پیوسته شدن دمشق:
نورالدین به ضرورت وحدت و یگانگی و منظم بودن نیروهای مسلمان که میان فرات و نیل پراکنده بودند، ایمان داشت تا آنکه بتوانند در برابر طمع صلیبیان ایستادگی کنند اما امارت دمشق سنگی بود در برابر این وحدت. معین الدین أنر که قدرت را در دمشق به دست داشت از روابط دوستانهای با صلیبیان برخوردار و پیمانها و عهدنامههایی با آنها بسته بود. پس از درگذشت معین الدین، «مجیر الدین أبق» به جانشینی او رسید و به همان سیاست ادامه داد و بلکه پا را از آن نیز فراتر نهاد و ضعف و سستی شدیدی در برخورد با آنها از خود نشان داد و از وحدت و یکپارچگی با دیگر نیروهای مسلمان رویگردان شد. کار او به جایی رسید که با پرداخت مالیات سالیانه به صلیبیها در مقابل حمایت آنها موافقت کرد... صلیبیها برای دریافت مالیات به دمشق وارد میشدند بدون آنکه حاکم دمشق از این وضعیت شرمگین شود.
اما نورالدین در برابر این ذلت ساکت ننشست و با استفاده از خشم مردم دمشق و کمک آنها توانست مجیرالدین را به زیر آورده و دمشق را در سال ۵۴۹ هجر برابر با ۱۱۵۴ میلادی به حکومت خود پیوست نماید.
پیوستن دمشق به حکومت نورالدین گامی تعیینکننده در تاریخ جنگهای صلیبی بود زیرا سرزمینهای شام از «رها» در شمال، تا «حوران» در جنوب، تحت رهبری نورالدین درآمده و جبههی اسلامی توانست در برابر جبههی صلیبی که در آن هنگام از پراکندگی و ضعف رنج میبرد موقعیتی خوب پیدا کند. پیش از این جبههی صلیبی میتوانست به راحتی علیه حکومت اسلامی ضربه وارد سازد؛ حتی نورالدین نتوانسته بود در برابر حملهی صلیبیها علیه عسقلان (به سال ۵۴۸ ﻫ: ۱۱۵۳ م) کاری کند زیرا دمشق سدی بود در برابر او.