اعتقادات حسن نصرالله
حسن نصرالله یک شیعی دوازده امامی است و این به معنای آن است که وی به همهی اعتقادات این مذهب پایبند است؛ بر این اساس او معتقد است که صحابه همگی، خلافت را از علی بن ابیطالب ـ س ـ دزدیده و آن را به ابوبکر صدیق و سپس به عمر و عثمان ـ ش ـ سپردند.
او معتقد است رسول خدا ـ جـ امامت را به امامان دوازدهگانهی آنان با نامهایشان وصیت نموده است و همینطور معتقد است که آنان همه معصومند. او معتقد است که امام دوازدهم آنان به سرداب داخل شده و همچنان زنده است و روزی برخواهد گشت.
او معتقد است که تقیه نُه دهمِ دین است، و معنای تقیه این است که انسان خلاف آنچه در دل دارد را به زبان آورد.
او معتقد است که اهل سنت ناصبی هستند و با اهل بیت دشمنی میورزند؛ با وجود آنکه اهل سنت بسیار بیشتر احترام اهل بیت را به جای میآورند اما بر اساس راه و روش رسول خدا ج.
او معتقد است که مجتهدین شیعه حق دارند یک پنجم درآمد یک شیعه را بردارند.
او معتقد است که ازدواج متعه (صیغهی موقت) حلال است، بنابراین جایز است که یک جوان به نزد دوستدختر خود یا هر دختر دیگری برود و او را برای یک روز یا یک ساعت به عقد خود درآورد و شهوت خود را تخلیه کرده و سپس طلاقش دهد.
او معتقد به مبدأ ولایت فقیه است و بر این اساس نزد او هرگونه مخالفت با رهبر انقلاب ایران یعنی علی خامنهای در هر زمینهای حرام است.
همهی مواردی که آوردم همه و همه از عقاید راسخ حسن نصرالله هستند و هیچ معنایی ندارد که کسی بگوید ما تا حالا نشنیدهایم که حسن نصر الله به کسی از صحابه یا امهات مومنین ناسزا بگوید. من در پاسخ این دوستان سادهدل میگویم: هیچ ضرورتی ندارد که اینها را از او بشنوی تا از این عقیدهی او مطمئن شوی زیرا همهی اینها از لوازم عقیدهی دوازده امامی است. برای مثال لازم نیست از همسایهی مسلمانت بشنوی که میگوید: لا إله إلا الله محمد رسول الله، زیرا تو این را میدانی چون او مسلمان است، همینطور یک دوازده امامی شیعه باید به اینهایی که گفته شد اعتقاد داشته باشد وگرنه مذهبی دیگر خواهد داشت. حتی اگر حسن نصرالله صحابه را گرامی بدارد باز هم این توجیهی برای وی در پذیرش اصول مذهب او و امامت علی بن ابیطالب و حسن و حسین ـ ش ـ (از سوی خداوند) نیست.
شخصیتی که همهی این عقاید بیپایه و بدعت را پذیرفته است هرگز نمیتواند شایسته تحسین ما باشد و هرگز شایستهی این نیست که الگویی کامل برای رهبری مسلمانان شود، بلکه تنها میتوان بعضی مسائل را از وی برگرفت چنانکه از همه میتوان برخی امور را برگرفت آن هم نه به عنوان یک الگوی اسلامی، بلکه به عنوان یک الگوی انسانی که دارای موهبتها و استعدادهای ویژهی خود است.
تاریخ اسلام پیش از این نیز شاهد اشغال سرزمین فلسطین و شام توسط صلیبیها بوده است و همهی اینها در سایهی یک حکومت قدرتمند شیعی یعنی حکومت عبیدیان که بر مصر حاکم بود به وقوع پیوست اما در آن زمان هیچیک از مسلمانان صادق و راستین، رهبران این حکومت فاسد را به عنوان الگوی خود برنگزیدند هر چند عبیدیان در سطح بالایی از سیاست و مدیریت و فنون جنگی قرار داشتند. بلکه مسلمانان الگوی خالص خودشان را ساختند و این چنین بود که عماد الدین زنگی و نورالدین محمود و صلاح الدین ایوبی پا به عرصه نهادند.
این دقیقا همان چیزی است که هماکنون باید مشغول به آن باشیم... حال که پروژهی شیعه را مشاهده نمودیم و دیدیم که چگونه در ایران و عراق و لبنان شکل گرفت و رشد یافت باید از خود بپرسیم که آن پروژهی سنی که بتواند با پروژهی شیعه به رقابت برخواسته و سپس بر آن پیروز شود کجاست؟
ما امروزه به هر کدام از حاکمان سرزمینهای اسلامی گوشزد میکنیم که پروژهی بزرگ اهل سنت را بر دوش گیرد؛ آن پروژهای که بر اساس قرآن و سنت پایهریزی شده و راه و روش سلف صالح ما را در پیش گیرد و به دفاع از حقوق مسلمانان پرداخته و به یاری اهل سنت محروم و مستضعف ایران و عراق و لبنان و سوریه برخیزد و با تمام قدرت و شجاعت در برابر اهداف صهیونیستی و استعماری در سرزمینهای مسلمان بایستد.
اما اگر حتی یک حاکم مسلمان وجود نداشته باشد که این مسئولیت را بر عهده گیرد ملتهای مسلمان را فرا میخوانیم تا راه و روش زندگی خود را مورد مراجعه قرار داده و خود را محاسبه کنند و با رغبت و مطیعانه به سوی پروردگار خود بازگردند، زیرا خداوند متعال یک امت را از رهبران مخلص محروم نمیکند مگر هنگامی که آنها را سهلانگار و کم کار بیابد و «هر طور که باشید همانطور بر شما حکومت میشود» خداوند حتی به مقدار ذرهای به کسی ستم روا نمیدارد... پس با خداوند باشید تا او نیز با شما باشد و او را یاری کنید تا شما را یاری کند و به سوی او باز گردید تا شما را بپذیرد و مورد آمرزش قرار دهد و به سوی راه راست خود رهنمون گردد.
از خداوند متعال خواهانیم که اسلام و مسلمانان را عزت دهد.
دکتر راغب سرجانی ـ قصة الإسلام
ترجمه (با کمی تغییر و تصرف): ابومهدی فارسی ـ عصر اسلام
[۱] http://www.moqawama.org/essaydetails.php?eid=۱۵۰۰۸=۲۱۰
[۲] نگا: السنة ومکانتها فی التشریع الإسلامی، صفحهی ۲۴، دار الوراق ـ المکتب الإسلامی
[۳] نگا: سیرهی ابن هشام، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، دارالمعرفة بیروت. جلد اول (بخش اول و دوم) صفحهی ۵۲۴، ۵۲۵. نام آن مرد قزمان بود و همپیمان بنی ظَفَر بود.
[۴] نگا: منبع سابق، جلد اول صفحهی ۳۸۹-۳۹۰.