ملاک تفاوت از ادعا تا عمل:
مسلمانی که با زبان خود را پیرو قرآن و سنت میداند و باز میبینیم که بسی اوقات برای محفوظ ماندن از مخالفت با قرآن و سنت به روش اصحاب پیامبر مراجعه نمیکند، این ملاک تشخیص مسلمان واقعی از مدعیان مسلمانی است.
اکنون شما در برابر این آیه و یک حدیث قرار دارید که در آیه راه مؤمنان ذکر شده و پیامبر راه و روش اصحابش را تذکر میدهد و در حدیثی دیگر که گروهی از اصحاب سنن از جمله: ابوداود، ترمذی، احمد و... روایت کردهاند، دستور داده است که از سنت خلفای راشدین پیروی کنید.
عرباض بن ساریه میگوید: «وَعَظَنَا رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم مَوْعِظَةً بليغةً وَجِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ وَذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُيُون، فقُلْنَا: يا رَسولَ اللَّه كَأَنَهَا موْعِظَةُ مُوَدِّعٍ فَأَوْصِنَا. قال: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوى اللَّه، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ وإِنْ تَأَمَّر عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حبشي، وَأَنَّهُ مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ فَسَيرى اخْتِلافاً كثِيرا. فَعَلَيْكُمْ بسُنَّتي وَسُنَّةِ الْخُلُفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّين، عضُّوا عَلَيْهَا بالنَّواجِذ، وإِيَّاكُمْ ومُحْدثَاتِ الأُمُورِ فَإِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضلالَةٌ»: (رسول خدا برای ما چنان سخنرانی ایراد فرمود که از آن دلها لرزان و چشمها گریان شد! گفتیم: ای رسول خدا گویی این سخنرانی خدا حافظی است، پس ما را سفارش کن! فرمود: (شما را به رعایت تقوای الهی، شنیدن و اطاعت، سفارش میکنم حتی اگر بردهای حبشی سرپرستی و فرماندهی شما را به عهده گیرد [بدانید که] هر کس از شما عمر طولانی کند، به زودی اختلافات زیادی خواهد دید، لذا بر شما لازم است که از سنت من و سنت خلفای راشدین هدایتگر پس از من پیروی کنید و آن را محکم بگیرید و از امور نو پیدا دور نمایید که هر نو پیدایی [در دین] بدعت است و تمام بدعتها گمراهیاند). [۱۳]
و در حدیثی دیگر آمده: «و كُلَّ بِدْعَةٍ ضلالَةٌ»: (و فرجام تمام گمراهیها آتش است).
میبینید که پیامبر سنت خلفای راشدین را بر سنت خودش عطف کرده است. این حدیث با حدیث گروه نجات یافته و فرمودهی خداوند متعال در آیهی دوم که میفرماید: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥﴾[النساء: ۱۱۵]. «و هرکس پس از آن که راه هدایت برایش روشن شده باشد با این پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید او را به همان راهی که انتخاب نموده رها میکنیم و سپس به دوزخ میاندازیم و بد جایگاهی است».
به این ترتیب برای هیچ مسلمانی جایز نیست که به اسم پیروی از قرآن و سنت از آراء و اقوالی پیروی کند که با روش سلف صالح ما مخالف باشد؛ چرا که روش آنان شرح و بیان قرآن و سنت است. در حالی که همه میدانیم که طبق نص قرآن، سنت شرح و بیان قرآن است. خداوند متعال خطاب به پیامبر میفرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾[النحل: ۴۴]. «ما قرآن را به تو نازل کردهایم تا برای مردم شرح دهی که برای آنان چه نازل شده است».
[۱۳] - این حدیث را با سندهای متعدد از عرباض بن ساریه روایت کردهاند و صحیح است. و گروهی از صاحب نظران از جمله ترمذی، بزار، هروی، ابن عبدالبر آن را صحیح دانستهاند. و امام احمد به این حدیث استناد کرده است. نگا: مسایل ابوادود، ش ۱۷۹۲. این که امام احمد به حدیث فوق استناد کرده است که از نظر ایشان صحیح است. البته یکی از متشددین در تصحیح که در تضعیف احادیث تساهل دارند، این حدیث را ضعیف قرار داده است و بر آلبانی که این حدیث را صحیح دانسته بر او نقدی نوشته است، شیخ آلبانی به شبهات آن بهانه جو در کتاب خود «النصیحه» پاسخ داده است، در این جا فرصتی برای تخریج این حدیث نیست، چون در جایی دیگر در حد توان تمام سندهای این حدیث را گردآوری کردهام. البته نباید فراموش کنیم که افزودهی آخر این روایت «فرجام تمام گمراهیها دوزخ است». که شیخ آلبانی ذکر کرده، شاذ است، و این افزوده از حدیث عرباض نیست بلکه از حدیث جابر بن عبدالله است که میگوید: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا خَطَبَ احْمَرَّتْ عَيْنَاهُ وَعَلَا صَوْتُهُ وَاشْتَدَّ غَضَبُهُ حَتَّى كَأَنَّهُ مُنْذِرُ جَيْشٍ يَقُولُ صَبَّحَكُمْ وَمَسَّاكُمْ وَيَقُولُ بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ وَيَقْرُنُ بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ السَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى وَيَقُولُ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَخَيْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِأَهْلِهِ وَمَنْ تَرَكَ دَيْنًا أَوْ ضَيَاعًا فَإِلَيَّ وَعَلَيَّ»: (هرگاه رسول خدا سخنرانی میکرد، چشمانش سرخ میشد، صدایش را بلند میکرد، سخت خشمگین میشد تا جایی که گویی از یورش ناگهانی سپاهی بیم میدهد و میگفت: بامدادان و شامگاهان بر شما حمله خواهد شد و میفرمود: من در حالی مبعوث شدهام که بر پایی قیامت چنان نزدیک است که این دو انگشت من بهم نزدیک هستند! و دو انگشت سبابه وسط خود را به هم میچسباند و میفرمود: اما بعد: هان! بدانید که بهترین سخنان کتاب خداست، و بهترین را و روش، راه روش محمد است و بدتر کارها، امور نو پیدای در دین است و تمام بدعتها گمراهیاند و سپس میفرمود: من برای فرد مؤمن از خودش هم سزاوارترم لذا هر کسی مالی از خود بجای گذاشت از آن خانوادهاش است اما هر کس قرضی داشت یا امانتی را ضایع کرده بود به من میرسد و من باید پرداخت آن را به عهده بگیرم). این حدیث را مسلم ۵۹۲-۲ و نسائی ۱۸۸/۳ ابن ماجه ش ۴۵ روایت کردهاند اما افزوده را نسائی و بیهقی در «الأسماء و الصفات» روایت کردهاند که از پیامبر ثابت نیست لذا من آن را در کتابم «الزیادات الضعیفه فی الاحادیث الصحیحه آوردهام اما این افزوده از قول عمر بن خطاب در البدع و النهی عنها و ابن وضاح با إسناد حسن ثابت است.