اول- جنگ بر سر قبله و اهل آن
تغییر قبله از مسجدالأقصی به مسجدالحرام، در اصل یک امر داخلی مسلمانان بوده، و کعبه تنها قبلۀ مسلمانان بود نه دیگران؛ بنابراین به غیرمسلمانان امر نشد که نمازشان را به سوی قبلۀ ما بخوانند. با این وجود ردفعل و عکسالعملی که جامعۀ مدنی پیرامون تغییر قبله نشان دادند، متفاوت بود آنگونه که آیات قرآن و احادیث پیامبرصبیان میکنند؛ از جمله:
۱- این آیه که میفرماید:
﴿۞سَيَقُولُ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَ ٱلنَّاسِ مَا وَلَّىٰهُمۡ عَن قِبۡلَتِهِمُ ٱلَّتِي كَانُواْ عَلَيۡهَاۚ قُل لِّلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٤٢ وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيۡكُمۡ شَهِيدٗاۗ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلۡقِبۡلَةَ ٱلَّتِي كُنتَ عَلَيۡهَآ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن يَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِۚ وَإِن كَانَتۡ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُۗ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَٰنَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٤٣﴾[البقرة: ۱۴۲- ۱۴۳].
«نابخردان مردم خواهند گفت: چه چیز ایشان را از قبلۀ خود که بر آن بودند برگرداند؟ بگو: خاور و باختر (و همۀ جهات دیگر) از آن خداست. هرکه را بخواهد به راه راست رهبری مینماید. و بیگمان شما را ملت میانهروی قرار دادهایم (نه در دین افراط و غلوی میورزید، و نه در آن تفریط و تعطیلی میشناسید. حق روح و حق جسم را مراعات میدارید و آمیزهای از حیوان و فرشتهاید) تا گواهانی بر مردم باشید و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد (تا چنانچه دستهای از شما راه او گیرد، و یا گروهی از شما از جادۀ سیرت و شریعت او بیرون رود، با آئین و کردار خویش بر ایشان حجت و گواه باشد). و ما قبلهای را که بر آن بودهای (و تاکنون به سوی آن نماز خواندهای و هم اینک فرمان رو کردن به جهت کعبه صادر شده است) قبله ننمودیم مگر اینکه بدانیم چه کسی از پیغمبر پیروی مینماید و چه کسی بر پاشنههای خود میچرخد (و به عقب برمیگردد تا صف ثابتقدمان بر ایمان، و فرصتطلبان بیایمان از هم روشن و جدا شود). و اگرچه (تغییر قبله برای کسی که الفت گرفته است بدان رو کند) بس بزرگ و دشوار است مگر بر کسانی که خدا ایشان را رهنمون کرده باشد (به احکام دین و راز قانونگذاری و بداند که هدف از روکردن به این سو یا آن سو اطاعت فرمان خداست نه به خاطر تقدس خود جهات) و خدا ایمان شما را (که انگیزۀ پیروی از پیغمبر است) ضایع نمیگرداند (و اجر و پاداش عبادات قبلی شما را هدر نمیدهد، چرا که) بیگمان خدا نسبت به مردم بس رؤوف و مهربان است».
۲- حدیثی که بخاری از براء بن عازبسروایت نموده که او میگوید: «رسول اللهصشانزده ماه یا هفده ماه به طرف بیتالمقدس نماز میخواند، و رسول اللهصدوست میداشت که به سوی کعبه رو کند و نماز بخواند، پس خداوند این آیه را نازل کرد:
﴿قَدۡ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجۡهِكَ فِي ٱلسَّمَآءِ﴾[البقرة: ۱۴۴].
«ما روگرداندن تو را گاهگاهی به سوی آسمان میبینیم».
پس پیامبرصرو به سوی کعبه نمود و نابخردان مردم که یهودیان بودند، گفتند:
﴿مَا وَلَّىٰهُمۡ عَن قِبۡلَتِهِمُ ٱلَّتِي كَانُواْ عَلَيۡهَاۚ قُل لِّلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٤٢﴾[البقرة: ۱۴۲].
«... چه چیز ایشان را از قبلۀ خود که بر آن بودند برگرداند؟ بگو: خاور و باختر (و همۀ جهات دیگر) از آن خداست. هرکه را بخواهد به راه راست رهبری مینماید».
