۲- زمینهسازی برای نفوذ غربگرایان
منظورم از غربگرایان، شاگردان غرب و نسل از دین گریزان و فراری از حق و عدالت و متمایل به سوی نیرنگ و نفاق است. نسلی که در مقابل تمدن غرب خود را باخته و گمان میکند که سعادت زیر لوای غرب است و پیشرفت علمی اروپا او را مبهوت کرده است، نسلی که از شیر غرب پا گرفته و بر سر سفرۀ آن بزرگ شده و عقل و فکرش با اصول و مبانی غربی درهم آمیخته است و مزدور غرب و زبانش همیشه به ستایش غرب در حرکت است.
همچنین منظورم کسانی است که امیدها ایشان را مغرور کرد و آرزوها آنها را فریب داد و گمان میکردند آبی وجود دارد که زنگارهای آنان را فرو شویاند و گلویشان را خیس کند غافل از این که آنچه دیده بودند سراب بود نه آب!.
آنانکه وبایی غربی را به مملکت آوردند و دین را به الحاد و عزت را به ذلت تبدیل کردند و خود را به نوههی مارکس و پسران لنین فروختند. منظورم از شاگردان غرب آنهایی هستند که بیشتر از اخلاصشان به خدای خود مخلص استادان غربی بودند و بیشتر از ایمان به دین حق به بیگانه ایمان آوردند و در دین، بنای بدعت نهادند و در دنیا بنای پیروی و تقلید! در صورتی که در اسلام اصل بر آن است که انسان در دین پیرو خدا و پیامبر و در دنیا مبتکر و بدعتگذار و خلاق باشد و حکمت را از هر ظرفی که میتراود مورد بهرهبرداری قرار دهد و از نکات مثبت تمدنهای مختلف به نفع مملکت استفاده کند نه این که در دین بدعتگذار و در دنیا مقلد باشد.
هدف دشمنان دین از پرورش این افراد، زمینهسازی نفوذ خود در ممالک اسلامی و به دستگرفتن زمام امور ملتهای مسلمان است و استعمار فرهنگی و فکری را جایگزین استعمار نظامی کرده اند و از طرف دیگر فعالیت خود را در عقبافتادگی و در جهالتنهادن مسلمانان و توطئه علیه اسلام به کار میبندند.