حضرت عمر فاروقس
همچنین، حضرت فاروقس در جنگهای روم و شام و معرکه قادسیه و یرموک، بجای اینکه بر تعداد لشکر و نیروی نظامی تکیه کند، بر امداد و نصرت خدا و اعمال و اخلاق سپاهیان اسلام و تعلّق و رابطهی مستحکم آنها با خدا، تکیه و اعتماد نمود. در جنگ یرموک (که معرکهای به سختی آن کمتر در تاریخ اسلام پیش آمده است) فرماندهی دلاور و متهور و سردار محبوب و پیروز سپاه اسلام، حضرت خالد بن ولید [۶۰] را از مقام فرماندهی سپاه اسلام برکنار نمود و حضرت ابوعبیده را به جای او به این مقام برگزید.
همانا هریک از این اقدامهای ایشان و نیز محاسبهی دقیق و قاطعانهی بزرگترین فرماندهان و مسؤولان ارشد کشوری و همچنین محاکمهی پادشاهی مقتدر چون «جبلة الأیهم» [۶۱] به منظور دادرسی و گرفتن حق یک مستضعف، نمونههایی از ایمان و اطاعت هستند که از امتیازهای طبیعت نبوی و صفات بارز خلافت راشده بشمار میروند.
نیز زهد و فداکاری ایشان در سال قحطی (عام الرماده) او را بر آن داشت که تا پایان دورهی قحطی، هرنوع عذایی را که عموم مسلمین، در مملکت پهناور ایشان، به آن دسترسی نداشتند، بر خود تحریم نماید، تا جاییکه مسلمین نگران شدند که اگر این قحط سالی، زیاد طول بکشد، ایشان جان خود را از دست خواهند داد [۶۲] .
این طرز عمل، و سراسر زندگی زاهدانه و ساده ایشانکه عنوان ضرب المثل، به خود گرفت، پرتوی بود از زندگی ساده رسول الله ج و جانشین اول ایشانکه حضرت عمرس نیابت آنان را بر عهده داشت.
[۶۰] خالد بن ولیدس فرمانده و سردار رشید و متهور سپاه اسلام بود، در هرجبههای که شرکت میکرد پیروز و سربلند میگشت تا جاییکه مردم پیروزی اسلام را بسته به وجود او میدانستند. حضرت عمرس بخاطر اینکه این اندیشه را از اذهان مردم بیرون کند، و اعتقاد آنان را به مشیت الهی استوار گرداند، خالد را در سختترین معرکه، که به وجود او نیاز داشت، بر کنار کرد تا مردم بدانند که پیروزی و شکست اسلام وابسته به فرد نیست. (مترجم) [۶۱] جبله قبل از اسلام یکی از شاهان اعراب بنی غسان بود، پس از مسلمانشدن روزی در اثنای طواف کعبه، یکی از حجاج پای خود را ناخودآگاه بر روی لباس بلند او که بر زمین افتاده بود گذاشت جبله به خشم آمد و یک مشت محکم، بر بینی آن مرد نواخت که خون از بینی او جاری شد، آن مرد نزد حضرت عمر شکایت کرد، آنحضرت بدون تبعیض، مطابق مساوات و عدالت اسلامی، شاه غسان را محاکمه کرد. (مترجم) [۶۲] در سال ۱۷ یا ۱۸ هجری سرزمین حجاز، دچار خشکسالی و قحطی شد، امیرالمؤمنین ضمن هرگونه اقدام لازم برای مقابله با بحران خشکسالی به خاطر همدردی با مسلمین، سوگند خورد تا زمانیکه آثار قحطی به کلی رفع نشود، شکم سیر نخورد و از تناول هرغذاییکه عموم مسلمین حتی فقرا به آن دسترسی ندارند پرهیز کند، در نتیجه، غم و اندوه بینوایان و آثار سوء تغذیه، ایشان را بسیار آزرده و نحیف گردانید، و هرکس او را میدید میگفت: «اگر این قحطی به زودی رفع نشود، عمر از غم بینوایان جان خود را از دست خواهد داد، گویا به زبان میگفت:
من از بینوایی نیم روی زرد
غم بینوایـان رُخم زرد کرد
چو بینم که درویش مسکین نخورد
بکام اندرم لقمه زهر است و درد
(مترجم)