پاسخ به شبهات قزوینی

فهرست کتاب

پاسخ به شبهه: استدلال غلط از روایت مسلم

پاسخ به شبهه: استدلال غلط از روایت مسلم

مراجع رافضی و جناب قزوینی بر این عقیده‌اند که حضرت علی کسانی چون حضرت عمر را خائن و حیله‌گر می‌دانسته و برای اثبات این ادعا به روایتی از صحیح مسلم اشاره می‌کنند و با اینکه بارها جواب این مسئله داده شده است، ولی باز مدعیان تشیع به روی مبارک خویش نمی‌آورند و دو باره همان مزخرفات قبلی را تکرار می‌کنند و مشخص است که قصد هدایت شدن را ندارند، مدعیان تشیع به روایت کتاب مسلم اشاره می‌کنند که طبق آن از زبان عمر، خطاب به عباس و علی این‌گونه آمده است: فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، قال أبوبكر: أنا ولي رسول اللّه... فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً! واللّه يعلم أنّي لصادق، بارّ، تابع للحقّ!.

پس از رحلت پیامبر گرامىص، ابوبکر مدعى خلافت آن حضرت شد، و شما دو نفر (على و عباس) ابوبکر را دروغگو، گنهکار، حیله‌گر و خائن دانستید، و پس از درگذشت ابوبکر من مدعى خلیفه پیامبر و ابوبکر نمودم شما باز هم مرا دروغگو، گنهکار، حیله‌گر و خائن دانستید. [صحيح مسلم ج ۵ ص ۱۵۲، (ص ٧۲۸ ح ۱٧۵٧) كتاب الجهاد باب ۱۵ حكم الفئ حديث ۴٩، فتح الباري ج ۶ ص ۱۴۴].

در پاسخ به مراجع گمراه رافضی می‌گویم: که متاسفانه طبق آیه ﴿يُحَرِّفُونَ ٱلۡكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ[النساء: ۴۶] شما مانند بسیاری از شبهات دیگر خودتان، سر و ته یک واقعه را می‌زنید و فقط یک قسمت را که به نفع خودتان است بیرون می‌کشید (این روش برخی از علمای یهود نیز بوده است) شما شرح صحیح مسلم امام نووی را بخوانید. ما برای جلوگیری از اطاله کلام، خلاصه واقعه را می‌نویسیم: مالک می‌گوید: عمر ابن خطاب قاصد فرستاد پیش من... یرفا آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین! اجازه می‌دهی علی و عباس می‌خواهند داخل شوند. عمر گفت: داخل شوند. عباس آمد و گفت: یا امیرالمومنین، بین من و بین این کاذب گناهکار غدار خائن، قضاوت کن (یعنی علی! ظاهرا دعوا سر فدک بوده که حضرت عمر آن را پس داده بوده و دوباره بین مالکیت آن بین علی و عباس درگیری پیش می‌آید!) مردم گفتند: بین آن‌ها قضاوت کن. عمر گفت: آرام باشید، من شما را به خدایی‌که آسمان و زمین به اذن او قائم است قسم می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا فرمود: ما ارث به جا نمی‌گذاریم آنچه ما می‌گذاریم صدقه است؟ گفتند: بله. گفت: شما را به خدایی‌که... قسم می‌دهم شما می‌دانید پیامبر گفت (همان سخنان) گفتند: بله. عمر گفت: خداوند ویژگی به پیامبر داده که این ویژگی را به بعضی در برخی احکام نداده است مانند: ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ...[الحشر: ٧] آنچه از فی خدا نصیب رسولش کرد رسول خدا اموال بنی نضیر را بین شما تقسیم کرد و رسول خدا خرج یک‌سالش را از این مال بر می‌داشت و بقیه را در جای خودش (جهاد و...) مصرف می‌کرد، دوباره عمر آن‌ها را قسم داد آیا این را می‌دانید؟ گفتند: بله. عمر گفت: وقتی رسول خدا فوت کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم، شما دو نفر آمدید میراث خود را خواستید ابوبکر گفت: پیامبر گفته ما ارث نمی‌گذاریم، شما دو نفر دیدید: کاذب، خائن غادر... خدا می‌داند که ابوبکر صادق است، نیکوکار و پیرو حق است، ابوبکر فوت کرد و بعد از او من دوست پیامبر و دوست ابوبکرم. پس دیدم: کاذب و خائن و مکار و.... (یعنی این دعوی را مرتب بین شما مشاهده می‌کنم) خداوند می‌داند که من صادقم نیکوکارم و تابع حقم (یعنی اگر هم دارید به در می‌زنید که دیوار بشنود، یعنی اگر هم دارید غیر مستقیم به من طعنه می‌زنید) تو و عباس گفتید این مال (فدک) را بده به ما، من گفتم: اگر خواستید آن را به شما می‌دهم ولی عهد و پیمان خداست، مانند رسول خدا به آن عمل کنید (یعنی تولیت و نحوه مصرف آن نه تملک) و شما چنین کردید، چنین نیست؟ (یعنی به شما دادم، حالا بین هم اختلاف کردید؟ مطمئن باشید اگر هم خلافت را به علی می‌دادند، تازه بین علی و عباس درگیری پیش می‌آمد! زیرا عرب‌ها برای عموی یک نفر ارزش بیشتری قائل هستند تا پسر عمو!) گفتند: بله. عمر گفت: بعد هم که مال را به شما دادم، آمده‌اید بین شما قضاوت کنم من به غیر از این تا قیام قیامت قضاوت نمی‌کنم، اگر از این کار عاجزید مال را برگردانید (جالب است ادعای شیعه مبنی بر کشورداری و خلافت برای شخص دیگری جز حضرت عمر!) در ضمن عجیب است که مراجع رافضی معتقد هستند ابوبکر و عمر پس از رحلت نبی اکرمص در جامعه آن زمان خفقان شدیدی ایجاد کرده‌اند تا مبادا کسی جرات مخالفت و حق طلبی بنماید، ولی می‌بینیم که در این روایت عجب خفقانی وجود داشته است که حتی الفاظی چون دروغگو، گنهکار، حیله گر و خائن بکار گرفته‌اند و آیا کسی جرات دارد با جناب خامنه‌ای و ولایت مطلقه فقیه و اولی الامر شیعیان این‌گونه صحبت کند؟!! [۴۳]آری تشیع رافضی پر است از این‌گونه تناقضات که همگی بخاطر کاذب بودن و گمراه بودن این مذهب است.

[۴۳] در ایران حتی روزنامه‌های مختلف بارها و بارها بسته و تعطیل شده‌اند تا مبادا کسی سخنی خلاف مصلحت نظام بگوید، آنوقت خنده‌دار است که قزوینی احمق و آخوندهای گمراه سرشان را از صبح تا شب کرده‌اند در میان روایات تا بلکه عیب و ایرادی از خلفا پیدا کنند، یکی نیست بگوید همه این ایرادات در مملکت و مذهب خودتان به وفور پیدا می‌شود.