جنگ بر سرِ منافع
۲- نبرد حزب الله با یهودیان، جنگ منافع است نه جنگ عقیده؛ صهیونیستها در سال ۱۹۸۲ میلادی وارد جنوب لبنان شدند و این همان منطقهای بود که قرار بود حکومت شیعی مورد نظر در آن برپا شود؛ بنابراین حزب الله برای بقای خود مجبور به این جنگ بود، مانند همهی جنگهایی که میان گروههای رقیب در همهی دنیا رخ میدهد؛ این جنگ نه برای آن بود که کلمهی خدا برتر شود، زیرا آنچه شیعه به آن معتقد است تحریفشده و باطل است، عقیدهای که در آن گمان بر عصمت امامان خود و بالاتر بودن مقام آنان از مقام پیامبران دارند؛ چه خیری میتواند در پس این اعتقاد باطل باشد؟!
بگذارید فرض کنم که شیعه در شمال لبنان متمرکز بودند و اهل سنت در جنوبِ آن؛ آیا فکر میکنید در آن صورت آنان برای نجات بخش لبنانیِ سنی نشین میجنگیدند؟ هرگز... بلکه چه بسا در سکوت برای تقسیم سرزمین لبنان با صهیونیستها همدست میشدند و این سخنی گزاف و بیدلیل نیست؛ شیعهها سالهاست که در لبنان حضور دارند اما آیا در این مدت برای نبرد با صهیونیستها در فلسطین کاری کردهاند؟ با وجود آنکه خود در ادبیاتشان فلسطین را سرزمینی اشغال شده توسط صهیونیستها میدانند.
پیش از این دکتر مصطفی سباعی ـ /ـ مراقب اخوان المسلمین در سوریه، در جریان جنگ ۱۹۴۸ میلادی سعی کرد میان اهل سنت و شیعه تقریب ایجاد کرده و شیعه را به سوی همکاری با اهل سنت در آزادسازی فلسطین سوق دهد، اما آنان از پذیرش این پیشنهاد خودداری کردند تا اینکه دکتر مصطفی سباعی مایوس شد و در کتاب خود «السنة ومکانتها فی التشریع الإسلامی» تقریب میان شیعه و سنی را معدوم دانست زیرا منظور آنها از تقریب، تبدیل شدن اهل سنت به شیعه است، نه کار کردن بر روی یک زمینهی مشترک.(۲)
هنگامی که جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی رخ داد شیعههای همجوار با شمال فلسطین هیچ حرکتی از خود نشان ندادند و تنها شش ماه پس از آنکه موسی صدر در ماه مارس ۱۹۷۳ میلادی سخن مشهور خود «اسلحه زینت مردان است» را بر زبان راند، یعنی در اکتبر سال ۱۹۷۳ میلادی، حتی یک شیعه نیز برای نبرد با یهود در فلسطین به پا نخواست! و شاید همه نبرد اخیر صهیونیستها علیه غزه را در سال ۲۰۰۹ میلادی به یاد دارند؛ موشکهای حزب الله میتوانست باعث مشغول ساختن دشمن صهیونیست و کم شدن فشار وحشیانهی توپخانهی آنها علیه مردم غزه شود، اما جز سخنان آتشین از سوی حزب الله لبنان چیزی شنیده نشد و حتی یک موشک نیز برای پراکنده ساختن نیروهای صهیونیست شلیک نگردید.
از اینجاست که دشمن صهیونیستی میداند که خطر حزب الله تنها محدود به زمینهایی است که در اختیار دارد، و نه آنها و نه ایران در این مرحله هیچ طمعی در فلسطین ندارند، همچنانکه آمریکا به خوبی میداند شعارهایی که ایران علیه آن سر میدهد واقعی نیست و تنها برای به دست آوردن محبوبیت در میان دیگر مسلمانان است، وگرنه میتوان نگاهی به پروژهی شیعه در عراق انداخت که چگونه با حمایت صد در صد آمریکایی در حال انجام است... بلکه بالاتر از این آمریکا هرگز در این اشکالی نمیبیند که یک حکومت شیعی بزرگ از اتحاد میان ایران و عراق و سوریه تشکیل شود زیرا وجود چنین حکومتی نوعی توازن قوا در منطقه ایجاد میکند و به صورت خودکار در برابر مدّ سنیِ اسلامیِ شکل یافته در بیداریِ اسلامی در بیشتر کشورهای منطقه به ویژه مصر و عربستان و اردن، خواهد ایستاد، یعنی کشورهایی که ایالات متحده سعی در تضعیف آنها دارد، چه از طریق سیاست یا [وابستگی] نظامی و اقتصادی.