قبله ما میان امتی راکد و بی حرکت و امتی پیشوا

فهرست کتاب

دوّم- تکلیف آحاد امت اسلامی در خصوص کمک و یاری به برادرانشان در فلسطین:

دوّم- تکلیف آحاد امت اسلامی در خصوص کمک و یاری به برادرانشان در فلسطین:

از خلال فهم نصوص شرعی و توجه به حوادث و رویدادهای امروزی بر سرزمین فلسطین و عرب و اسلام و جهان، می‌توانم بگویم که: همانا از واجبات شرعی بر تمام مسلمانان اعم از افراد و سازمان‌ها و گروه‌ها و حکومت‌ها، این است که به دادِ ملت فلسطین برسند و آنان را کمک و یاری نمایند. برخی از دلایل این امر به قرار زیر است:

۱) در قرآن کریم ۱۳۳ بار دستور به انفاق و تشویق بر آن و نکوهش آزمندی و بخل آمده است که ۳۳ بار آن دربارۀ زکات در آیات مکی و مدنی، و ۱۰۰ بار دربارۀ انفاق به صورت عام هر چیزی که موجب بخشش مال شود (زکات و غیرزکات) جهت برآوردن نیازهای عمومی و خصوصی افراد، آمده است. و این مقدار در تشویق بر انفاق خیلی زیاد است.

۲) حوزۀ انفاق در قرآن کریم، برآوردن نیاز نیازمندان است، به گونه‌ای که تشویق بر انفاق در ۲۱ جا در مصارف انفاق آمده است در حالی که تشویق بر انفاق برای جهاد در راه خدا در ۱۴ جا آمده است. هردو امر مذکور (یعنی انفاق برای برآوردن نیاز نیازمندان و انفاق برای جهاد در راه خدا) بر مردم فلسطین منطبق است.

۳) در پژوهش خودم راجع به سلطۀ ولی‌امر در تعیین واجبات مالی (ضرائب)، صفحۀ ۱۸۰-۲۲۱، بیش از سی دلیل از قرآن و سنت آورده‌ام مبنی بر اینکه واجب در مال تنها منحصر به زکات نیست بلکه شامل حقوق دیگری می شود که برای همۀ نیازهای مسلمانان و غیرمسلمانانی که در سایۀ دولت اسلام زندگی می‌کنند، کفایت می‌کند.

۴) قواعد شرعی، کمک و یاری برادران فلسطینی‌مان را بر هر مسلمانی واجب می‌گرداند؛ برخی از این قواعد شرعی عبارتند از:

- «الضرر یزال»: «ضرر و زیان باید از بین رود».

- «یتحمل الضرر الخاص لأجل الضرر العام»: «ضرر خاص به خاطر [از بین بردن] ضرر عام، قابل تحمل است».

- «الضرر الأشد یزال بالأخف»: «ضرر بیشتر به وسیلۀ [متحمل شدن] ضرر کمتر از بین می‌رود».

- «الحاجة تنزل منزلة الضرورة عامة کانت أو خاصة»: «نیاز به منزلۀ ضرورت است اعم از نیاز عام و نیاز خاص».

- «ما لا یتم الواجب إلا به فهو واجب»: «هر چیزی که واجب جز به وسیلۀ آن تحقق نیابد، آن چیز هم واجب است».

- «الحاجي والتحسیني خادم للضروري»: «حاجیات و تحسینیات، در خدمت ضروریات هستند».

- «اختلال الضروري یُخِلُّ بالحاجي والتحسیني»: «اختلال در ضروریات، موجب اختلال در حاجیات و تحسینیات می‌شود».

- «الشریکان في عین مال أو منفعة إذا کانا محتاجین إلی دفع مضرة أو إبقاء منفعة أجبر أحدهما علی موافقة الآخر»: «دو نفری که در عین مال یا منفعتی شریک هستند، هرگاه هردو نیاز به دفع ضرر یا ابقای منفعت داشته باشند، یکی از آن دو مجبور می‌شود تا با دیگری موافقت نماید».

