پاسخ به شبهه: تنازع با اولی الأمر
جناب قزوینی در شبکه ماهوارهای ولایت در تاریخ۱۱/۵/۱۳۸٩ هجری شمسی حدود ساعت ۲۰ برنامهای داشتند که به تلفن بینندگان و شبهات مطرح شده پاسخ میدادند و شخصی تلفن کرده و در مورد آیه۵٩ سوره نساء سوال کردند که پس چگونه است که در انتهای آیه به تنازع با اولی الامر اشاره شده ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ﴾و مگر میشود با امام معصوم مخالفت کرد؟ جناب قزوینی نیز در پاسخ، مطالبی بیسر و ته ارائه دادند همچون اینکه چه بسا این تنازع با اولی الأمر و معصوم بر سر همان موضوع خلافت او میباشد!!! در پاسخ میگویم: در سوره نساء آیه ۵٩ آمده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩﴾[النساء: ۵٩]، «ای اهل ایمان اطاعت کنید از فرمان خدا و اطاعت کنید از فرمان رسول خدا و فرماندارانتان، و چون در چیزی کارتان به گفتگو و نزاع کشد به حکم خدا (قرآن) و رسول (سنت) باز گردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید این کار (رجوع به حکم خدا و رسول) برای شما بهتر و خوش عاقبتتر خواهد بود». مراجع رافضی، اولی الامر را در حقیقت همان امام معصوم و من عندالله میدانند، سوال اینجاست که کلمه منکم در آیه چیست؟ چون منکم یعنی از خودتان، یعنی اولی الامر و حاکمی از خودتان و این با عقیده شیعیان در تضاد است و طبق این عقیده باید مثلا من اهل بیت نبی میآمد نه منکم، چون همه که امام و معصوم نیستند و اصلا خودتان یعنی ما و بقیه مردم عادی و مشخص است که مردم عادی با امامان خارق العاده شیعه تفاوتی از زمین تا آسمان دارند، خلقت ما از خاک است ولی خلقت امامان از نور است!! ما معصوم نیستیم در صورتیکه امامان معصوم از ذرهای سهو و خطا هستند!! ما کرامات یا معجزهای نداریم ولی از هر انگشت امامان اعمال خارق العادهای بیرون میآید!! در ضمن معنای منکم با توجه به آیات دیگر روشن میشود، در سوره انفال آیه٧۵ آمده: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ مِنكُمۡۚ﴾[الأنفال: ٧۵]، «و کسانیکه بعدا ایمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد کردهاند اینان از زمره شمایند (پس نگفته فقط اهل بیت یا فقط علی و فرزندانش جزء منکم میشوند)، در انتهای آیه ۵٩ سوره نساء آمده که چون در چیزی کارتان به گفتگو و نزاع کشید به حکم خدا و رسول بازگردید، سوال اینجاست که مگر کسی حق دارد با امامی که معصوم از خطا است نزاع کند؟ مگر سخن امامان معصوم همچون وحی نیست؟ پس چگونه میتوان با ایشان نزاع داشت؟ در آیه باید چنین میآمد که هرچه امام معصوم گفت فوری اطاعت کنید، همانطور که در مورد پیامبرص همینگونه آمده است و امر به اطاعت او شده است و آیا در جایی به مخالفت و نزاع با پیغمبر اسلام اشاره شده و این امر را عادی شمرده یا برعکس از آن نهی نیز شده است؟ اصلا شان نزول این آیه بخاطر تنازع با فرمانده است، اطاعت از خدا و رسول که از اول تا آخر قرآن ذکر شده و هرکس این را میداند، پس موضوع اصلی همان تنازع با حاکم است و چنانچه امام همچون رسول بود که تنازع با او ممکن نبود و چرا برای الله و رسول أطیعوا آمده است، ولی برای اولی الامر نیامده است؟ اگر اولی الامر از جانب خداست پس چرا أطیعوا ندارد؟ در آیه آمده ﴿وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ﴾، یعنی حاکمی از خودتان، چرا بجای منکم، منا نیامده؟ یا چرا من اهل بیت نبی نیامده است؟ در آیه به تنازع با این اولی الامر اشاره شده و راه رفع اختلاف نیز بیان شده است (یعنی ارجاع دادن اختلاف به کتاب و سنت) سوال اینجاست که مگر میشود با شخص معصوم نزاع داشت؟ و مگر اطاعت او واجب نیست؟ جناب قزوینی میگوید: چه بسا این نزاع و اختلاف بر سر همان موضوع خلافت باشد!! ما میگوییم خلافت حضرت علی که به زعم شما غصب میگردد و او اولی الامر نمیشود تا کسی بخواهد با او اختلاف کند و خلافت او پس از ۲۵ سال نیز مورد قبول شما نیست و چنانچه قبول داشتید که دیگر مشکلی وجود نداشت، شما تنها خلافت بلافصل را میخواهید. هیچیک از امامان شیعه نیز (به جز علی و حسن که آن نیز بطور بلافصل نبوده) خلافت نداشتهاند تا بخواهیم ایشان را مصداق این آیه بدانیم و ائمه شیعه اولی الامر نبودهاند تا کسی بخواهد با ایشان پیرامون خلافتشان مخالفت کند. در ضمن جناب قزوینی فراموش کردهاند که ایشان حضرت علی را قرآن ناطق میدانند و حتی فهم قرآن را مستلزم وجود اهل بیت میدانند، خوب بازگشت به قرآن دیگر یعنی چه؟ مثل این است که با خود قرآن اختلاف کنیم و برای رفع این اختلاف دو باره به همان قرآن بازگردیم!!! آیا این عقاید شما مضحک نیستند؟!! تازه وقتی افراد بخواهند اختلاف موجود را به کتاب و سنت ارجاع دهند، چیزی پیرامون خلافت الهی علی در کتاب و سنت پیدا نمیکنند و پس از آن باید چه کنند؟ و اختلاف را به کجا ارجاع دهند؟ (لابد به انجیل؟!!) در این آیه خداوند میفرماید در صورت اختلاف و منازعه با اولی الامر موضوع مورد اختلاف را به کتاب و سنت ارجاع دهید. سوال ما این است که اگر ائمه همان اولی الامر هستند و اگر معصومند و اگر عالم به غیب هستند و اگر در خصوص فهم قرآن محال است اشتباه کنند، بنابراین ادامه آیه باید اینگونه میآمد که در صورت منازعه و اختلاف موضوع را به اولی الامر ارجاع دهید یا اینکه با اولی الامر نباید منازعه و مخالفت کنید (همانگونه که با خدا و رسول نباید مخالفت کنید) و یا اینگونه میآمد که فرمان و نظر اولی الامر در حقیقت همان فرمان و نظر خداست. آری اگر عقیده شما درست است چرا خداوند نعوذبالله موضوع را اینقدر پیچانده است؟!! و اگر با اولی الامر میتوان مخالفت کرد، پس اطاعت کو؟! پس تکلیف اطاعت کردن چه میشود؟! اطاعتیکه در ابتدای آیه در مورد خدا و رسول ذکر شده و شما آن را برای اولی الامر نیز الزامی و واجب میدانید و این اطاعت را در راستای همان اطاعت خدا و رسول میدانید که در آیه ذکر شده است [۴٧].
[۴٧] چنانکه طبرانی به سند صحیح از حضرت علی نقل کرده است که او از حضرت رسول پرسیده است: اگر حادثهای برایم روی داد و حکم آن در قرآن و سنّت (به صراحت) نیامده باشد، میفرمایید چطور عمل کنم؟ حضرتص فرمود: (برای ارائه حکمی واحد) از میان دانشمندان مؤمن و متقی شورایی تشکیل دهید، مبادا تنها به رأی خودت آن را فیصله دهی(به نقل از تفسیر المنار ج۵ ص ۱٩۶) و همچنین ابن القیم در اعلام الموقعین ج۱ ص ۸۴ میگوید: هرگاه خلفای راشدین با مسألهای روبرو میشدند که درباره آن نصی در قرآن و حدیث نبود، اصحاب را جمع میکردند و سپس آن مسأله را میان آنها به مشورت قرار میدادند، وقتی به رأی واحدی میرسیدند آن را اعلام و اجرا میکردند(به تاریخ البداية والنهاية ابن کثیر ج ٧ ص ۳٩۴ و أنساب الأشراف اثر احمد بن یحیی بلاذری ص ۱۰۰ نیز نگاه کنید)