به سوی مصر:
پس از موفقیت نورالدین در محقق ساختن مرحلهی نخست وحدت اسلامی، صلیبیان برای گسترش قلمرو خود راهی جز جنوب نداشتند زیرا نورالدین توانسته بود قدرت خود را بر شمال عراق و شام بگستراند. به این سبب صلیبیان به سوی مصر حرکت کردند، زیرا آن را میدان جدیدی برای توسعه طلبی خود میدانستند. ضعف حکومت فاطمیان در مصر که نفسهای آخر خود را میکشید باعث شد آنان بر این نیت خود گستاخ شوند.
آنان عسقلان را تصرف کردند و این نشانهای بود برای تلاش آنان در اشغال کامل مصر که این نیت آنان خیلی زود توسط «بالدوین سوم» پادشاه صلیبی بیت المقدس به فعل تبدیل شد و وی به بهانهی عدم پرداخت جزیه توسط فاطمیان به وی در سال ۵۵۸ هجری برابر با ۱۱۶۳ میلادی به مصر یورش برد اما هجوم وی با شکست مواجه شد و مجبور به عقب نشینی گردید.
این اقدام گستاخانهی بالدوین سوم باعث حساس شدن نورالدین گردید و برای مشغول نگاه داشتن صلیبیان از آمادهشدن برای هجوم دوباره به مصر، به حملات خود علیه آنان در منطقهی شام سرعت بخشید. او برای به دست آوردن مصر به مسابقهی زمان با صلیبیها پرداخت و حملاتی را به رهبری «اسد الدین شیرکوه» به همراه برادرزادهاش «صلاح الدین ایوبی» به سوی مصر گسیل داشت. این حملات که از سال ۵۹۹ هجری برابر با ۱۱۶۴ میلادی آغاز شد به مدت پنج سال ادامه یافت تا آنکه به پیروزی بر صلیبیان منجر شد.
شیرکوه به ورزات خلیفهی فاطمی «عاضد» رسید اما پس از دو ماه درگذشت و صلاح الدین به جانشینی او رسید.
صلاح الدین توانست امنیت را در این کشور حاکم کنند و پایههای حکومت خود را مستحکم نماید تا آنکه فرصت مناسب را برای به زیر آوردن حکومت فاطمیان به دست آورد و سرانجام در اولین جمعهی سال ۵۶۷ هجری برابر با ۱۱۷۱ میلادی، نام خلفای فاطمی را از خطبهی جمعه برانداخت و به نام خلفای عباسی خطبه خواند.
وارد شدن مصر به زیر حکومت نورالدین سر و صدای زیادی را نه تنها در بیت المقدس بلکه در غرب صلیبی به پا کرد و عدهای دعوت به فرستادن حملات جدید صلیبی نمودند تا باری دیگر به مانند گذشته هیبت صلیبیان به منطقهی شام بازگردد... اما به دلیل هشیاری صلاح الدین هیچ یک از این اقدامات نتیجهای در بر نداشت.
با موفقیت نورالدین در پیوستن مصر به جبههی مبارزه، وی توانسته بود آخرین حلقه از جبههی نیرومند اسلامی را شکل دهد و راه را برای ضربهی نهایی آماده سازد.