این قواعد شرعی‌ای که سیوطی یا ابن نجیم در «الأشباه و النظائر»، شاطبی در «الموافقات»، و ابن رجب در «القواعد الفقهیۀ» ذکر کرده‌اند، موجب آن می‌شود که هرچه سریعتر به دادِ برادرانمان در فلسطین برسیم و به آنان کمک و یاری نمائیم، زیرا ضرر حتمی وجود دارد که آن هم پایمال کردن حقوق اسلامی است که موجب اشاعۀ روحیۀ یأس و ناامیدی در امت اسلامی می‌گردد به علاوه موجب می‌گردد که دشمنان با کمک وسایل مادی و معنوی قوی با برادرانمان در فلسطین جهاد کنند و امت اسلامی در پیشگاه پروردگارش سستی به خرج می‌دهد.

۵) دانشمندان اسلامی در تمامی مذاهب فقهی در گذشته و حال بر وجوب بخشش فزونی مال بر هر فرد درمانده و نیازمند متفق‌اند. قرطبی در تفسیرش، (۱/۲۲۵) اتفاق علمای امت اسلامی بر آن را نقل کرده است. و هر مسلمانی می‌تواند که برای چنین امری در مذهب حنفی به آنچه که سرخسی در کتاب «المبسوط»، (۲۴-۲۹) ذکر کرده یا آنچه که کاسانی در کتاب «بدائع الصنائع» (۶/۱۸۸) آورده، مراجعه نماید. و در مذهب مالکی می‌توان به کتاب «الموطأ» اثر امام مالک (۱۷۱)؛ و کتاب «المنتقی» اثر باجی (۶/۳۹)؛ و کتاب «القواعد» اثر ابن مکی (۲/۳۴)؛ و کتاب «الموافقات» اثر شاطبی (۱/۹۷) مراجعه کرد. در مذهب شافعی نیز می‌توان به کتاب «الغیاثی» اثر جوینی، فصل «المشرفین علی الضیاع» (۳۳۷-۳۴۲)؛ و کتاب «الأحکام السلطانیه» اثر ماوردی (۱۸۳)؛ و کتاب «المجموع» اثر نووی (۹/۳۲)؛ و کتاب «مغنی المحتاج» اثر شیرازی (۴/۳۰۸) مراجعه نمود. در مذهب حنبلی نیز می‌توان به کتاب «الأحکام السلطانیه» اثر فراء (۲۲۰)؛ و کتاب «المغنی» اثر ابن قدامه (۸/۶۰۲) (۱۱/۳۴۳) مراجعه کرد. و در مذهب زیدی هم می‌توان به کتاب «شرح الأزهار» اثر ابن مرتضی (۲/۵۵۴) مراجعه نمود. و عجیب است که عبارات صریحی از بسیاری از این فقها وجود دارند که از جمله حق گرسنگان و بیماران و نیازمندان است که از حریمشان به خاطر حقشان در بخشش فزونی مال و اقامۀ عدل در بذل و بخشش پیکار کنند. قرضاوی در برنامۀ «شریعت و حیات، که شبکۀ الجزیره در مجموعۀ ویژه‌ای در اول آوریل ۲۰۰۶ راجع به حقوق گرسنگان و نیازمندان آن را پخش کرد، اشاره نموده است.

۶) عبارت‌های صریحی از بسیاری از فقهای امت اسلامی آمده مبنی بر اینکه بر آحاد امت اسلام واجب است که تکلیفشان را راجع به برادران نیازمندشان ادا کنند هر چند این تکلیف مالی بیشتر از زکات هم باشد. از جمله این سخنان و عبارت‌های صریح فقها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف- ابن حزم تعلیقی را بر حدیثی که بخاری با سند خود از عبدالله بن عمر روایت کرده که پیامبرصفرموده‌اند: «من لا یَرحم لا یُرحم»: «هرکس رحم نکند، به وی رحم نمی‌شود»، آورده و گفته است: «هرکس مالی اضافی داشته باشد و ببیند که برادر مسلمانش گرسنه و برهنه است و به دادش نرسد، بدون شک به وی رحم نکرده است.» [۱۴]

