داستان حزب الله لبنان

فهرست کتاب

طرح‌ریزی برای برپایی حکومت شیعی

طرح‌ریزی برای برپایی حکومت شیعی

باز می‌گردیم به داستان لبنان...

موسی صدر به هدف طرح‌ریزی برای برپایی حکومت شیعه به لبنان فرستاده شد. از آنجا که وی دارای اصول لبنانی بود و عربی را در کنار فارسی به خوبی صحبت می‌کرد برای این هدف انتخاب گردید. روابط و هماهنگ‌سازی میان وی و خمینی به طور منظم در جریان بود و بلکه رابطه‌ی وی و خمینی قوی‌تر از هماهنگی سیاسی صرف بود زیرا احمد فرزند خمینی، دختر خواهر موسی صدر را به همسری اختیار کرده بود و همینطور موسی صدر با نوه‌ی خمینی ازدواج کرده بود و از سوی دیگر مصطفی خمینی از نزدیک‌ترین دوستان موسی صدر بود.

موسی صدر مستقیما به جنوب لبنان یعنی جایی که بیشترین جمعیت شیعه‌ی لبنان را در خود داشت منتقل شد و به فعالیت اجتماعی پرداخت، بدون آنکه فعالیت وی شکل دینی واضحی داشته باشد؛ وی به تاسیس سازمان‌های خدماتی و خیریه برای خدمت‌رسانی به فقرا و همینطور مدارس و درمانگاه‌ها پرداخت و پس از آن کم کم رویکرد شیعی خود را آشکار نمود. طبیعت طائفه‌ای لبنان نیز به او فضای لازم برای فعالیت را می‌داد، به ویژه با ضعف شدید حکومت و ارتش لبنان...

موسی صدر شخصیتی بود که در همه‌ی میدان‌ها بازی می‌کرد و برای رسیدن به هدف خود دست در دست همه‌ی گروه‌ها می‌گذاشت. او از همان آغاز دانسته بود که در آن دوران جریان مسیحی مارونی قوی‌ترین موضع را در لبنان دارا می‌باشد و جریان سنی رقیب اصلی آن‌هاست؛ البته این را باید یادآورد شد که سنی‌های لبنان در آن دوره پایبند به تعالیم سنت و احکام اسلامی نبودند و غالبا جز اندکی، در پی قوم‌گرایی عربی و افکار سوسیالیستی و سکولار بودند.

موسی صدر خود را به جریان مسیحی مارونی نزدیک ساخت زیرا همانطور که در آغاز گفتیم شیعه چیزی نیست جز انقلابی علیه منهج و راه و روشی اسلامی سنی و رد نمودن داستان اسلام از همان آغاز خلافت ابوبکر صدیق و عمر بن الخطاب ـ ب ـ و رد کامل ـ و نه تنها رد اشتباهات ـ و عدم پذیرش همه حکومت‌های سنی در طول تاریخ اسلام. بر این اساس اندیشه‌ی شیعه در اساس اندیشه‌ای برای برخورد و رو در رویی با اهل سنت است. موسی صدر به دیدار «شارل حلو» رئیس جمهور وقت لبنان رفت اما برای یکجا نمودن نیروهای مسلمان به دیدار رهبران اهل سنت نرفت. شارل حلو نیز او را هم‌پیمانی مناسب برای رویارویی با جمعیت اهل سنت لبنان یافت و او را به خود نزدیک ساخت و تشویق نمود و سپس در سال ۱۹۶۷ با تاسیس مجلس اعلای اسلامی شیعه موافقت نمود تا نماینده‌ی شیعیان لبنان باشد و بلکه بالاتر از آن با اصدار قانون شماره ۷۲/۷۶ موافقت نمود که بر اساس این قانون هیچ مانعی وجود نداشت که مرجع و اساس فتاوا و احکام مجلس اعلای شیعیان، مراجع بزرگ شیعه در ایران و عراق و دیگر سرزمین‌ها باشند!

این مجلس عملا در سال ۱۹۶۹ میلادی تاسیس گردید و موسی صدر نیز ریاست آن را بر عهده گرفت و حکومت نیز در سال ۱۹۷۰ میلادی آن را به رسمیت شناخت و برای کمک به منطقه‌ی شیعه‌نشین جنوب لبنان ده‌ملیون دلار در نظر گرفت.

موسی صدر آمریکا را نیز فراموش نکرد و در دیدار با سفیر آمریکا چنین عنوان کرد که آنان در حال مقاومت در برابر گسترش سوسیالیسم ناصریسم در میان جوانان شیعه‌ی لبنانی هستند. رابطه‌ی موسی صدر با آمریکایی‌ها به جایی رسید که حتی برخی از نزدیکان خمینی نیز او را مورد اتهام قرار دادند. خمینی آمریکا را خطری بزرگ در این مرحله می‌دانست زیرا ایالات متحده به شدت از شاه حمایت می‌نمود.

اما ناگهان تغییری در جنوب لبنان رخ دادکه خلاف خواسته‌های موسی صدر بود؛ در سال ۱۹۷۰ میلادی مهاجران فلسطینی موجود در اردن مورد کشتار و قتل عام قرار گرفتند؛ این حادثه به نام سبتامبر سیاه معروف است. پس از آن فلسطینی‌های اردن به رهبری فتح به جنوب لبنان منتقل شدند و این خلاف آن چیزی بود که شیعه‌ها می‌خواستند زیرا فلسطینی‌ها سنی بودند و این باعث معطل ماندن پروژه‌ی دولت شیعی در جنوب لبنان می‌شد، گرچه جنبش فتح جبنشی سوسیالیست و سکولار و به دور از تعالیم اسلام بود.

اما با این وجود موسی صدر در این مرحله از جنبش فتح استفاده کرد و روابط خوبی با آنان برپا نمود تا بتواند از جنبش فتح برای آموزش نظامی شیعیان جنوب بهره ببرد تا در آینده بتواند یک جنبش نظامی شیعه برای تاثیر در لبنان ایجاد کند. فتح نیز در آن هنگام علاوه بر کمونیست‌ها در جستجوی یک هم‌پیمان دیگر نیز بود و اینگونه میان موسی صدر و حرکت فتح روابطی بر اساس منافع متبادل شکل گرفت.