مردی همراه پیامبرصنماز خواند سپس بعد از نماز بیرون رفت. از کنار جماعتی از انصار هنگام نماز عصر که به طرف بیتالمقدس نماز میخواندند عبور کرد، پس گفت او گواهی میدهد که همراه رسول اللهصنماز خوانده و پیامبرصبه سوی کعبه رو کرد؛ پس آن جماعت برگشتند و به سوی کعبه رو کردند. [۱]
حقیقت این است که من همۀ آیاتی که دربارۀ قبله بحث میکند جمعآوری نمودهام خواه این آیات با لفظ قبله باشد ـ که این در هفت جا در قرآن آمده، شش تای آن در سورۀ بقره در خود سیاق تغییر قبله و یکی هم در سورۀ یونس آنجا که میفرماید:
﴿وَٱجۡعَلُواْ بُيُوتَكُمۡ قِبۡلَةٗ﴾[یونس: ۸۷].
«... و خانههایتان را قبله قرار دهید».
و خواه با لفظ «مسجدالحرام» یا «بیتالحرام» یا «بیت»ی که منظور از آن «بیتالحرام» است، باشد مانند این آیه:
﴿فَلۡيَعۡبُدُواْ رَبَّ هَٰذَا ٱلۡبَيۡتِ ٣﴾[قریش: ۳].
«پس باید پروردگار این خانۀ (خدا، کعبه) را بپرستند».
این مقدار زیاد از نصوصی که بیان میدارند که موضعگیری همۀ مشرکان به طور عموم و یهودیان به ویژه و مزدوران آنها از منافقان این است که آنان قضیۀ قبله را از پایههای جنگ علیه اسلام و مسلمانان میدانند خواه این قبله، قبلۀ اوّل و موقت یعنی «مسجدالأقصی» باشد و خواه قبلۀ دوّم و همیشگی یعنی «مسجدالحرام» باشد.
اینک نمونههایی از این نصوصی که راجع به موضعگیری مشرکان و یهودیان و منافقان بحث میکند و از آن تعبیر مینماید، آورده میشوند:
۱- آیۀ:
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَيۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِي بَٰرَكۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِيَهُۥ مِنۡ ءَايَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١ وَءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلٗا ٢﴾[الإسراء: ۱- ۲].
«تسبیح و تقدیس خدایی را سزاست که بندۀ خود (محمد پسر عبدالله) را در شبی از مسجدالحرام (مکه) به مسجدالأقصی (بیتالمقدس) برد، آنجا که دور و بر آن را پربرکت (از اقوات مادی و معنوی) ساختهایم. تا (در این کوچ یک شبۀ زمینی و آسمانی) برخی از نشانههای (عظمت و قدرت خداوندی) خود را بدو بنمایانیم (و با نشان دادن فراخی گسترۀ جهان و بخشی از شگفتیهای آن، او را از بند دردها و رنجهای زمینیان برهانیم و با دل و جرأت بیشتر به میدان مبارزۀ حق و باطل روانه گردانیم). بیگمان خداوند بس شنوا و بیناست. (نه سخنی از او پنهان و نه کاری از او نهان میماند). ما به او کتاب (تورات) دادیم و آن را رهنمود بنیاسرائیل کردیم (تا در پرتو آن از تاریکی جهل و کفر به سوی نور علم و ایمان راهیاب شوند. و بدیشان دستور دادیم) اینکه غیر ما را تکیهگاه و پشتیبان خود مسازید (و امور خویش جز به ما مسپارید)».
۲- آیۀ:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ ٱلَّذِي جَعَلۡنَٰهُ لِلنَّاسِ سَوَآءً ٱلۡعَٰكِفُ فِيهِ وَٱلۡبَادِۚ وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ٢٥﴾[الحج: ۲۵].
«بیگمان کسانی که کفر میورزند و (مردمان را) از راه خدا (که دین اسلام است) و (مؤمنان را) از (ورود به) مسجدالحرام باز میدارند (که مکه است و ما) آن را برای همۀ مردمان، اعم از کسانی که در آنجا زندگی میکنند و یا از نقاط دیگر بدان وارد میشوند، یکسان (حرم امن و امان و محل مراسم حج) نمودهایم، همچنین کسانی که با توسل به ظلم و از حد اعتدال خارج میشوند و) در آن سرزمین مرتکب خلاف میگردند، عذاب دردناکی بدیشان میچشانیم».
