سوال چهارم: در مورد توحید الوهیت
در عصر حاضر بحث و سخنرانیها و کتابهای زیادی در مورد اثبات وجود خدا و ربوبیت او نوشته میشود بدون اینکه از آن بر لازم و مقتضای ربوبیت یعنی توحید الوهیت استدلال شود، و چون به توحید الوهیت پرداخته نمیشود در نتیجه توحید الوهیت را نمىدانند و به آن توجهی نمیشود، چه خوب است اگر شما در مورد توحید الوهیت که اساس نجات و نقطه آغاز دعوت پیامبران است و اصلی که چیزهای دیگر بر آن قرار دارند، توضیح دهید.
پاسخ: تردیدی نیست که خداوند پیامبران را فرستاده و کتابها را نازل کرده است تا حقی که او بر بندگان دارد را بیان کند، و آنها را به خاص کردن عبادت فقط برای الله فرا بخواند، و آنها را دعوت نماید تا همه عبادتهای خود را فقط برای الله انجام دهند، زیرا بیشتر مردم روی زمین میدانستند که خداوند پروردگار و آفریننده و روزی دهنده آنهاست، و آنها از روی جهالت و تقلید از پدران و نیاکانشان برخی از عبادتهای خود، یا همه را برای غیر از خداوند انجام میدادند، و به خاطر این گرفتار شرک اکبر شدند، چنانکه قوم نوح و دیگر امتهای بعد از آن و اوایل این امت چنین بودند، و وقتی پیامبر صآنها را به یگانه دانستن خداوند فرا خواند نپذیرفتند و گفتند: ﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عُجَابٞ٥﴾[ص: ۵]. «آیا او بجاى اینهمه خدایان، خداى واحدى قرار داده؟! این براستى چیز عجیبى است!». و خداوند در مورد آنها میگوید: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُوٓاْ إِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ يَسۡتَكۡبِرُونَ٣٥ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ٣٦﴾[الصافات: ۳۵-۳۶]. «چرا که وقتى به آنها گفته مىشد: معبودى بحق جز خدا وجود ندارد، تکبر و سرکشى مىکردند. و پیوسته مىگفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى دیوانه رها کنیم؟!». و باز خداوند در مورد آنان میگوید: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ﴾[الزخرف: ۲۳]. «ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا مىکنیم».
و آیات زیادی در این خصوص آمده است، پس بر علمای مسلمین و دعوتگران بهسوی هدایت واجب است که برای مردم حقیقت توحید الوهیت را توضیح دهند، و فرق آن با توحید ربوبیت و با توحید اسما و صفات را بیان کنند، چون بسیاری از مسلمین این را نمىدانند، چه برسد به آنهایی که مسلمان نیستند، و کافران قریش و دیگر عربها و اغلب ملتها میدانستند که خداوند آفریننده و روزی دهنده آنهاست، بنابراین خداوند از این شناخت آنان علیه آنان دلیل آورد که خداوند مستحق است آن را بپرستند، چون او آفریننده آنهاست، و به آنان روزی میدهد و از هر جهت بر آنان قدرت دارد، چنانکه خداوند میفرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٨٧﴾[الزخرف: ۸٧]. «و اگر از آنها بپرسى چه کسى آنان را آفریده، قطعا مىگویند: خدا؛ پس چگونه از عبادت او منحرف مىشوند؟!». و میفرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾[الزمر: ۳۸]. «و اگر از آنها بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما مىگویند: «خدا!». و خداوند به پیامبرش دستور میدهد که از آنها بپرسد کیست که به ایشان رزق و روزی میدهد؟ میفرماید: ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ﴾[یونس: ۳۱]. «بگو: چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر مىکند؟». خداوند میفرماید: ﴿فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾[یونس: ۳۱]. «در پاسخ مىگویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمىکنید (و از خدا نمىترسید)؟!». و آیات زیادی در این مورد آمده که خداوند به آنها میگوید وقتی اعتراف میکنید که خداوند پروردگار و آفریننده شما و آسمانها و زمین است و به شما روزی میدهد و امور را تدبیر مینماید پس چرا توحید الوهیت را انکار میکنید، و اینگونه خداوند توحید الوهیت و بطلان پرستش بتها و دیگر چیزهایی که علاوه از خدا میپرستند بیان میدارد.
و همچنین خداوند به بندگانش فرمان داده است که به اسما و صفات او ایمان بیاورند و او را از مشابهت با خلق منزه و پاک بدانند، و میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾[الأعراف: ۱۸۰]. «و براى خدا، نامهاى نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید». و میفرماید: ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢٤﴾[الحشر: ۲۲-۲۴]. «او خدائی است که معبودی بحق جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است. او خدائی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمیکند، امنیتبخش است، و مراقب (همه چیز) است، او قدرتمندی شکستناپذیر است که با ارادۀ نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایستۀ عظمت است، خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرار میدهند. او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری بینظیر، برای او نامهای نیک است، و آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند، و او عزیز و حکیم است».
