بنای جامعهی اسلامی
تشکیل جامعهی اسلامی، نیازمند پیشقراولانی است که سختیهای این راه را تحمل کنند. این پیش قراولان که برای نجات بشر پیشگام میشوند، انسانهایی عادی نیستند، بلکه نمونهها و الگوهایی هستند که در راه عقیده و دعوتشان از هر چیزی میگذرند. البته چنین انسانهایی باید دارای صفات و ویژگیهای زیر باشند:
۱. باید انسانهایی خدایی و ربّانی باشند:
﴿...وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ٧٩﴾[آل عمران: ٧٩].
هر دانشمندی که به علم خود عمل میکند، ربانی است سعید بن جبیر در اینباره میفرماید: «ربّانیها، علما و دانشمندان خدا ترس هستند.» زمانی که ابنعباسسوفات کرد، محمد بن حنفیه گفت: «امروز ربّانی این امت درگذشت.»
﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ١٤٦﴾[آل عمران: ۱۴۶].
حسن بصری/ میگوید: «ربّی یا ربّانی به دانشمندان شکیبا و صبور اطلاق میشود.» به انسانهای خداشناس از این جهت ربّانی گویند که ربوبیت خداوند را شناختهاند و عبادت پروردگار را بجا آوردهاند و در این مسیر از خود صبر و شکیبایی نشان دادهاند.
طلایهدار حرکت اسلامی باید از لحاظ حرکت، دعوت، اندیشه و مقصود، صبر ، علم و عملش ربّانی باشد و لحظهای از یاد نبرد که خدا بر هر چیزی توانا است وتنها او مصدر عزت میباشد؛ یعنی فراموش نکند که الله کافی و پشتیبان اوست و او را حمایت و حفاظت میکند .....
﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ...٣٦﴾[الزمر: ۳۶].
«آیا خداوند [برای حفاظت و حمایت از] بندهاش کافی نیست؟»
﴿وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ١٧﴾[الأنعام: ۱٧].
«اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف کند و اگر خیری به تو برساند [هیچ کس نمیتواند از آن جلوگیری کند]. چرا که او بر هر چیزی تواناست.»
هر دعوتگری باید قدرت کامل خدا را که بر هر چیزی برتری دارد پیشچشمانش مجسّم کند و بر سرامدان و سردستههای بیخرد و جاهل، آشکارا و بلند فریاد برآورد که:
«شریکهاتان را فرا خوانید و آنگاه همهی شما به کمک یکدیگر در بارهام نیرنگ و چارهجویی کنید و اصلاً به من مهلت ندهید و اگر میتوانید نابودم کنید و بدانید که همهی اینها بیتأثیر هستند؛ چرا که یقیناً یاریگر من خدایی است که قرآن را فرو فرستاده و بندگان شایسته را یاری و سرپرستی میکند.»
انسان باید عزت، سرافرازی، الهام، خیراندیشی و پشتیبانی را از خداوند متعال بخواهد؛ زیرا کسی که متصدی نجات مردم شده است، باید پیوندی استوار از پیوند دیگران با خداوند داشته باشد. چنین شخصی که برای پاک کردن و ستردن آلودگیها از مردم پیش قدم شده ، باید از همه پاکتر باشد.
۲. دومین خصوصیتی که دعوتگران باید خود را به آن آراسته سازند، پیراستن دعوت از منافع دنیوی و کامجوییهای زودگذر این جهانی است؛ چرا که همهی پیامبران در مسیر دعوت و ادای رسالت، میگفتند:
﴿وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ١٠٩﴾[الشعراء: ۱۰٩].
«و در قبال تبلیغ دعوت، پاداشی از شما درخواست نمیکنم؛ پاداشمن، جز بر پرودگار جهانیان نیست.»
این آیه از زبان بسیاری از پیامبران در سورهی شعراء تکرار شده است. باری رسول اکرم صدین اسلام را به بنی عامر بن صعصعه عرضه کرد. شخصی از این قبیله از پیامبر پرسید: «آیا اگر ما با تو بیعت کنیم و روزی بر مخالفانت پیروز شوی، پس از تو جانشینت خواهیم شد؟» حضرت رسول فرمود: «این امر تنها به خداوند تعلق دارد و به هر که خواسته باشد، میدهد.» به همین سبب دعوت رسول خدا صرا نپذیرفتند. رسول خدا صگر چه به یاری خداوند، یقین داشت، اما هیچگاه در مسیر دعوت به عنوان وعدهای از جانب خود اعلام نمیکرد که روزی پیروز خواهد شد و خداوند این دین را در حیاتش و در دستان خود آن حضرت، پیروز خواهد کرد و هرگز از کسی جز با وعدهی دخول بهبهشت پیمان نمیگرفت. چنانچه به خانوادهی یاسرسکه در بند و عذاب بودند میفرمود:
«صَبراً آلَ ياسِرٍ فَإنَّ مَوعِدَكُمُ الجَنَّة» «ای خانوادهی یاسر! صبر و شکیبایی پیشه سازید که جایگاه شما بهشت است.»
انصار، در پیمان عقبهی دوم به هنگام بیعت با رسول خدا، گفتند: «نتیجهی وفای بهاین پیمان، برای ما چه خواهد بود؟» رسول خدا فرمود: «بهشت»
پس حاصل عهد و پیمان انسان با خداوند، بهشت است و این پیمان که بر عمل و تلاشبرای ورود به بهشت بسته میشود.
۳. شالودهسازی و ایجاد پایگاه استوار در مسیر دعوت، کوشش خجستهی دیگری است که باید در شمار ویژگیهای دعوتگران باشد. تلاش برای پرورش الگوها و نمونههای برجستهی دعوت، امری ضروری است؛ زیرا مردم از چنین کسانی الگو میپذیرند و با دیدن عمل و رفتارشان، دگرگون میشوند. لذا باید به کیفیت و چگونگی توجه نمود، نه به کمیت و اندازه؛ چرا که گروه اندک اما شکیبا و راستین، به یاری خداوند سرفراز و پیروز خواهد بود.