۳- آیۀ:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلشَّهۡرِ ٱلۡحَرَامِ قِتَالٖ فِيهِۖ قُلۡ قِتَالٞ فِيهِ كَبِيرٞۚ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَكُفۡرُۢ بِهِۦ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَإِخۡرَاجُ أَهۡلِهِۦ مِنۡهُ أَكۡبَرُ عِندَ ٱللَّهِۚ وَٱلۡفِتۡنَةُ أَكۡبَرُ مِنَ ٱلۡقَتۡلِۗ وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ وَمَن يَرۡتَدِدۡ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَيَمُتۡ وَهُوَ كَافِرٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٢١٧﴾[البقرة: ۲۱۷].
«از تو دربارۀ جنگ کردن در ماه حرام میپرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است. ولی جلوگیری از راه خدا (که اسلام است) و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آن و کفر ورزیدن نسبت به خدا، در پیشگاه خداوند مهمتر از آن است، و برگرداندن مردم از دین (با ایجاد شبههها در دلهای مسلمانان و شکنجۀ ایشان و غیره) بدتر از کشتن است. (مشرکان) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند، ولی کسی که از شما از آئین خود برگردد و در حال کفر بمیرد، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد میرود، و ایشان یاران آتش (دوزخ) میباشند و در آن جاویدان میمانند».
۴- آیۀ:
﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ وَهُمۡ يَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَمَا كَانُوٓاْ أَوۡلِيَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِيَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٤ وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمۡ عِندَ ٱلۡبَيۡتِ إِلَّا مُكَآءٗ وَتَصۡدِيَةٗۚ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ ٣٥ إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ يُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحۡشَرُونَ ٣٦ لِيَمِيزَ ٱللَّهُ ٱلۡخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ وَيَجۡعَلَ ٱلۡخَبِيثَ بَعۡضَهُۥ عَلَىٰ بَعۡضٖ فَيَرۡكُمَهُۥ جَمِيعٗا فَيَجۡعَلَهُۥ فِي جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٣٧ قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَنتَهُواْ يُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن يَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِينَ ٣٨ وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِۚ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ ٣٩﴾[الأنفال: ۳۴- ۳۹].
«چرا خداوند آنان را عذاب ندهد در حالی که ایشان (مسلمانان را) از مسجدالحرام باز میدارند؟ آنان هرگز سرپرستان مسجدالحرام نمیباشند، بلکه تنها کسانی حق این سرپرستی را دارند که پرهیزگار باشند، ولیکن غالب آنان (از این واقعیت) بیخبرند. دعا و تضرع ایشان در کنار مسجدالحرام جز سوت کشیدن و کف زدن نمیباشد. پس (ای کافران، مزۀ مرگ در میدان نبرد بدر و اسارت در آن و) عذاب را بچشید به سبب کفری که میورزیدهاید.کافران اموال خود را خرج میکنند تا (مردمان را) از راه خدا (و ایمان به الله) بازدارند. آنان اموالشان را خرج خواهند کرد، اما بعدآً مایۀ حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست نیز خواهند خورد. بیگمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده میگردند و در آن گرد آورده میشوند. (این شکست در دنیا و عذاب در آخرت همه به دلیل آن است) تا خداوند ناپاک را از پاک جدا سازد و برخی از ناپاکان را بر برخی دیگر بیفزاید و جملگی ایشان را روی هم انباشته کند و آنگاه به دوزخشان بیندازد. آنان (در دنیا و آخرت) زیانکارند. (ای پیغمبر!) به کافران بگو: (درگاه توبه همیشه باز است و) اگر (از کفر و عناد) دست بردارند، گذشتۀ اعمالشان بخشوده میشود، و اگر هم (به کفر و ضلال خود) برگردند (و به جنگ و ستیزتان برخیزند) قانون خدا دربارۀ پیشینیان از مدّنظر گذشته است (و همان قانون هم دربارۀ آنان اجرا میگردد. یعنی سزای مشرکان و معاندان و مکذبان نابودی است و ایشان نیز نابود میشوند.) و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی نماند (و نیروئی نداشته باشند که با آن بتوانند شما را از دینتان برگردانند) و دین خالصانه از آن خدا گردد (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئین خویش زیست کنند). پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (و اسلام را پذیرفتند، دست از آنان بردارید، چرا که) خدا میبیند چیزهایی را که انجام میدهند (و کیفرشان میدهد)».
