داستان حزب الله لبنان

فهرست کتاب

موسوی و نصرالله و استراتژی ایران

موسوی و نصرالله و استراتژی ایران

در این شرایط حساس و سخت دو شخصیت شیعه که در نجف علوم و عقاید شیعه را می‌خواندند به لبنان بازگشتند. این دو تن که بیشترین تاثیر را در محافظت از روش مذهبی شیعی موسی صدر داشتند، عباس موسوی و حسن نصرالله بودند.

آن دو به سرعت وارد جنبش شدند و توانستند برخی از مناصب حساس را در جنبش امل به دست آورند با وجود آنکه حسن نصرالله در آن هنگام فقط ۱۸ سال داشت!

در سال ۱۹۷۹ میلادی انقلاب ایران پیروز شد و شاه از قدرت خلع گردید و خمینی از پاریس به ایران بازگشت و قدرت را در ایران به دست گرفت. او همه‌ی رقبا را کنار زد و به همه‌ی جریان‌های دیگری که او را در به پیروزی رساندن انقلاب یاری کرده بودند پشت پا زد و توانست به طور کامل جای پای خود را در قدرت محکم کند. وی آنطور که مردم گمان می‌کردند به قم نرفت بلکه در تهران باقی ماند.

پس از آنکه اوضاع در ایران آرام گرفت نگاه خمینی به سوی لبنان و عراق معطوف شد زیرا این دو سرزمین تنها جاهایی بودند که جز ایران بیشترین تعداد جمعیت شیعه‌ی جهان را در خود جای داده بودند و از سوی دیگر ادامه‌ای برای برپایی حکومت بزرگ شیعی در منطقه بودند.

اما اوضاع در عراق برای آن‌ها به شدت بحرانی و سخت بود؛ صدام حسین همه چیز را با مشتی آهنین در قبضه‌ی خود داشت و خمینی خود پیش از این اوضاع عراق را به چشم دیده بود. وی به مدت ۱۴ سال کامل در این کشور زندگی کرده و سرانجام مجبور شده بود به پاریس برود. از این رو او به خوبی می‌دانست که گروه‌های شیعه در عراق قادر به تغییر نظام صدام حسین نیستند. برای همین وی در عراق از راه نظامی وارد شد و در جنگ هشت ساله با ایران (پس از بازپس‌گیری خرمشهر) حاضر به پایان دادن به جنگ نشد و حتی یک سال پس از صدور قطع‌نامه‌ی ۵۹۸ به این نبرد ادامه داد.

اما در لبنان که دورتر از عراق بود و طوائف دینی بسیاری در آن زندگی می‌کردند همچنان نیاز به گروهی بود که به طور کامل نسبت به خمینی و نظام وی تبعیت و وفاداری داشته باشند. بنابراین خمینی با دو تن که معقتد و به عقیده‌ی شیعه‌ی اثنی عشری بودند و به مبدا ولایت فقیه ایمان و اعتقاد داشتند، یعنی عباس موسوی و حسن نصرالله تماس گرفت. اینجا بود که کمک مستقیم ایران به این دو تن آغاز گردید اما رهبری امل همچنان دردست نبیه بری سکولار قرار داشت.

در سال ۱۹۸۱ میلادی چهارمین کنفرانس جنبش امل به هدف پایان دادن به اختلافات داخلی این حرکت تشکیل گردید. در نتیجه‌ی این کفرانس، نبیه بری به رهبری جنبش امل ادامه داد در حالی که عباس موسوی به سمت معاون وی برگزیده شد که گام مهمی در جهت کنترل جنوب لبنان توسط گروه وابسته به ایران بود.