پاسخ به شبهات قزوینی

فهرست کتاب

پاسخ به شبهه: آیه غار و آیات سوره نور

پاسخ به شبهه: آیه غار و آیات سوره نور

جناب قزوینی در شبکه ماهواره‌ای ولایت مورخ ٩/٩/۱۳۸٩ ساعت۱٩ در خلال سخنرانی خود که پیرامون اثبات مسئله امامت از قرآن بود خطاب به اهل سنت گفتند که هیچگاه وجود عایشه در قضیه افک ثابت نمی‌شود، چون نامی از او در آیات سوره نور نیست و همین‌طور وجود ابوبکر در آیه غار و شما برای اثبات این موارد به سنت می‌رسید و بنابراین ما نیز برای اثبات امامت به سنت اشاره می‌کنیم و در یک کلام منظورش این بود که هرگاه شما این موارد را بدون مراجعه به سنت اثبات کردید ما نیز امامت را بدون سنت (و حدیث و روایت) اثبات می‌کنیم و یعنی شما نمی‌توانید خودتان به سنت اشاره کنید، ولی ما اشاره نکنیم!!

در جواب به جناب قزوینی می‌گویم: دوباره شما دست به قیاسی مسخره و نابجا زدید، شما و هم مسلکان شما مسئله امامت را از اصول بسیار مهم و اساسی می‌دانید که حتی از نبوت نیز بالاتر است و معتقدید که چنان‌چه پیامبرص آن را ابلاغ نمی‌کرد، مثل این بود که اصلا رسالتش را انجام نمی‌داد. خوب اصولی به این مهمی چه ربطی به آن مواردی دارد که شما اشاره فرمودید؟! اصول دینی چون توحید و نبوت و معاد در جای جای قرآن بیان شده‌اند و آیا شما وجود ابوبکر در غار و عایشه در قضیه افک را جزء اصول دینی می‌دانید؟ در ضمن در قرآن به وجود یار پیامبرص و شخصی در غار تصریح شده است و البته با مراجعه به احادیث، وجود حضرت ابوبکر ثابت می‌شود. ولی خلافت و امامت شما کجای قرآن ذکر شده است تا ما بخواهیم برای اثباتش به سنت رجوع کنیم؟!! (یعنی لا اقل در قرآن تعیین جانشینی خاتم النبیین، دستوری از جانب خداوند اعلام می‌شد نه به اختیار امت و شورا، آنگاه ما می‌آمدیم و برای پیدا کردن آن شخص جانشین به سنت رجوع می‌کردیم، ولی چنین چیزی‌که ای مردم خلیفه پیامبرتان از جانب خداست، در قرآن نیست) برای اینکه دلایل پوچ مذهب رافضی گری برای‌تان روشن شود و مشت جناب قزوینی و مراجع مدعی تشیع برای‌تان باز شود، من می‌آیم و سوالی از جانب تمامی اهل سنت از جناب قزوینی و مراجع دیگر می‌پرسم: آیا چنان‌چه به فرض، همه مسلمین جهان قبول کنند که مراد آیاتی چون آیه غار و آیات سوره نور، حضرت ابوبکر و ام المومنین عایشه نبوده است و در واقع برای اثبات این موارد به سنت رجوع نکنند، آن وقت آیا شما نیز قبول می‌کنید که حضرت علی، خلیفه و جانشین بلافصل و من عندالله رسول اکرمص نبوده است و قبول می‌کنید که چنین چیزی در غدیر خم مطرح نشده است؟ و در نتیجه سلسله امامان الهی نیز از امام حسن و امام حسین گرفته تا امام زمان باطل می‌شوند؟ اگر شما این مسئله را قبول نمی‌کنید (که نمی‌کنید) و می‌گویید اهمیت موضوع امامت بسیار بالاتر از این چیزهاست، می‌گوییم: پس چرا این مسئله با اهمیت را با آن مسائل دیگر قیاس می‌کنید؟! و چرا آن مسائلی که اهمیت آن‌ها در نظر شما کمتر از امامت است در قرآن بیان شده‌اند، ولی مسئله مهم و با اهمیت مورد نظر شما بیان نشده است؟ می‌بینید که چگونه گرفتار تناقضات مسخره این مذهب شوم می‌شوید.