این ستون استوار، همان پایگاهی است که شبه جزیرهی عربستان را در دوران ارتداد و برگشت از دین ـ پس از درگذشت رسول خدا ـ به اسلام باز گرداند؛ زیرا از الگوهای برجستهی آن، ابوبکر صدیقی بود که پس از شنیدن خبر ارتداد قبیلهها فریاد برآورد: «به خدا سوگند، اگر از دادن زانوبند شتری که بعنوان زکات به رسول خدا صمیدادند، خودداری کنند، با آنان خواهم جنگید.»
و سپس گفت: «أينقص الدين وأنا حي؟» «آیا من زنده باشم در این نقص و کمبود پدید آید!»
همین ابوبکر س، بر فرستادن لشکر اسامه س پای فشرد و در پاسخ کسانی که خواهان به تعویق انداختن اعزامِ لشکر بودند، گفت: «سوگند به خدای یگانه که جز او خدایینیست اگر سگها، پاهای زنان پیامبر را بدرند، هرگز لشکری را که رسولخداصاعزام کرده، بر نمیگردانم.»
خداوند متعال بعد از درگذشت رسول خدا زمانی که هلاکت و زوال امت قطعی شده بود شخصی دوراندیش (ابوبکر صدیق) را گمارد تا با موضعگیری مناسب و به موقع خود امت را از نابودی و هلاکت، نجات دهد.
آری، پرورش نمونههای استواری که پیرو فریب کاران نشوند و به وعدههای بیجا و دروغین شان اقبال نشان ندهند، امری سخت و ضروری است. چنان الگوهایی که در الگوهای نا هنجار جامعهی جاهلی حل نشوند و در مسیر حالتهای گوناگون و نا هنجار اجتماعی قرار نگیرند؛ عناصر پایداری که مسئولیت جامعه و دعوت اسلامی را بر دوش کشند؛ مصلحان مقاومی که در برابر طوفانهای اجتماعی و خواستهای جامعهی جاهلی دچار خمودگی و رخوت نشوند. گذر لشکر اسلامی از رودخانهی دجله در موسم طغیان آن به هنگام فتح عراق، تاریخنگاران را گیج و سر درگم و در تحلیل این پدیدهی مسلّم تاریخی، متعجب و سرگردان کرده است. گذر از بستر این رودخانه بدون از دست دادن حتی یک نفر از افراد لشکر، صورت گرفت. اما واقعهی دلانگیزتر، جست و خیز این لشکر در میان جریانهای بزرگتر روم و ایران است، بدون اینکه چیزی ازدست بدهد. سلمان فارسیسپس از نابودی کاخ و تخت شاه ایران و ذلت و خواری وی، بر مسند او نشست. خرجی سلمان، امیر مسلمان ایران، روزی یک درهم بود! در حالی که پادشاه ایران با گریه و تأسف میگفت: «فقط هزار آشپز برایم مانده است. پس چگونه با این شمار اندک زندگی کنم؟!»
۴. آراسته شدن دعوتگران به علم و عبادت خالص: برقراری و ایجاد پیوند میان دعوتگر و تلاوت قرآن کریم و تجوید و تفسیر آن همراه با شناخت احکام و دستوراتش از وظایف هر دعوتگر است. بایستی هر مسلمانی خود را در مسجد محل آرامش و رحمت و جایگاه فرشتگان و پایگاه عبادت بسازد و همنشینی کسانی را برگزیند که او را به سوی خدا رهنمون شوند. در اینجا به همهی عزیزان [ به ویژه جوانان] سفارشمیکنم که با کسانی همنشینی و رفاقت کنید که دیدارشان، یادآور خداوند و گفتارشان یادآور آخرت باشد. از قیام لیل و شب زندهداری غفلت نکنید که در ساختن مسلمان و صفا و پالایش روح، اثر ژرف و عمیقی دارد و روش صالحان و نیکوکاران است. همچنین روزهی نفل را به ویژه در روزهای دوشنبه و پنجشنبه، از یاد نبرید.
همیشه برای زنده کردن قلب و نگاهداشت دل از شیطان و خیالهای بد و به منظور حفاظت نفس از خواهشها و شهوتهای بنیانکن، به ذکر و یاد خداوند مشغول باشید و نفس خود را به سپاسگزاری به هنگام خوشی و فراخی و به شکیبایی در هنگام بلا و مصیبت و آمرزش خواهی از گناهان و لغزشها، آماده و رام سازید وآن را برای تحمل سختیهای راه و جانبازی در راه عقیده و پیمودن این جاده، پرورش دهید. در این میان باید وقت خود را در مطالعهی کتابهای مفید و یا عبادت و عمل سپری کنید. زیرا اتلاف زندگی در محافل تهی و بیمحتوا و وقت گذرانیهای بیسود، درست نیست. همچنین باید اندیشهی راستین را از لابلای کتاب خدا، سیرت رسول اکرم و زندگی سلف صالح و پیشینیان نیکو سرشت، بیاموزید و در جنبههای مختلف مطالعه و تحقیق داشته باشید.
در کنار همهی اینها باید خود را برای تبلیغ دعوت و دیدار با مردم در مساجد و جرأت و بیباکی در فراخواندن آنان به راه خدا آماده کنید. و به فراگیری علم و دانش و مطالعهی کتابهای جدید اسلامی (از جمله کتابهای سید قطب، محمدقطب، سعید حوی ،و مودودی) با اخلاص نیت مشغول شوید.