ب- ابن سعد در کتاب «طبقات الکبری» (۳/۳۱۶) از عمر بن خطابسآورده که وی گوید: اگر برای مردم مال کافی را نمی‌دیدم، ساز و برگ و وسایل دیگران را وارد هر خانواده‌ای می‌کردم تا به اندازۀ شکمشان آن را میان خود تقسیم کنند، زیرا مردم اگر به اندازۀ شکمشان خوراک داشته باشند، هلاک نمی‌شوند.

ج- ماوردی در کتاب «الأحکام السلطانیه» صفحۀ ۱۸۳ ذکر کرده که عمر بن خطاب قومی را به پرداخت دیۀ مردی که از گرسنگی فوت کرده بود، مجبور کرد؛ زیرا آن مرد از آن قوم درخواست آب اضافی آنان کرده بود و آنان آب را به او ندادند تا اینکه آن مرد از تشنگی فوت کرد.

د- هندی در کتاب «کنز العمال» شمارۀ ۱۵۸۲۳ و ابن حزم در کتاب «المحلی» (۶/۱۵۸) از علی بن ابی‌طالب آورده‌اند که وی گفت: «همانا خداوند در مال ثروتمندان برای فقرا حقی را به اندازۀ نیازشان مقرر فرموده، اگر ثروتمندان آن را از فقرا منع کنند و فقرا گرسنه شوند یا زندگی را به سختی به سر برند، خداوند به سختی ثروتمندان را مورد حسابرسی قرار می‌دهد و آنان را به شدت عذاب می‌دهد».

ه‍- جوینی در کتاب خود «الغیّاثی» (ف: ۳۳۹) می‌گوید: هرگاه یک فقیر از بین رود در حالی که ثروتمندان از نیاز وی اطلاع دارند، همگی گناهکارند. در جای دیگری می‌گوید: هرگاه یک فقیر در میان ثروتمندان از بین رود و ثروتمندان از نیازش اطلاع داشته باشند، همه‌شان گناهکارند و خداوند در روز قیامت آنان را مورد بازخواست و حسابرسی قرار می‌دهد.

و- ابن تغری در کتاب «النجوم الزاهرة» (۷/۷۲)، و ابن کثیر در کتاب «البدایة و النهایة» (۱۳/۲۱۵) گفتۀ عز بن عبدالسلام را آورده‌اند که وی اعلان داشته که هرگاه دشمن وارد سرزمین‌های اسلام شود بر مسلمانان واجب است که با آنان بجنگند و هریک می‌توانند آن مقدار مالی که برای جنگ با دشمن نیاز دارند، بردارند. و به وجوب فروش جواهرآلات و وسایل گران‌قیمت حاکمان اشاره کرده تا اینکه آنان نیاز مسلمانان در جهاد را برآورده کنند.

ز- همچنین میان علمای معاصر اتفاق‌نظر وجود دارد مبنی بر اینکه بخشش مال به نیازمندان خواه از طریق زکات یا از طریق غیرزکات، واجب است. از جملۀ این علماء شیخ بهی خولی در کتاب «الثروة فی ظل الإسلام» (۱۹۳)، دکتر عبدالسلام عبادی در کتاب «الملکیة فی الشریعة الإسلامیة» (۲/۲۷۸)، استاد بنده دکتر محمد بلتاجی رحمه‌الله در کتابش «الملکیة الفردیة فی النظام الاقتصادی الإسلامی» (۲۵۹)، دکتر یوسف ابراهیم در کتاب «النفقات العامة فی الإسلام» (۱۱۲)، و استاد ما شیخ قرضاوی در کتاب «فقه الزکاة» (۲/۹۶۱-۹۹۲) هستند.

