نبوت و خلافت
نبوت، خلافت الهی است و خلافت راشده، خلافت نبوی است، یکی از بزرگترین اخلاق و صفات الهی، صفت بینیازی (صمد) است و شأن آفریدگار یکتا این است که «یُطعِمُ ولا یُطعَم» (یعنی همه را روزی میدهد و خود از کسی روزی نمیگیرد) این صفت، ویژهی خداستکه انسان به آن مقام رسایی ندارد، اما درجهی نهاییاش که در مورد انسانها صدق میکند این است که بکوشند تا دیگران را بیشتر بهرهمند کنند و خود کمتر بهرهمند شوند. تا جاییکه مربوط به صفت «یُطعِم» (بخشیدن به دیگران) است دست بالا و همت بلندی داشته باشند و نسبت به «یطعَم» (گرفتن از دیگران) خودداری و استغنا پیشه کنند.
عدیل همت ساقیست فطرت عرفی
که حاتم دگران و گدای خویشتن است
به نظر من دوره کوتاه خلافت راشده (که از سی سال متجاوز نبود) برای تمام ادوار و مراحل آیندهی زندگی اسلامی، سرمشق و الگو میباشد و برای هریک از دورههای ناگزیریکه در پیش داریم رهنمایی وجود دارد. حیات طیبه و خلافت راشدهی حضرت ابوبکر صدیقس رهنمودی است برای اینکه در آغاز کار و اوضاع بحرانی و در حین پیمودن مراحل ترقی و پیشرفت، به چه نیرویی از استقامت و ایمان و یقین نیز داریم. و دورهی خلافت فاروقی الگویی است برای اینکه در زمان صلح و امنیت و اوج ترقی، چگونه از ایمان و استقامت کار گرفت و زندگی حضرت عثمان و علیب، آیینهی تمام نمایی است که به ما میآموزد، هنگام آشوب و فتنه و هرج و مرج و بینظمی، چه نیرویی از ایمان و یقین، استقامت و پایمردی، شجاعت و دلیری لازم است.
اگر در تاریخ اسلام فقط دو باب، از خلافت راشده وجود داشت (که در واقع دو فصل از یک باب هستند) و فقط خلافت صدیقی و فاروقی نمونه میبود، در آن صورت این رهنمایی ناقص و ناتمام بود و مسلمین برای دوران فتنه و هرج و مرج امام و پیشوایی نداشتندکه از او پیروی کنند، برای امتیکه مقدّر بود تا قیامت باقی بماند و از تمام ادوار انسانی و فراز و نشیبهای تاریخ بگذرد، لازم بود که نمونهای از هر دو شیوه پیشروی داشته باشد؛ لذا خلافت راشده با تمام اعضای خود، این نمونهها را فراهم کرد و این راهنمایی را تکمیل نمود. خداوند از ابوبکر، عمر، عثمان و علی راضی باد و آنان را از خود خشنود نموده است و عزت بخشد و از سوی اسلام و امّت اسلامی، پاداش نیکو عنایت فرماید. آمین
پایان ترجمه ۱۷/۸/۱۴۱۵هـ