حفظ و پیشرفت دین
در اینجا ذکر این نکته لازم است که در تاریخ اسلام دو فریضهی «پیشرفت و حفظ دین» همگام و دوشادوش یکدیگر پیش رفتهاند، اما ویژگیها و شرایط دقیق و معیارهای بلند و حساسی که برای حفظ و نگهداری دین ضروری است، برای نشر و ترویج دین، چندان ضروری نمیباشد. زیرا ترویج دین، به وسیلهی زمامداران و پادشاهان و کشور گشایان، نیز انجام شده است، مثلاً: تنها در زمان خلافت ولید بن عبدالملک (که ما آن را خلافت الگویی نمیدانیم) هزاران یا شاید میلیونها انسان، مسلمان شدهاند. زیرا گسترهی فتوحات، و گرایش مردم به اسلام، در زمان ولید به حدی بود که در زمان خلفا و سلاطین دیگر کمتر نظیر دارد، عقبه بن نافع، از دمشق حرکت میکند و کشورهای مصر، لیبی، طرابلس، الجزایر، تونس، مراکش و رباط را درمینوردد و آفریقای شمالی را یکپارچه زیر پرچم اسلام درآورد، آنگاه که به اقیانوس اطلس میرسد، از اسب فرود میآید و با تأسف میگوید: «الهی، اگر این دریا مانع نبود، من همچنان تا آخرین گوشهی زمین پیش میرفتم و دین تو را منتشر میساختم». [۳۸]
بنده (نویسنده) در یکی از سفرهایم به کشور مغرب، آن محل را مشاهده نمودهام و نام آن تا امروز نیز «اسفی» [۳۹] (افسوس) است، معلوم میشود که عقبه با حسرت و اخلاص کامل، این کلمه را بر زبان آورده است که محل تا امروز نیز، به همین نام باقی مانده است.
آری! خداوند برای گسترش و ترویج دین، از فاتحان و فرماندهان و سپاهیان اسلام، نیز کار گرفته است. خداوند به آنان پاداش نیکو عنایت کند، ما باید همواره از این بابت ممنون آنان باشیم و آنان را به نیکی یاد کنیم، بنده، از کسانی نیستم که نقش رهبران و فاتحان اسلامی را در تاریخ اسلامی، کاملاً نادیده میگیرند و تصویری ارائه میکنند که مستحق هیچگونه تقدیر و تشکر نباشد، حال آنکه خداوند به دست آنان کارهای بزرگی صادر نموده است. بدون شک، اسلام به وسیلهی خلفای بنیامیه و دیگر پادشاهان و فرمانروایان مسلمان، نیز پیشرفت نموده است همانگونه که بدست دعوتگران اسلامی ترویج یافته است.
مثلاً: در افریقا، توسط شیخ عبدالقادر جیلانی و پیروان وی بسیار گسترش یافته است، همچنین به وسیله سادات و شیوخ و تجّار حضرمی، در مالیزیا و اندونزی، اسلام گسترش فراوانی داشته است، در هند، به وسیله خواجه معینالدین چشتی، و جانشینان وی، نشر دین در حد وسیعی صورت گرفته است، ولی افسوسکه اثر تحقیقی و گزارش مفصلی در این زمینه وجود ندارد، اما در تاریخ، این حقیقت به ثبت رسیده است، حتی ابوالفضل که از مورخان ضد دین «سیکولار» (SECULAR) بود نیز به این حقیقت به تعبیر زیبایی اعتراف کرده است. [۴۰]
در تاریخ نشر و گسترش اسلام در هندوستان، اسامی دعوتگران دیگری نیز میدرخشد، مانند امیر کبیر سید علی همدانی که قسمت اعظم مردم کشمیر به دست او مسلمان شدند، شیخ اسماعیل لاهوری، و خواجه فریدالدین گنج شکر [۴۱] و امام سید احمد شهید که چهل هزار نفر بدست ایشان مسلمان شدند. [۴۲]
[۳۸] تاریخ کامل، ابن اثیر، جلد: ۳، ص: ۳- ۴۲. [۳۹] گویا عقبه میگوید: افسوسکه این دریا مرا از پیشروی باز میدارد. [۴۰] آئین اکبری اثر ابوالفضل بن مبارک، ص: ۲۷۰. [۴۱] کتاب «دعوت اسلام» به زبان اردو که ترجمه کتاب (PREACHING OF ISLAM) اثر پروفسور آرنولد است. صفحات ۲۷۹-۲۷۸ و ۹-۲۸۸ چاپ لاهور سال (۱۹۷۲م). [۴۲] سوانح احمدی.