و میفرماید: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾[الإخلاص: ۱-۴]. «بگو: خدا یکتا و یگانه است. خداوندی است که همۀ نیازمندان قصد او میکنند. (هرگز) نزاد و زاده نشد. و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است». و میفرماید: ﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾[البقرة: ۲۲]. «بنابر این، براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که مىدانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریدهاند، و نه شما را روزى مىدهند)». و میفرماید: ﴿فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ١١﴾[الشورى: ۱۱]. «او آفریننده آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفتهایى از چهارپایان آفرید؛ و شما را به این وسیله (بوسیله همسران)زیاد مىکند؛ هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست». و آیات زیادی در این باره آمده است.
و علما رحمهم الله توضیح دادهاند که توحید ربوبیت مستلزم توحید الوهیت ـ یعنی خاص کردن عبادت برای الله ـ است و بیان کردهاند که توحید ربوبیت اعتراف به توحید الوهیت را اقتضا مینماید؛ به همین خاطر خداوند از اقرار به توحید ربوبیت علیه مشرکین دلیل آورد که باید توحید الوهیت را بپذیرند.
و همچنین توحید اسما و صفات اقتضا میکند که عبادت باید فقط و تنها برای خدا انجام شود، چون خداوند در اسما و صفات و در ذاتش کامل است و او به بندگانش انعام کرده است، پس او مستحق است که بندگان او را بپرستند و از فرامین او اطاعت نماید و از آنچه نهی کرده بپرهیزند، و هر کسی توحید الوهیت را بداند و به آن عمل کند و بر آن استقامت نماید در ضمن آن دو نوع دیگر توحید نیز تحقق مییابند. و علما این معنی را در کتابهای عقیده و تفسیر همچون تفسیر ابن جریر و ابن کثیر و بغوی وغیره و کتاب السنه، عبدالله بن امام احمد و کتاب التوحید ابن خزیمه به تفصیل بیان کردهاند، و علامه عثمان بن سعد دارمی در کتابهای خود در رد بشر مریسی سخن گفته است، و در این زمینه شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش علامه ابن قیم رحمهما الله نیز در کتابهایشان در این مورد بسیار زیبا بحث کردهاند.
و همچنین ائمه دعوت اسلامی در قرن دوازدهم و بعد از آن همچون شیخ امام محمد بن عبدالوهاب /و فرزندان و شاگردانش و پیروانش از اهل سنت در این مورد نوشتهاند.
از جمله بهترین کتابهایی که در این مورد تالیف شده کتاب (فتح المجید) است که اصل آن (تیسیر العزیز الحمید) است، و کتاب فتح المجید را شیخ عبد الرحمن بن حسن /تالیف کرده، و دومی تالیف شیخ سلیمان بن عبدالله آل شیخ است. و از جمله بهترین مطالبی است که در این مورد جمعآوری شده است، بخشهای اول کتاب (الدرر السنیة) است که شیخ علامه عبدالرحمن بن قاسم در آن، فتاوای ائمه دعوت از آل شیخ و دیگر علمای قرن دوازدهم و بعد از آن را در مورد عقیده و احکام جمعآوری کرده است، بنابراین توصیه میکنم این کتاب و دیگر کتابهای علمای اهل سنت را مطالعه کنید زیرا بسیار سودمندند.
از آن جمله، مجموعه رسائل ائمه دعوت از آل شیخ و دیگران رحمهم الله مفید است، و ردهایی که شیخ عبدالرحمن بن حسن و شیخ عبداللطیف بن عبدالرحمن و شیخ عبدالله بن ابابطین و شیخ سلیمان بن سحمان و دیگر ائمه هدایت و یاوران توحید نوشتهاند را مطالعه نمایید زیرا بسیاری از شبهات در آن پاسخ داده شدهاند. رحمت خداوند بر این بزرگان باد.
و همچنین مجله البحوث الإسلامیة که از سوی اداره کل پژوهش علمی و افتا و دعوت و ارشاد منتشر میشود نیز در خصوص عقیده مفید است، چون در آن مقالات مهم و مطالب سودمندی در مورد عقیده و احکام نوشته شده است، و در جلد اول فتاوی و مقالاتی که در مورد عقیده نوشتهام و الحمد لله چاپ شده و در دسترس طلاب علم قرار دارد این مطالب موجودند [۸].
[۸] مجموع الفتاوی: ٧/ ۴۵ – ۶۶.