۵- آیۀ:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٢٨ قَٰتِلُواْ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حَتَّىٰ يُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡيَةَ عَن يَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٢٩﴾[التوبة: ۲۸- ۲۹].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، بیگمان مشرکان (به سبب کفر و شرکشان، از لحاظ عقیده) پلیدند، لذا نباید پس از امسال (که سال نهم هجری است) به مسجدالحرام وارد شوند. اگر (بر اثر قطع تجارت آنان با شما) از فقر میترسید، (نترسید که) خداوند شما را به فضل و رحمت خود (از خلق و از مشرکان) بینیاز میگرداند، چرا که خدا آگاه (از کار شما است و برای گرداندن آن) دارای کمال عنایت و حکمت است. با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا (چنانکه شاید و باید) ایمان دارند، و نه چیزی را که خدا (در قرآن) و فرستادهاش (در سنّت خود) تحریم کردهاند حرام میدانند، و نه آئین حق را میپذیرند، پیکار و کارزار کنید تا زمانی که (اسلام را گردن مینهند، و یا اینکه) خاضعانه به اندازۀ توانائی، جزیه را میپردازند (که یک نوع مالیات سرانه است و از اقلیتهای مذهبی به خاطر معافبودن از شرکت در جهاد، و تأمین امنیت جان و مال آنان گرفته میشود)».
۶- آیۀ:
﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَايَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ كَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ لَا يَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٩﴾[التوبة: ۱۹].
«آیا (رتبۀ سقایت و) آب دادن به حاجیان و تعمیر کردن مسجد الحرام را همسان (مقام آن) کسی میشمارید که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده است و در راه خدا جهاد کرده است (و به جان و مال کوشیده است؟ هرگز منزلت آنان یکسان نیست و) در نزد خدا برابر نمیباشند، و خداوند مردمانی را که (به خویشتن به وسیلۀ کفر ورزیدن،و به دیگران به وسیلۀ اذیت و آزار آنان) ستم میکنند (به راه خیر و صلاح دنیوی و نعمت و سعادت اخروی) رهنمود نمیسازد».
۷- حدیثی که بخاری با سند خود از نافع بن جُبَیر بن مُطعِم و او نیز از أم المؤمنین عایشهلروایت کرده که عایشه گوید: قال رسول اللهص: «یغزو جیش الکعبة، فإذا کانوا ببیداء من الأرض، یخسف بأولهم وآخرهم». قالت: قلت: یا رسول الله! کیف یخسف بأولهم وآخرهم وفیهم أسواقهم ومن لیس منهم، قال: «یخسف بأولهم وآخرهم ثم یبعثون علی نیّاتهم» [۲]: «رسول اللهصفرمودند: لشکری با کعبه میجنگد، پس ناگهان همۀ افراد آن لشکر روی زمین هلاک میشوند و اول و آخرشان در زمین فرو میروند. عایشه گفت: گفتم ای رسولخدا، چگونه اول و آخرشان در زمین فرو میروند در حالی که آنان افراد خوبی دارند و کسانی هستند که از آنان نیستند؟ فرمود: اول و آخرشان در زمین فرو میروند، سپس برحسب نیتشان برانگیخته میشوند».
نصوص بسیار دیگری وجود دارند که بیان میکنند که مقدسات مسلمانان همیشه در معرض تهدید مشرکان بوده و بیان میکنند که تکلیفی واجب بر مسلمانان وجود دارد و آن اینکه همیشه به عنوان جزئی از امت پیشوا و الگو آمادگی حمایت از مقدسات خویش را داشته باشند و گرنه امتی بیحرکت و بیجان میشوند که آن وقت به مسجدالأقصی اهانت میشود و دشمنان ویرانی مسجدالحرام را در نقشۀ آیندۀ خود قرار خواهد داد، همانگونه که «لورد کرومر انگلیسی» آن زمان که به قصد اشتغال و حمله به مصر رسید گفت: «آمدهام تا سه چیز را ویران کنم: قرآن، کعبه و دانشگاه الأزهر»، سپس امت اسلامی از مقدسات خود دفاع نمیکند.
