آغاز نبرد با رژیم صهیونیستی
در این مرحله حزب الله خود را برای آغاز نبرد با صهیونیستها آماده میکرد تا بتواند مناطق جنوب را آزاد کند، مناطقی که میخواستند حکومت شیعی خود را در آن برپا نمایند. برای این هدف بودجهی فراوانی از ایران به سوی آنان سرازیر میشد، علاوه بر آن حکومت سوریه نیز از آنان حمایت میکرد. همهی اینها باعث نگرانی رژیم صهیونیستی گردید که به ترور عباس موسوی دبیر کل حزب الله لبنان در سال ۱۹۹۲ میلادی منتهی گردید تا حسن نصر الله به جانشینی وی برسد.
در همین سال شخصیت سنی دیگری در لبنان بروز یافت. وی «رفیق الحریری» بود که از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ میلادی نخستوزیری لبنان را بر عهده گرفت. وی اقدام به بازسازی لبنان نمود و بسیاری از لبنانیها از وی حمایت نمودند.
در سال ۱۹۹۶ میلادی صهیونیستها طی عملیاتی که «خوشههای خشم» نام داشت، دست به تجاوز وحشیانهای علیه لبنان زدند. غیرت درونی لبنانیها برای رهایی از اشغال صهیونیستی به جوش آمده بود؛ حزب الله اعلام نمود برای مقاومت در برابر دشمنی صهونیستی اقدام به تشکیل گردانهایی نموده است. گروههایی از طوائف مختلف لبنان به این گردانها پیوستند و در این میان اهل سنت با نسبت ۳۸ ٪ اکثریت را تشکیل میدادند، پس از آنان شیعهها ۲۵ ٪، درزیها ۲۰٪ و مسیحیان ۱۷٪ این نیروها را تشکیل میدادند.
بر اثر حملاتی که این گردانها علیه نیروهای صهیونیست انجام دادند در پایان ارتش رژیم اشغالگر فلسطین از همهی مناطق جنوب لبنان به استثنای مزارع شبعا بیرون رانده شد. حزب الله به سرعت همهی این مناطق را تحت کنترل خود قرار داد و از تحویل آن به ارتش لبنان خودداری نمود و تلاشها و فداکاریهای مشترکانهی دیگر طوائف لبنان و به ویژه اهلسنت را فراموش نمود و بلکه آغاز به دستدرازی به املاک اهل سنت در جبل لبنان کرد. حتی کار به تجاوز و دستدرازی به برخی از مساجد اهل سنت از جمله مسجد پیامبر یونس و اوقاف تابعهی آن در منطقهی جیه رسید.