ششم: غلول (خیانت، و دزدی از مال غنیمت)
غلول، یعنی قبل از اینکه اموال غنیمت به دستور فرمانده تقسیم شود، مجاهد، مقداری از آن را برای خود بردارد و این یکی از اسبابی است که منجر به عذاب قبر میشود.
* در اینباره ابوهریرهسچنین روایت میکند که: «ما خیبر را فتح کردیم و به جای طلا و نقره، گاو و شتر و وسایل و باغ و زمین کشاورزی به عنوان مال غنیمت به دست آوردیم و همراه رسول خدا جبه وادی «قری» برگشتیم، نزد رسول خدا جغلامی بود که مهار مرکب رسول خدا جرا در دست داشت که ناگهان تیری (که معلوم نبود از کدام جهت بود) به او اصابت کرد. مردم گفتند: شهادت بر او گوارا باد. رسول خدا جفرمود: «بَلْ وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ إِنَّ الشَّمْلَةَ الَّتِى أَصَابَهَا يَوْمَ خَيْبَرَ مِنَ الْمَغَانِمِ لَمْ تُصِبْهَا الْمَقَاسِمُ لَتَشْتَعِلُ عَلَيْهِ نَارًا» [۲۷].
«بله سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، چادری که این شخص در روز خیبر، قبل از تقسیم غنیمتها برداشته است آتش جهنم را بر او شعلهور خواهد ساخت».
* همچنین ابن خزیمه و نسایی به سند ضعیف از ابو رافع روایت کردهاند که: رسول خدا جنماز عصر را خواند و به طرف قبیلهی بنی اشهل رفت و با آنها به گفتگو و صحبت پرداخت تا اینکه وقت مغرب فرا رسید، سپس پیامبر برخاست و ما هم همراه رسول خدا جکه با شتاب برای نماز مغرب میرفت، حرکت کردیم، هنگامی که از کنار قبرستان بقیع میگذشتیم، رسول خدا جفرمود: «أف لك، أف لك»
(وای بر تو، وای بر تو)
این جمله در دل من بسیار تأثیر گذاشت لذا خودم را عقب کشیدم و فکر کردم که منظور رسول خدا جمن هستم.
رسول خدا جفرمود: «تو را چه شده است؟ بیا!»
گفتم: آیا شما به من اف گفتید؟ فرمود: «نه، ولی فلانی را برای جمعآوری اموال صدقات و زکات نزد فلان قبیله فرستادم و او بدون اجازه و مشورت، یک چادر (پشمی یمنی) را برداشته و هماکنون آتشی همانند آن چادر او را احاطه کرده است».
[۲۷] روایت از بخاری (۴۲۳۴) و فتح الکبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر (۳/۲۸۳)