توافقنامهی دوحه و اشتباه بزرگ حسن نصرالله
محاصرهی بیروت غربی به مدت ۱۳ روز ادامه یافت تا آنکه توافقنامهی بیروت میان اطراف درگیر در لبنان به امضا رسید و به جنگ داخلی در شُرُفِ وقوع و اعتصاب حزب الله پایان داد، اما به اتحاد چهارجانبهی میان گروه المستقبل سنی و حزب الله و جنبش امل شیعی و حزب دُرزی اللقاء الدیمقراطی نیز پایان داد. همه دانستند که حفظ چنین پیمانی بسیار سخت است و منافع سنیها و شیعهها حتما به زودی در تعارض با هم قرار خواهند گرفت. از اینجا دو گروه به رد و بدل کردن اتهامات علیه یکدیگر و رقابت با هم پرداختند. گروه المستقبل یا ۱۴ مارس دیگر به واقعی بودن احتمال کنترل کامل شیعه بر همهی لبنان پی برده بودند. حزب الله نیز جریان المستقبل را به سرسپردگی آمریکا متهم مینمود تا از محبوبیت آنها نزد ملت لبنان و جریانهای قومی و میهنی، بکاهد.
این اتهامات متبادل همچنان ادامه داشت و با نزدیکتر شدن به انتخابات پارلمانی در ژولای ۲۰۰۹ میلادی روز به روز بر شدت آن افزوده میشد. در این انتخابات گروه ۱۴ مارس به رهبری سعد الحریری با حزب الله به رهبری حسن نصرالله به رقابت پرداخت و هر کدام از دو گروه به عرضهی صلاحیتهای خود پرداخته و در همین حال به گروه مقابل حمله میبرد. اما در همین مدت، حسن نصرالله دبیرکل حزب الله اشتباهی بسیار بزرگ را مرتکب شد که از سیاستمداری ماهر همچون او بعید به نظر میرسید...
وی در یکی از سخنرانیهای خود، پیش از انتخابات در روز ۲۹ ماه می ۲۰۰۹ میلادی ـ که متن آن در پایگاه اینترنتی حزب الله نیز موجود است ـ چنین عنوان کرد که در صورت انتخاب شدن گروه وی از سوریه و ایران اسلحه وارد لبنان خواهد کرد، و به صورت آشکاری از لهجهی شیعهگری استفاده نمود و گفت: «آنچه من میدانم این است که جمهوری اسلامی ایران و به ویژه جناب امامِ فرمانده، سید خامنهای ـ دام ظله الشریف ـ از هیچ چیزی بر لبنان بخل نخواهند ورزید»(۱)
او در کمال شفافیت خطاب به ملت لبنان گفت هزینهای که امنیت و عزت آنان را تامین خواهد کرد از سوی شیعه تامین خواهد شد؛ این در یک آن هم تطمیع بود و هم تهدید، و از سوی دیگر نگاهها را به حجم واقعی حزب الله و روابط آن متوجه ساخت.
پیام حسن نصر الله به ملت لبنان رسید، اما برعکس آن طوری که حسن نصر الله میخواست، زیرا لبنانیها خطر شیعی را درک کردند و دانستند که رسیدن گروه حزب الله به قدرت یعنی بالا رفتن توانایی تسلیحاتی و قدرت حزب الله، و نه لبنان، و اینکه احتمال برپایی حکومت شیعی دنبالهرو ایران و سوریه بسیار نزدیک است.
این باعث شد ملت نسبت به این رویکرد از خود هراس نشان دهند و این ترس را در صندوقهای انتخابات به نمایش گذارند به طوری که بیشترین رای خود را به گروه ۱۴ مارس دادند با وجود آنکه سعد الحریری دارای نفوذ رفیق الحریری نبود، اما مردم لبنان خود وضعیت خطرناکی که در آن به سر میبردند را درک کردند. از سوی دیگر مجال آن هم نبود که فشار آمریکا را عامل این نتیجه بدانیم زیرا آن انتخابات کاملا سالم و شفاف برگزار شد و کسی اعتراضی در مورد آن نداشت. گروه ۱۴ مارس توانست با فاصلهی ۱۴ کرسی به پیروزی دست یابد که این عدد در انتخابات لبنان عدد کمی نیست و این یعنی آغاز وضوح بسیاری از مسائل.