این نصوص که واقعیت نیز آن را تأیید مینماید، بیان میدارند که مقدسات ما مسلمانان نیاز همیشگی به حمایت و حفاظت و پاسداری از جانب مؤمنان دارد، زیرا کافران و فاسقان و جنایتکاران دوست ندارند که ببینند مسلمانان یک قبله دارند، و جوانانی دارند که حج و عمره را به جا میآورند، و زنانی باحجاب دارند که این حجاب تعبیری از پاکی و پاکدامنی و عفت و سربلندی است و اینها در سرزمین اسلام پراکندهاند؛ به همین خاطر واقعیتهای زیر را در این نصوص ملاحظه میکنیم:
۱- پس از سخن دربارۀ اسراء و معراج، اشارهای قوی به ایجاد فساد و فتنۀ بنیاسرائیل در زمین در دو جا وجود دارد و این واقعیتی است که امروزه با آن سر و کار داریم.
۲- قبل از سخن دربارۀ مناسک حج در سورۀ حج، آیاتی آمدهاند که موضعگیری مشرکان راجع به بازداشتن از راه خدا را بیان میدارند، و پس از ذکر مناسک حج، اولین آیه در خصوص اجازۀ پیکار آمده، و این اولین آیه در کل قرآن است که پاسخ به تجاوز را مباح نموده، آنجا که میفرماید:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٖ كَفُورٍ ٣٨ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمۡ ظُلِمُواْۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ نَصۡرِهِمۡ لَقَدِيرٌ ٣٩﴾
[الحج: ۳۸- ۳۹].
«خداوند دفاع میکند از مؤمنان (و به سبب ایمانشان پیروزشان میگرداند). چرا که مسلّماً خداوند خیانت پیشگان کافر را دوست نمیدارد (و دوستان مؤمن خود را در دست خیانتکاران ملحد رها نمیسازد). اجازۀ (دفاع از خود) به کسانی داده میشود که به آنان جنگ (تحمیل) میگردد، چرا که به ایشان ستم شده است (و آنان مدتهای طولانی در برابر ظلم ظالمان شکیبائی ورزیدهاند و خون دل خوردهاند) و خداوند تواناست بر اینکه ایشان را پیروز کند».
و سورۀ حج با اعلام آمادگی برای جهاد در راه خدا خاتمه مییابد؛ آنجا که خداوند متعال میفرماید:
﴿ وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِۦۚ هُوَ ٱجۡتَبَىٰكُمۡ﴾[الحج: ۷۸].
«ودر راه خدا جهاد و تلاش کنید آنگونه که شایستۀ جهاد و تلاش در راه اوست (تا در میدان جهاد اصغر که نبرد با دشمنان دین است، و در پهنۀ جهاد اکبر که مبارزه با نفس امّاره است، پیروز گردید). خدا شما را (از میان مردم برای یاری دین خود) برگزیده است (و به شما شخصیت و عظمت بخشیده است)».
۳- شاید ارتباط میان ادای مناسک حج و آمادگی برای جهاد، از واضحترین امور در هریک از سورههای قرآن به ویژه سورۀ بقره در آیات «۱۸۹ تا ۱۹۶» باشد و هرکس بدانها مراجعه نماید، ارتباط میان هلالهای ماه و حج و پیکار در آیات ۱۸۹ و ۱۹۰، و همچنین جنگ و پیکار در مسجدالحرام زمانی که دشمنان به ما حمله کنند در آیات ۱۹۵ و ۱۹۶ مییابد. پس از آیۀ ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِتَالُ﴾[البقرة: ۲۱۶].
آیات بعدی راجع به ماه حرام و مسجدالحرام بحث میکند که آیا در آن پیکار هست یا نه؟ قرآن به صورت آشکار تصریح میدارد که کفر و شرکها و فتنهانگیزیهایی علیه امت اسلامی وجود دارند که بزرگتر از قتل هستند، و نبرد و پیکار دشمنان علیه ما همیشگی است و هیچگاه منقطع نمیشود تا اینکه از دین و اخلاق و ارزشهایمان برگردیم، آنجا که میفرماید:
﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ﴾
[البقرة: ۲۱۷].
«(مشرکان) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند».
