مقدمه
الحمدلله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه وبعد:
انگیزه نگاشتن این کلمات در مورد حکمت و دعوت، توجه به آنهاست در عرصه فعالیت توسط مردان بزرگواری که بهسوی خدا فرا میخوانند و همچنانکه سنّت الهی در گذشته و امروزه چنین بوده این بزرگواران نیز به همان چیزهایی برمیخورند که پیشگامانشان در گذشته و در عصر حاضر و در همه جا برخورد میکرده و میکنند.
فراخواندن بهسوی خدا راهی است که رسولان پیموده و در آن راه با سختیها، ممانعتها، سرپیچی و استکبارهایی از ناحیه گروههای فراوان و طبقات بزرگ سرمدار و سرکش برخورد نمودهاند: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٠٨﴾[یوسف: ۱۰۸]. «بگو: راه و طریقهء من این است که همگان را بهسوی الله (خداوند واحد یکتا) دعوت کنم از روی آگاهی و بصیرت، خود و پیروانم همهء مردم جهان را بهسوی این طریقه میخوانیم خداوند پاک و منزّه است از هرگونه عیب و نقص و شبیه و شریک، و من از مشرکان نیستم».
در ادامه کلام را منحصر در حکمت [در دعوت] کرده به بیان معنای آن و توضیح مدلول و مفهومش میپردازیم. به این دلیل که اگر حکمت به هنگام دعوت مراعات گردد، امیدواری و یقیین را تقویت کرده و مدعوین را به احساس مسئولیت و تکلیف میرساند و با ریشه دواندن این درک و شعور، تغییر سرشت داده و راهشان درست و رویکردشان اصلاح میگردد. بنابراین داعی باید بر مبنای چنین فهمی دعوتگری نماید.گ
در ادامه متعرض تعریف اصطلاحات «حکمت»، «موعظة حسنة» و «جدال بالتي هي أحسن» شده، و سپس عوامل تحقق مفهوم حکمت را بیان میکنم که عبارتند از: ضرورت شناخت خلق و خوی مردمان، و طبقات مدعوین، دقت در ظروف زمانی و مکانی و اسلوبهای قولی و عملی دعوت.