است، و از پیامبر صدر کتابهای سنن روایت شده که فرمودند: (هر کس نزد کاهنان و غیبگویی بیاید و او را به آنچه میگوید تصدیق کند به آنچه بر محمد صنازل شده کفر ورزیده است)، و احادیث زیادی در این خصوص آمده است.
بنابراین مسلمین باید از پرسیدن طالعبینها و غیبگویان و سایر شعبدهبازها که از غیب خبر میدهند، و مسلمین را به نام طب و علاج وغیره فریب میدهند، پرهیز کنند چون پیامبر صاز این کار نهی کرده و از آن بر حذر داشته است، و آنچه برخی از مردم به نام طبابت انجام میدهند و از غیب خبر میدهند، مثل اینکه عمامه مریض، یا روسری او، و یا امثال آن را بو میکنند و مىگویند: این مریض چنین کرده، و از امور غیبی خبر میدهند، که در اصل عمامه مریض بر آن دلالت ندارد، و آنها چنین میکنند تا عوام را فریب دهند، و مردم فکر میکنند که اینها در طب مهارت دارند، و انواع بیماریها و اسباب آن را مىدانند، ممکن است مقداری دارو بدهند و به صورت تصادفی بر حسب تقدیر الهی بیمار شفا یابد و آنگاه مردم گمان میبرند که علت شفا داروها بودهاند، و یا ممکن است بیماری به علت جن و شیاطینی باشد که در خدمت این فرد هستند، که ادعای طبیب بودن میکند، و او را از امور غیبی که از آن آگاهی دارند مطلع میکنند، و او بر آن اعتماد میکند، و جنها و شیاطین را با عبادتی که برایشان مناسب است راضی میگرداند، و آنگاه جنها از آن مریض دست میکشند، و دیگر او را اذیت نمیکنند، و این در مورد جنها و شیاطین و کسانی که آنها را به کار میگیرند معروف است.
پس مسلمین باید از این افراد بپرهیزند و دوری کنند، و یکدیگر را به ترک این کار توصیه نمایند، و در کارها فقط به الله سبحانه و تعالی توکل نمایند. و استفاده از رقیه و دعای شرعی و داروهای مباح. و رفتن برای معالجه پیش پزشکانی که بیماری مریض را با وسیلههاى محسوس و معقول بررسی میکنند، اشکالی ندارد.
در حدیث صحیحی از پیامبر صروایت است که فرمود: (خداوند هیچ بیماری را فرو نفرستاده مگر آنکه برای آن شفایی قرار داده، که برخی علاج آن را مىدانند و برخی آنرا نمىدانند). و میفرماید: (هر بیماری دوایی دارد و هرگاه دارو و دوایی به مریض برسد به خواست خداوند بهبودی حاصل میشود). و میفرماید: (بندگان خدا! برای معالجه خود دارو استفاده کنید، و با آنچه حرام است خود را مداوا نکنید). و احادیث زیادی در این مورد است، از خداوند ﻷمسئلت داریم که احوال و اوضاع مسلمین را اصلاح نماید، و دلها و جسمهایشان را از هر آفت و بیماری شفا بخشد، و همه را بر هدایت گرد بیاورد، و ما و ایشان را از فتنههای گمراه کننده و از اطاعت شیاطین و یاوران آن نجات دهد، بیگمان خداوند بر همه چیز تواناست.
لا حول ولا قوة إلاَّ بالله العلي العظیم، وصلى الله وسلم وبارك علی عبده ورسوله نبینا محمد وآله وصحبه.
***