۴- تلاوت قرآن مجید
برادر و خواهر عزیزم، در این قسمت رساله، دو صفت از صفات سلف صالح را به شما یادآوری میکنم، باشد که این دو صفت را با تمرین فراوان در خود پرورش دهیم و إنشاءالله از آنها بهرهی وافر و شایان ببریم.
الف – تلاوت فروان قرآن کریم.
ب– گریه به هنگام تلاوت قرآن یا گوش فرا دادن به آن، از روی خشوع و تواضع برای خدای منان.
و اینک توضیحی مختصر پیرامون هریک از این دو صفت.
صفت اول تلاوت: رمضان ماه نزول قرآن است، پس ای بندهی خدا در این ماه هرچه بیشتر قرآن را تلاوت کرده در آن تدبر بورز، زیرا سلف صالح (رضوان الله علیهم) در این ماه عنایت ویژهای به قرآن و تلاوت و تدبر در آن داشتهاند. در حدیث صحیح آمده است که جبریل امین در این ماه قرآن را از اول تا آخر با رسول خدا ج مرور میکرد.
خلیفهی سوم عثمان بن عفانس در طول ماه مبارک رمضان هر شبانه روز یکبار قرآن را ختم میکرد.
برخی از سلف در هر سه شبانه روز کل قرآن را یکبار در نماز تراویح ختم میکردند، و برخی در ده روز و برخی در یک هفته آن را ختم میکردند، در برخی از روایات آمده است که تعدادی از سلف کل قرآن را در یک شب در نماز تراویح ختم کردهاند (البته صحت این روایت منوط به این است که فرد همهی قرآن را از حفظ داشته باشد و بدون تلاوت آن را در ذهنش مرور سریع کرده باشد وگرنه تلاوت کل قرآن در یک شب امکان ندارد). برخی بیشتر اوقاتِ شبانه روز خود را به تلاوت قرآن سپری میکردند.
گویند: امام شافعی در ماه رمضان شصت بار قرآن را تلاوت میکرد.
اسود در هر دو شب رمضان قرآن را یکبار ختم میکرد.
قتاده در طول سال هر هفته یکبار قرآن را تلاوت میکرد و در ماه رمضان هر شبانه روز یک بار آن را ختم میکرد و در دههی آخر رمضان هر شب یکبار آن را ختم میکرد.
زهری در ماه رمضان برای استماع حدیث در مجالس علما مینشست و بعد از فراغت از آن، به تلاوت قرآن روی میآورد.
سفیان ثوری را در ماه رمضان عادت چنین بود که از مردم خدا حافظی میکرد و به قرآن روی میآورد.
ابن رجب حنبلی گوید: نهی از ختم قرآن در مدت زمان کمتر از سه روز برای اوقات عادی و همیشگی سال است و ماه رمضان از آن مستثنی است، اما در اوقات مفضّله چون رمضان و شبهای قدر و اماکن فاضله چون مکه و مدینه و... ضروری است که قرآن بیشتر از حدّ معمولی تلاوت شود تا از فضیلت زمان و مکان بهرهی هرچه بیشتر اخذ گردد و بایستی این اوقات چون غنیمت تلقی شوند. این سخن فرمودهی احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه و غیر ایشان است و عمل بسیاری از علمای سلف بر آن بوده است.
****
صفت دوم گریه به هنگام تلاوت قرآن
سلف صالح قرآن را مانند اشعار، سریع و بدون تدبر و فهم تلاوت نمیکردند. بلکه دلها را به وسیلهی کلام خدا به حرکت و گریه میانداختند و بر آنها اثر مینهادند.
در صحیح بخاری از عبدالله ابن مسعودس آمده که رسول خدا ج فرمود: قرآن بر من تلاوت کن، عرض کردم من آن را بر تو تلاوت کنم در حالی که بر تو فرود آمده است؟! فرمود دوست دارم آن را از زبان غیر خود بشنوم.
ابن مسعود میگوید: سورهی نساء را تا آیهی: ﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدٗا٤١﴾[النساء: ۴۱]. بر او تلاوت کردم، فرمود کافی است. بر او نظر افکندم، دیدم اشک از چشمانش جاری است.
ترجمه: «(ای محمد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدانگاه که از هر امّتی گواهی (از پیغمبران برای شهادت بر قوم خود) بیاوریم و تو را (نیز بعنوان) شاهدی بر اینان بیاوریم؟».
امام بیهقی به نقل از ابو هریره/ روایت میکند، وقتی که آیهی: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ تَعۡجَبُونَ٥٩ وَتَضۡحَكُونَ وَلَا تَبۡكُونَ٦٠﴾[النجم: ۵۹-۶۰]. «آیا از این سخن تعجب میکنید و در شگفت میافتید؟ و آیا میخندید و گریه نمیکنید»؟ فرود آمد، اهل صُفّه به گریه افتادند و اشک بر گونههایشان جاری شد. وقتی رسول خدا این وضعیت را دید، ایشان را بر این کار تشجیع کرد و خود نیز با آنها گریست و فرمود هر کس از خوف خدا گریه کند هرگز وارد جهنم نخواهد شد.
عبدالله فرزند حضرت عمرب سورهی مطففین را تا آیهی: ﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[المطففین: ۶]. «روزی که مردم در مقابل پروردگار جهانیان خواهند ایستاد» تلاوت کرد، به حدّی گریست که از فرط گریه نعشِ بر زمین شد و نتوانست قرائت را دنبال کند.
از مزاحم بن زفر منقول است میگفت: باری سفیان ثوری نماز مغرب را برای ما به امامت خواند تا به آیهی: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة:۵] رسید به حدی گریست که قرائتش قطع شد و ناعلاج آن را دوباره از اول شروع کرد.
ابراهیم بن اشعث میگوید: شبی به فضیل گوش داده بودم که سورهی محمد را تلاوت میکرد، گریه کنان و اشکریزان، این آیه را مرتب تکرار میکرد: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ مِنكُمۡ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَكُمۡ٣١﴾[محمد: ۳۱]. «به درستی که من شما را امتحان میکنم تا بدانم که مجاهدین از شما چه کسانی و صابرین چه کسانی هستند و تا اخبار شما را امتحان ورزم».
و میفرمود من اخبار شما را امتحان میکنم و مدام میگفت: خدایا تو اخبار ما را امتحان میکنی، ما را رسوا خواهی کرد و اخبار ما را کشف خواهی نمود و سرانجام گرفتار هلاکت و عذاب خواهیم گشت و گریهکنان این کلمات را با خود زمزمه میکرد.
****