دوم: نفاق
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيۡنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٖ ١٠١﴾[التوبة: ۱۰۱].
«در میان عربهای بادیهنشین اطراف (شهر) شما، و در میان خود اهل مدینه، منافقانی هستند که تمرین نفاق کردهاند و در آن مهارت پیدا کردهاند، تو ایشان را نمیشناسی، بلکه ما آنان را میشناسیم. ایشان را (در همین دنیا) دو بار شکنجه میدهیم (یکبار با پیروزی و کامیابی شما بر دشمنانتان که مایهی درد و حسرت و کین و خشم آنان میگردد. و مرتبه دیگر: با رسوا کردن ایشان به وسیله پردهبرداری از نفاقشان سپس (در آخرت) روانهی عذاب بزرگی میگردند (و به جهنم گرفتار میآیند».
* قتاده/در رابطه با این آیه ﴿سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيۡنِ﴾میگوید: منظور «عذاب قبر» و «عذاب جهنم» است.
* ابوهریرهسمیگوید:
رسول خدا جفرمود: «زمانی که میت در قبر گذاشته میشود (در روایت دیگری آمده است هنگامی که یکی از شما در قبر گذاشته میشود) نزد او دو فرشته سیاه که دارای چشمان سبز هستند، میآیند که به یکی «منکر» و دیگر «نکیر» گفته میشود و میگویند: در مورد این شخص (یعنی محمدج) چه میگفتی؟
میگوید: «عَبْدُ الله وَرَسُولُهُ، أشْهَدُ أنْ لا إله إلاَّ الله وأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».
میگویند: ما میدانستیم که شما همینطور جواب میدهی، سپس قبرش به اندازه هفتاد ذراغ فراخ و نوارنی و روشن میگردد.
به او گفته میشود: «نَمْ» بخواب!
میت میگوید: من میخواهم نزد خانوادهام برگردم و آنها را از وضعیت خوب خود خبر دهم.
میگویند: «نَمْ كَنَوْمَةِ العَرُوسِ الذِي لا يُوقِظُهُ إلاَّ أحَبُّ أهْلِهِ إليهِ حَتَّى يَبْعَثَهُ الله مِنْ مَضْجَعِهِ ذَلِكَ».
«بخواب مانند عروسی که او را کسی جز محبوبترین فرد خانوادهاش بیدار نمیکند، تا اینکه خداوند او را از قبرش بر میانگیزد».
اگر شخص سؤال شونده منافقی باشد، در جواب منکر و نکیر میگوید: هر آنچه را که مردم میگفتند من نیز میگفتم، و من چیز دیگری نمیدانم.
میگویند: ما میدانستیم که تو این چنین پاسخ میدهی.
به زمین دستور داده میشود: بر او تنگ شو! زمین آنچنان او را میفشارد که دندهها و پهلوهایش در یکدیگر فرو میروند و همیشه معذب باقی میماند تا زمانی که خداوند او را از قبرش بر میانگیزد [۱۷].
[۱۷] حدیث حسن است، روایت از ترمذی (۱۰۷۷)