رابطهی میان پیروزی و سلامت عقیده
۳- پیروزی هرگز به معنای صحیح بودن راه و روش نیست همانطور که موفقیت دلیل بر اخلاص یک شخص یا گروه نیست. چه بسیار انسانهای پیروزی که از بدعتگذاران بودهاند، برای مثال شیعههای قرمطی به مدت صد سال یا بیشتر قدرت اول منطقه بودند در حالی که همین قرامطه دست به کشتار حجاج خانه خدا زدند و حجر الاسود را از جای آن کنده و در زمین فساد به بار آوردند. ساسانیان و رومیها و مغولها و آمریکاییها نیز با وجود فساد عقیده و روشی که داشتند در زمین از قدرت و تمکین برخوردار بودند. همینطور بسیاری از پادشاهان و سلاطین ظالم و مستبد و منحرف از راه و روش اسلامیِ صحیح، برای دهها سال بر مسلمانان حکم میراندند و قدرت را در مشت خود داشتند.
پیروزی و تمکین ضرورتا به معنای صحیح بودن راه و روش نیست، بلکه بر یک مسلمان لازم است که در گفتار و کردار اشخاص بنگرد که آیا مطابق قرآن و سنت است یا خیر، و چه بسا انسانهایی که در جنگها از خود شجاعت بسیار نشان داده و به مانند قهرمانان شکیبایی کردند اما از اهل آتش بودهاند زیرا شجاعت و تلاششان در راه خداوند نبوده است. مردی در دوران رسول خدا ـ جـ در یکی از نبردها بسیاری از مشرکان را کشت و بسیاری دیگر را زخمی کرد، هنگامی که پس از پایان نبرد به نزد او رفتند او در حالی که جان میداد گفت: من به خاطر قوم خود میجنگیدم!(۳) او برای خداوند نمیجنگید و نبرد وی تنها نبردی برای منافع بود، و پیروزی و ثبات وی برای یک مبدا باطل بود و بس. ما ادعای وارد شدن به نیت و درون حزب الله را نداریم، زیرا این چیزی است که تنها خداوند از آن آگاه است اما دربارهی عقیدهی علنی آنها و بدعتهای آشکارشان سخن میگوییم.