از این ادلۀ زیاد، احکام زیر برمی‌آید:

۱- بر هر مسلمانی که قادر است زکات بدهد، واجب است که قسمتی از زکات یا مقداری از اصل مالش را به برادرانش در فلسطین بدهد. به خاطر اینکه در خوارکردن ملتی که سرزمینش و در واقع سرزمین مقدسمان اشغال شده، ابعاد سیاسی و انسانی وجود دارد، و کرامت و ارزش امت اسلامی از خلال این دشمنی و تحریم و آواره کردن تمام ملت فلسطین، پایمال می‌شود.

۲- اگر ثروتمندان امت اسلام، زکات یا قسمتی از زکات را برای نجات وضع موجود می‌دادند حتی اگر از راه زکات سال‌های آینده هم باشد، این امر کمک خیلی خوب و مستحبی بود. و حسن و سعید بن جبیر و اوزاعی و ابوحنیفه و شافعی و احمد و اسحاق و ابوعبید دادن زکات قبل از وقتش را جایز دانسته‌اند؛ به دلیل اینکه مسلم روایت کرده که پیامبرصاز عباس زکات دو سال را با هم گرفت. این موضوع توسط قرضاوی در کتاب «فقه الزکاة» (۲/۸۲۱-۸۳۷) مورد مناقشه و بررسی قرار گرفته و ادلۀ مخالفان و موافقان ذکر شده است.

۳- اگر ما فلسفه زکات فطری را که بر هر مسلمان ثروتمند یا فقیر، بزرگ یا کوچک، مرد یا زن، واجب است، به زکات مال ملحق کنیم، در این شرایط و اوضاع می‌گوییم: واجب است که هر مسلمان روی کرۀ زمین چیزی را بدهد که با آن، نیاز برادرانش که دشمنان اسلام از هر راهی آنان را تحریم کرده‌اند، برآورده شود. و این امر، بعید و غیرممکن نیست.

۴- وقتی که پنج نفر [۱۵]از مشرکان قریش سعی می‌کردند که پیمان‌نامۀ تحریم خرید و فروش و معامله با پیامبرصو اصحابش را نقض کنند، آنچنان که ابن قیم در «زاد المعاد» (۲/۴۶) و ابن هشام در «السیرة» (۱/۳۵) آورده، آیا در میان امت اسلام افرادی مثل این پنج نفر یافت نمی‌شود؟ آیا مانند آنها جوانمردانی از ثروتمندان بزرگ و چهره‌های سیاسی یافت نمی‌شود که سعی کنند این تحریم علیه ملت فلسطین را بشکنند؟!

۵- وقتی که مردانگی وغیرت، مشرکان بنی‌هاشم و بنی‌مطلب را بر‌انگیخت تا اینکه همراه پیامبرصو اصحابش در یک سنگر وجبهه باشند و آنان را کمک و یاری نمایند و همراه آنان در این تحریم داخل شوند همچنان که بخاری آورده است [۱۶]، تا جایی که صدای زنان و کودکان و بچه‌ها که از گرسنگی آه و ناله می‌کردند، شنیده می‌شد، آیا فلسطینیان مسلمان و مسیحی با همدیگر جمع نمی‌شوند تا اینکه در مقابل به رکوع واداشتن تمام ملت فلسطین یک صف واحد شوند و خیابان‌های سراسر فلسطین، یک صف زیر یک شعار «گرسنه آری اما رکوع و سرتسلیم فرود آوردن نه» شود و خداوند هم - إن شاءالله - به زودی گشایش را خواهد آورد همان‌طور که در خاتمه‌دادن تحریم اقتصادی پیامبرصو اصحابش روی داد و پس از آن بلافاصله پیروزی و تسلط و چیرگی بر دشمنان، نصیب مسلمانان شد.

[۱۴] المحلی، ۶/۱۵۷. [۱۵] این پنج نفر عبارت بودند از : هشام بن عمرو، المطعم ابن عدی، ابوالبختری بن هشام، زمعة بن الأسود و زهیر بن أمیة البختری. [۱۶] به فتح الباری، ۳/۵۲۹ مراجعه کنید.