توضیحاتی پیرامون اصول دعوت سلفیت

فهرست کتاب

[در واقع بسیاری از دعوت‌گران این زمان با مذهب سلف مخالف هستند:]

[در واقع بسیاری از دعوت‌گران این زمان با مذهب سلف مخالف هستند:]

در این جا لازم است متوجه باشید که بسیاری از دعوت‌گران مسلمان در این زمان که بهره‌ای از علم قرآن و سنت دارند، از سلف پیروی‌‌ نمی‌‌‌‌‌‌کنند. البته بحثی که ما در این جا داریم، مثال دوم یعنی: پیروی از سلف در ایمان به آیات و احادیث صفات و معنای عربی آن‌ها و منزه دانستن خداوند از شبیه و مانند است.

آری، این‌ها نمی‌‌‌‌‌‌خواهند سلفی باشند و از طرفی نمی‌‌‌‌‌‌خواهند معتزله هم باشند. لذا می‌‌‌‌‌‌گویند: ما معانی این‌ها را که در آیات و احادیث صفات آمده به خداوند تفویض می‌‌‌‌‌‌کنیم و او تعالی را از شبیه منزه می‌‌‌‌‌‌دانیم. و می‌‌‌‌‌‌گویند: معانی آیات و احادیث صفات به خداوند تفویض می‌‌‌‌‌‌کنیم، لذا آن‌ها را مفوضه می‌‌‌‌‌‌نامند. [۳۴]

معنی مفوضه با این کاربرد بی خبری از ده‌ها آیه و حدیثی است که از پیامبر به ما رسیده است، و همان طور که اندکی پیش گفتیم خداوند خودش را با بوسیله‌ی آن‌ها به بندگانش معرفی کرده است، لذا خداوند متعال به آنان برخی از صفات پنهان، پنهان خود را - اگر این تعبیر درست باشد- [۳۵]معرفی نمی‌‌‌‌‌‌کرده است، آنان که از همه‌ی این معانی و اهداف بی‌خبرند گفتند: خداوند از منظور این‌ها آگاه‌تر است! کسانی که استوا را به معنای «استولی»: (مسلط و چیره شد) تأویل می‌‌‌‌‌‌کنند، ای کاش! حرف‌‌ نمی‌‌‌‌‌‌زدند و سکوت می‌‌‌‌‌‌کردند و این را هم تفویض می‌‌‌‌‌‌کردند؛ چون آنان از چیزی فرار می‌‌‌‌‌‌کردند – از چه چیز فرار می‌‌‌‌‌‌کردند؟- وقتی امام مالک می‌‌‌‌‌‌گوید: استوا معلوم و به معنای بالای آن قرار گرفت. گفتند: بالا بودن خداوند به این معناست که او تعالی در جهت بالاست. گفتند: ما معتقد به جهت برای خداوند نیستیم، لذا معتقد به صفت علو برای الله نیستیم! با توجه به این حرف‌هایشان معنای آیه‌ی: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥چیست؟ می‌‌‌‌‌‌گویند...

[۳۴] - تفویض معنای صفات مذهبی قدیمی، مشخص و در میان خلف معروف است، در واقع تفویض مذهب وسط بین تأویل خلفی و اثبات سلفی است، اما در اصل با مذهب سلف صالح مخالف است. این که بسیاری از دعوتگران مسلمان به تفویض روی آورده‌‌‌اند، روشی شناخته شده در میان بسیاری از آنان برای از بین بردن اعتقاد سلف صالح و ائمه تحت نام «مصلحت دعوت» است. این‌ها با (استدلال به همان حرفی است که بسیاری از جاهلان می‌‌‌‌‌‌گویند: در اموری که اتفاق داریم همکاری می‌‌‌‌‌‌کنیم و در مسایلی که اختلاف داریم یکدیگر را معذور می‌‌‌‌‌‌دانیم! این قاعده به صورت کلی و تفصیلی مردود است» بجز در صورتی که در مسایل اعتقادی اتفاق داشته باشیم و در اختلافات فقهی جاری که اجماعی بر آن‌ها نیست و هم‌چنان اختلاف وجود دارد، در چنین مواردی عذر بر هر دو طرف لازم است، بشرطی که صلاحیت اجتهاد و فتوا را داشته باشند. در این جا مخاطب را سفارش می‌‌‌‌‌‌کنیم که کتاب «زجر المتهاون بضرر قاعدة المعذرة المتعاون» تالیف شیخ محمد بن ابراهیم عثمان را مطالعه کند که کتاب بسیار مفید در مورد قاعده مذکور و بی اعتبار کردن آن است. و شرح ضرر آن برای امت است. و هر یک از علمای محترم صالح فوزان و عبدالمحسن عباد بر آن مقدمه نوشته‌‌‌اند. [۳۵] - بهترین تعبیر از پروردگار است که برای خودش کرده است یا پیامبر برای او تعالی به کار برده است یا از صحابه ثابت است لذا نباید از تعبیرهایی که سلف در این باره دارند تجاوز کنیم. شیخ آلبانی/از سخت گیرترین و پایبندترین مردم به اصل است، به تعلیقی که در مورد این مسئله در مقدمه مختصر العلو ص۱۸-۱۹ نوشته، رجوع کنید، به همین سبب می‌‌‌‌‌‌گوید: اگر «این تعبیر درست باشد!» این جمله نشانه‌ی پرهیزگاری ایشان است البته باید بدانیم که تعبیر با وصف فرق دارد، چون وصف توفیقی است. از آلبانی پرسیدند: به شما نسبت می‌‌‌‌‌‌دهند که می‌‌‌‌‌‌گویید: «موسس دعوت سلفی خداوند است، آیا این درست است؟ و اگر درست است، چگونه صفتی که خداوند به خودش نداده، ما می‌‌‌‌‌‌توانیم به او نسبت بدهیم؟ شیخ رحمه‌الله در پاسخ می‌‌‌‌‌‌گوید: آری، من این را گفته‌‌‌ام اما این صفت نیست، چون پدید آوردن چیزی از جانب خداوند به زبان ما برای تعبیر از حقیقتی که اتفاق افتاده است، نه به این معنا که ما خداوند را به چیزی توصیف کنیم که خودش را وصف نکرده است اما من این سخن را در پاسخ کسی گفته‌‌‌ام که می‌‌‌‌‌‌گفت: مؤسس فلان دعوت فلانی است. در اصل مؤسس حقیقی خداوند است که تمام نظام هستی را بنا نهاده است. به این ترتیب این توصیف نیست و به اتفاق علما اطلاق آن به عنوان وصف برای الله جایز نیست و تاسیس امر بشری نیست بلکه کار پروردگار بشر است). «فتاوی مدینه سوال۴۸» این بطور کامل شبیه همان چیزی است که شیخ عبدالرزاق عفیفی در پاسخ به سوالی فتوا داده است. از ایشان پرسیدند آیا جایز است که بصورت خبری بگوییم خداوند واجب الوجود است؟ در پاسخ چیزی به همین مفهوم می‌‌‌‌‌‌گوید: «آن‌چه در باب اسم‌ها و صفات او تعالی به کار می‌‌‌‌‌‌رود توقیفی است اما آن‌چه بصورت خبری به کمار می‌‌‌‌‌‌برند لازم نیست که توقیفی باشد مانند: خداوند قدیم، شیء موجود و قائم به نفسه است. (بدائع الفوائد ۱۶۳/۱)