حسن ختام
برادر و خواهر ایمانیم، بعد از این گردش کوتاه در گلزار نصوص کتاب و سنّت و اقوال سلف صالح، توجه و خاطر خودِ حقیرِ سرا پا تقصیر و شما عزیزان را به یک نکته بسیار اساسی و با اهمیت، که لبّ دینداری و عبادت و خمیرمایهی قبولی عبادات و طاعات است، معطوف میدارم. حال خود تصور کن، این امر حیاتی چیست که خمیر مایه و هستهی دینداری بشمار میآید؟
اخلاص، آری اخلاص! اخلاص همراه با صدق در نیّت و اعتقاد!! امیدوارم خداوند آن را به همگی مان ارزانی بدارد ان شاءالله.
چه بسیارند روزه دارانی که از روزهیشان سهمی غیر از گرسنگی و تشنگی عایدشان نمیشود!؟
چه فراوانند شب زنده دارانی که چیزی غیر از خستگی و بیخوابی عایدشان نمیشود!؟
خداوند هم شما و هم این حقیر را – در پناه ایمان و اخلاص و شفاعت انبیاء و صالحان – از عذاب محفوظ و مصون بدارد. آمین
عزیزان مگر غیر از این است که رسول بزرگوار اسلام در بسیاری از فرمودهای خود به مناسبتهای مختلف روی "ایمان" و "اخلاص" تأکید میورزد. چرا؟ چون هر عملی بدون این دو فاقد ارزش و اعتبار است.
سلف بزرگوار از خوف وسوسهی شیطان و نفس امّاره بر اخفای اعمالشان بسیار حریص بودهاند.
حماد بن زید به نقل از تابعی بزرگوار ایوب سختیانی میفرماید:
چه بسا در اثنای صحبت، اشک از چشمان ایوب جاری میشد و چون این حالت برایش پیش میآمد، روی از حاضران برمیتافت و چنین وانمود میکرد که در حال پاک کردن دهان و بینی خود میباشد و میفرمود زکام خیلی مرا ناراحت میکند، اما در واقع اشک سرازیر شده از چشمان را پاک مینمود.
محمد بن واسع گوید: مردان بسیاری را دیدهام که در رختخواب در حالی که در کنار همسرانشان بودند، از خوف خدا به گریه میافتادند و اشک از چشمانشان سرازیر میگشت که این حالات را حتی همسرانشان احساس مینمودند.
و برخی را دیدهام که در صف نماز اشک از چشمانشان سرازیر میگردید، اما اطرافیان آنان، آن را احساس نمیکردند.
ایوب سختیانی شب تا صبح بیدار میماند و بوقت صبح صدای خود را بلند میکرد تا وانمود کند که هم اکنون از خواب بیدار شده است.
ابن ابی عدی گوید: داود بن ابی هند چهل سال تمام روزهدار بود اما خانوادهاش از آن اطلاع نداشتند، شغل وی خرازی بود، روزها که از خانه خارج میشد غذا با خود میبرد و در راه آن را به فقرا میداد و مغرب که بر میگشت با اهل و عیالش افطار میکرد.
سفیان ثوری گوید: شنیدهام که یکی از بندگان خدا میخواهد در خفا کار نیکی انجام دهد، شیطان او را وسوسه میکند تا کارش را علنی گرداند، اما او بر شیطان مستولی میگردد، دوباره او را وسوسه میکند، و این تا بدانجا ادامه مییابد که در دل، دوست بدارد که برای انجام کارش مورد ستایش واقع شود، و بدین وسیله به زمرهی ریاکاران در میآید. پناه بر خدا از وسوسهی شیطان.
*****