ب– اخلاص:
و این باب بزرگی است که به لحاظ نظری معلوم ولی تحقق عملی آن ـ سوگند به خدا ـ کمیاب و نادر میباشد. و هر کس این صفت را در خود محقق سازد به نظر مردم و یا رضایتشان توجه نمیکند، در اینجا فرمودۀ امامِ مجدّد شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب /در ذهنم تداعی میشود که: بعضی از مردم [در ظاهر] بهسوی خدا میخوانند در حالی که بهسوی خود دعوت میکنند.
و گروهی که بیشتر از همه باید در طلب این خصلت باشند و بیشتر از همه به آن نیاز دارند علماء و دعوتگران هستند. و از اولین گروههایی که در روز قیامت به آتش جهنم انداخته میشوند کسانی هستند که این خصلت را تباه کردهاند و غزالی /در احیاء العلوم برای هشدار از اشتهای [٩]خفّی که منجر به شرک خفی میشود گفته است: دعوتگر به هنگام دعوت عزت نفس خود را که ناشی از علم و دین و ذلّت غیره را که ناشی از جهل و کوتاهی است میبیند و چه بسا که هدفش از دعوت اظهار این برتری خویش بر دیگران و خوار کردن مدعو باشد از طریق پی بردن مدعو ـ ولو بصورت ناقص ـ به جهل خود و فرومایگی جاهلان و کوتاهی خویش و سوء حال کوتاهی کنندگان.
و در ادامه گوید: و این لغزشی بزرگ و پستیِ عظیم و فریب شیطان را خوردن است که شیطان همه را از این راه فریب میدهد مگر آن کسی که خدا عیوبش را به وی شناسانده و چشم بصیرتش را به نور هدایت گشوده است، زیرا در برتر دیدن خود نسبت به دیگران لذت فراوانی نهفته است.
و امام غزالی /به این توضیح بسنده نکرده و بلکه معیار و محک آن را نیز بیان میکند:
معیار و محکی برای این امر وجود دارد که شایسته است دعوتگر خود را با آن محک بزند و آن اینکه چنانچه دیگرانی غیر او به دعوت و اصلاح مردم پرداختند و مردم به ندای آنان لبیک گفتند برای این داعی خوشایندتر باشد از اینکه مردم دعوت او را اجابت کنند. اگر انجام این کار توسط دیگران که کار او را انجام میدهند را دوست داشت بر خیر و نیکی بوده و چنانچه دوست نمیداشت دیگرانی غیر او از اهل علم و دعوت مورد اجابت واقع شوند، این شخص نمیتواند جز تابع هوای نفسانی باشد: کسی که بواسطه دعوتگری در صدد اظهار منزلت خویش است پس باید از خدا پروا داشته باشد و در وهله اول خودش را دعوت دهد [۱۰].
البته این قول غزالی که «دعوت بوسیله دیگران را از دعوت خویش بیشتر دوست داشته باشد» به نظر بنده محل تأمل است مخصوصاً که پیغمبر صفرمودهاند: «قسم به خدا، خداوند یک نفر را به وسیله تو هدایت کند برایت از شترهای سرخ رنگ ـ که نماد ثروت بوده ـ بهتر است [۱۱].
بنابراین مسابقه در اینجا مسابقه در امر خیر است.
و نیز نظر به این فرموده خدای متعال: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا...﴾[فصلت: ۳۳]. «چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت بهسوی خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد».
و البته اخلاص و اصلاح نیت در غیر مسابقه مشروع نیز مورد طلب میباشد.
[٩] یا شهوت: مراد آن چیزی است که نفس طلب میکند. مترجم. [۱۰] احیاء العلوم، ۲/۳۲٩ و بعد از آن. با حذف و تصرّف. [۱۱] این حدیث را سهل بن سعد روایت و بخاری و مسلم نقل کردهاند.