مرواریدهای پنهان، مختصری از سیرت رسول الله

فهرست کتاب

(۱۴۸) غزوه‌ی حُنَیْن ۴:

(۱۴۸) غزوه‌ی حُنَیْن ۴:

۵۳۶- سوارکاران بنی سُلیم که عقب نشینی کردند، و عفو شدگان اهل مکه نیز به دنبال آنان عقب نشینی کردند. و بدین ترتیب فرار مسلمانان از هر جهت آغاز شد.

۵۳۷- بَرَاء بن عازِب می‌گوید: مسلمانان با گروهی تیر انداز مواجه شدند که یک تیر از نیزه‌هایشان هم به خطا نمی‌رفت.

۵۳۸- رسول الله جبه سمت راست میدان رفتند. عده‌ی اندکی از مهاجرین و انصار و اهل بیتشان از جمله ابو بکر و عمر و علی شبا ایشان مانده بودند.

۵۳۹- رسول الله جبه مسلمانانی که فرار می‌کردند، ندا دادند: "به سوی من بشتابید ای بندگان الله، به سوی من بشتابید، من رسول الله هستم، من محمدم". (روایت احمد، و سند آن حسن است)

۵۴۰- کسی بازنگشت. سپس رسول الله جبا قاطرشان به سوی مشرکین حمله کردند، در حالیکه می‌گفتند: من پیامبر هستم، در این سخن دروغ نیست، من پسر عبد المطلب هستم. (متفق علیه)

۵۴۱- عباسسافسار اسبشان را گرفته بود و پسر عمویشان ابو سفیان بن الحارث رکاب آن را، تا ایشان را از رفتن به سوی دشمن منع کنند.