عناوين چند باب كتاب كافي:
٭باب در بارهی اینکه امامان ‡خلفای خدا در زمینش و دروازههای اویند که از آن دروازهها باید نزد خدا وارد شد. (۱/۱۹۳).
٭باب در بارهی اینکه امامان ‡همان علاماتی هستند که خداوند در کتابش ذکر کرده است (۱/۲۰۶) و در این باب سه حدیث منسوب به آنان وارد شده که آیه کریمه:
﴿وَعَلَٰمَٰتٖۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ يَهۡتَدُونَ ١٦﴾[النحل: ۱۶]. را تفسیر میکند به اینکه نجم: رسول الله صوعلامات: ائمه هستند.
٭باب در بارهی اینکه امامان ‡نور خدایند(۱/۱۹۴).
«و مشتمل بر چند حدیث منسوب به آنان است، از جمله حدیثی که گویا به امام جعفر صادق میرسد که در تفسیر آیه کریمه: ﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[النور: ۳۵]. -آنطوری که مدعی هستند- فرمود:
﴿مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ﴾فاطمه علیها السلام ﴿فِيهَا مِصۡبَاحٌ﴾حسن ﴿ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ﴾حسین ﴿ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ﴾فاصله کوکب دری در بین زنان دنیا است ﴿يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ﴾ابراهیم÷﴿زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ﴾نه یهودی و نه نصرانی ﴿يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ﴾نزدیک است علم از او فواره کند ﴿ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖ﴾امام بعد از امام ﴿يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ﴾خداوند هر کس را بخواهد به راه أئمه هدایت میکند …».
٭باب در بارهی اینکه آیاتی که خداوند در کتابش ذکر کرده همان امامان هستند (۱/۲۰۷) و در این باب آیه کریمه:
﴿وَمَا تُغۡنِي ٱلۡأٓيَٰتُ وَٱلنُّذُرُ عَن قَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ﴾[یونس: ۱۰۱]. را تفسیر کردهاند که منظور از آیات امامان هستند.
و در تفسیر آیه کریمه: ﴿كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا كُلِّهَا﴾[القمر: ۴۲]. مدعی شدهاند که منظور آیات (الاوصیاءکلهم= همه اوصیاء مرادند).
باب در بارهی اینکه:
﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾[النحل: ۴۳ والأنبیاء: ۷].
اهل ذکر که خداوند به مردم دستور داده که هر چه نمیدانستند از آنان بپرسند امامان‡هستند. (۱/۲۱۰).
٭باب در بارهی اینکه قرآن بسوی امام هدایت میکند! (۱/۲۱۶) و در این باب مدعیاند که تفسیر آیه کریمه:
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ﴾[الإسراء: ۹].
چنین است که یهدی الی الامام !!
همچنین آیه کریمه: ﴿وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ﴾[النساء: ۳۳].
منظورش امامان است که خداوند بوسیله آنان قسمهای شما را منعقد کرده است.
٭باب در بارهی اینکه نعمتی که خداوند در قرآن کریم ذکر فرموده امامان ‡هستند (۱/۲۱۷) در این باب آیه کریمه:
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ كُفۡرٗا﴾[ابراهیم: ۲۸].
(ابراهیم:۲۸) چنین تفسیر شده است که گویا علی ÷فرمودند:
«ما هستیم که خداوند بوسیله ما نعمت خودش را بر بندگانش تمام کرده است، و هر کس بخواهد در روز قیامت رستگار شود بوسیله ما باید رستگار شود».
همچنین آیه کریمه سوره رحمن را چنین تفسیر کردهاند که ﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾.
«آیا پیامبر را تکذیب میکنید یا وصی را».
٭باب در بارهی اینکه اعمال بر پیامبر صو امامان ‡عرضه میشود. (۱/۲۱۹).
٭باب در بارهی اینکه ائمه ‡همه کتابهایی که از نزد خداوند نازل شده را در اختیار دارند وآنها همه آن کتابها را به هر زبانی که باشد میدانند. (۱/۲۲۷).
٭باب در بارهی اینکه همه قرآن را هیچ کسی جز امامان ‡جمع نکرده است و آنها همه علم آن را میدانند. (۱/۲۲۸).
٭باب در بارهی اینکه امامان همه علمی که به فرشتگان و پیامبران و رسولان علیهم السلام داده شده بود همه آن را میدانند. (۱/۲۵۵) .
٭باب در بارهی اینکه امامان ‡میدانند کی میمیرند و جز با اختیار خودشان نمیمیرند (۱/۲۵۸).
٭باب در بارهی اینکه امامان ‡علم گذشته و آینده را میدانند و هیچ چیزی بر آنان پوشیده نمیماند صلوات الله علیهم. ( ۱/۲۶۰).
٭باب در بارهی اینکه خداوند عزوجل هیچ علمی را به پیامبرش نیاموخته مگر اینکه به او دستور داده که آن را به امیر المؤمنین بیاموزد و اینکه امیر المؤمنین در علم با حضرتش شریک بوده است. (۱/۲۶۳).
٭باب در بارهی اینکه هیچ چیز از حق در دست مردم نیست مگر آنچه که از امامان علیهم السلام خارج شده است و اینکه هر چیزی که از امامان خارج نشده باشد باطل است. (۱/۲۹۹).
این ابواب هر کدام مشتمل بر چند حدیث است که آن را از اصول کافی چاپ (نشر مكتبة الصدوق)تهران ۱۳۸۱ ﻫ انتخاب کردم.
این کتاب اگر نگوئیم مهمترین میتوان گفت از مهمترین کتابهایشان است در مقدمه کتاب ستایش زیادی از کتاب و مؤلف آن شده است.