سختگیری و درشت خویی:
از سعید بن عبدالرحمن زیبدی نقل شده که گفت: قرّاء [۱۵]سادهگیر، گشادهرو و خنده به لب مرا خوشحال و به تعجب میاندازند ولی آن کسی که با گشادهرویی با او برخورد میکنی و او با تندخویی برخورد میکند و به خاطر علمش بر تو منت میگذارد، خدا امثال ایشان را در بین مردم زیاد نگرداند.
ای دعوتگران! مردم به دامانی مهربان و رویی خوش و با گذشت نیاز دارند، و به دوستی که آنها را در برگیرد و بردباری که عرصه را بر آنها به خاطر جهلشان تنگ نگرداند. به کسی نیاز دارند که غم آنها را به دوش بکشد، و نه اینکه با هم و غم خود بر دوششان سنگینی کند ... و در رکاب او توجه و رضایت بیابند.
و به همین دلیل رحمت خداوندی بر محمد صکه پیغمبری الگو است، ارزانی شده: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ﴾[آل عمران: ۱۵٩]. «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند. پس از تقصیر آنان درگذر، و آنها را مشمول عفو خود گردان و برای آنها طلب آمرزش کن».
و لذا پیغمبر صهیچ وقت به خاطر خودش بر کسی خشم نگرفت و به علت ضعف بشری یارانش نرنجید، هر چه در اختیار داشت از آنان دریغ نکرد، و با آنها بر سر آنچه دارند منازعه نکرد و بردباری و نیکی و مهربانیاش گنجایش آنان را داشت.
زمانی که قلبی مهربان و سرشتی رقیق و با نرمش به همراه علم و حکمت به بنده اعطا شود، بر کسی که در درجه پایین است و یا بر شخص جاهل به خاطر مخالفت و ممانعتشان درشتی نمیکند، و این در حالی است که دنیا پر است از کسانی که ناصحان را دوست ندارند.
آری، دعوتگرِ بهسوی حق که ماهر و نیرومند باشد از جلوگیری و ممانعت و نفرت مردم متعجب نمیشود، و بلکه به خاطر مهربانی و شفقت نسبت به آنها پیوسته حریص است بر اینکه پشت سر هم بهسوی آنان بازگشت کند، همچنانکه والدین از پافشاری در دادن غذا به هنگام سلامتی و دوا به هنگام بیماری به فرزندانشان خسته نمیشوند، و بلکه در حدیثی که ابوداود، نسائی، ابن ماجه و ابن حبان به روایت ابوهریره سنقل کردهاند، پیغمبر صفرمودند: همانا من نسبت به شما مثل والد هستم نسبت به فرزندش.
آیا شفقتی بالاتر از شفقت والد بر فرزندش وجود دارد. و چه بسیار محمدصروی گردانی قومش را با این درخواست نبوی پاسخ داد که خدایا! قوم مرا هدایت کن که آنان نمیدانند.
[۱۵] منظور از قرّاء در اینجا علماء میباشد.