۴- اغلب آیات قرآن دربارۀ اعمال مشرکان در خصوص بازداشتن از مسجدالحرام به صورت فعل ماضی نیامده بلکه به صورت فعل مضارع آمده و این اشاره است به استمرار تلاشها و کوششها در راستای بازداشتن از مسجدالحرام و منصرفکردن مسلمانان از آن به وسیلۀ فتنهانگیزیهایی که به تدریج شامل حال مردان و زنان و جوانان میشود، و این فتنهانگیزیها شدیدتر و بزرگتر از قتل است همان گونه که آیات به تصریح بیان میدارند؛ اما من دوست دارم که برخی از این نصوص واضح را بیاورم:
الف- آیۀ:
﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ وَهُمۡ يَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ﴾
[الأنفال: ۳۴].
«چرا خداوند آنان را عذاب ندهد، در حالی که ایشان (مسلمانان را) از مسجدالحرام بازمیدارند؟...».
ب- فرمودۀ خداوند متعال در سیاق سخن از ماه حرام و مسجدالحرام:
﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ﴾
[البقرة: ۲۱۷].
«(مشرکان) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند».
۵- دستور به منع مشرکان از نزدیکی به مسجدالحرام و دستور به پیکار با کسانی که میخواهند با دهانهای خود نور خداوندی را خاموش گردانند همراه هم آمده است.
۶- قرآن تصریح میدارد که کسی که مشغول تعمیرکردن و آباد کردن مسجدالحرام است اما آمادگی برای حمایت آن را ندارد با کسی که مانع از تجاوز به مسجدالحرام میشود، همسان و برابر نیستند. و شاید این نصوص پشت سر شعر زیبای عبدالله بن مبارک باشد که کسانی را سرزنش مینماید که فقط از جنبۀ صلح عبادت را میگیرند و مراسم حج را به جای میآورند و کاری به جنبۀ جهادی ندارند؛ آنجا که میگوید:
يا عابدَ الحرمين لَوْ أبْصَرْتَنا
لَعَلمْتَ أنكَ في العبادِة تلعبُ
من كان يخضب خدَّه بدموعِه
فَنُحورنا بدمائنا تَتَخضَّب
أو كان يُتْعِبُ خَيْلَه في باطلٍ
فخُيولنا يومَ الصبِيحة تَتْعبُ
ريحُ العبيرِ لكم ونحنُ عبيرُنا
وَهجُ السنابِك والغبارُ الأطيبُ
ولَقَد أتانا من مَقَالِ نبينا
قول صَحيح صادق لا يَكْذبُ
لا يستوي وَغُبَارَ خيل الله في
أنف امرئ ودخانَ نار تَلْهَبُ
هذا كتاب الله يَنْطق بيننا
ليس الشهيدُ بمَيِّت لا يَكْذبُ
«ای کسی که به حرم مکه و مدینه برای عبادت میروی اگر به ما مینگریستی، میدانستی که تو عبادت را به بازیچه گرفتهای».
«هرکس رخسارش با اشکهایش رنگین شود، پس باید دانست که گلوهای ما با خونهایمان رنگین میشود».
«یا اگر اسبش در امر باطلی خسته شود، باید دانست که اسبهای ما بامدادان خسته میشود».
«بوی خوش برای خودتان، ما بوی خوش خود را داریم: گردوغبار سم چارپایان و غبار پاک».
«فرمودۀ پیامبرمانصبه ما رسیده، فرمودۀ صحیح و راستی که دروغ نیست».
«که غبار مردان خدا در بینی یک شخص با دود آتشی که شعلهور است، همسان و برابر نیست».
«این کتاب خداست که میان ما سخن میگوید: انسان شهید، نمرده است. این سخن، حقیقت است و دروغ نیست».
۷- حدیث: «یغزو جیش الکعبة حتی إذا کانوا ببیداء من الأرض»و احادیث دجال و تلاشهایش جهت داخلشدن به مکه و مدینه و بازداشتن وی از آن، همگی نشان میدهند که مبارزۀ سختی بر ضد قبله و اهل آن، و بر ضد هر چیزی که این امت را جمع میگرداند و صفهایشان را یکی میسازد، وجود دارد. و این یک مسألۀ اعتقادی است که موجب تحرک عملی جهت حمایت از مقدساتمان میشود.
آنچه ذکر شد تصوری عام از موضعگیری غیر مسلمانان در قبال قبله واهل قبله میباشد، و در زیر موضعگیری خاص یهودیان و منافقان و مشرکان در قبال تغییر قبله را بیان میکنم.
[۱] صحیح البخاری، کتاب الصلاة، باب «التوجه نحو القبلة حیث کان». [۲] صحیح البخاری، کتاب البیوع : باب ما ذکر فی الأسواق.