درس سوم بی اعتبار نمودن امور جاهلیت
طوریکه قبلاً متن سخنرانی آنحضرت صکه با امتشان وداع نمودند ذکر شد، این سخنرانی با عظمت در روز عرفه مبارک به صحابه کرام ایراد گردید که مکانت، منزلت، اهمیت، و مفهوم آنرا بطور مختصر بیان نمودیم، آنحضرت صدر این سخنرانی هرآنچه از امور جاهلیت اعم از گمراهی، انحراف و پا بیرون نهادن از ملت پایدار و بردبار ابراهیمی را باطل و بیارزش اعلان نمودند.
پیامبر صدر این سخنرانی فرمودند: (آگاه باشید! هر آنچه از امور جاهلیت است در زیر دوگامم نهاده شده است و خونهای جاهلیت هدر است و اولین خونی را که از خونهای دوره جاهلیت را بیاعتبار میشمارم، خون ربیعه بن الحارث است که در قبیله بنی سعد برای شیر خوارگی داده شده بود و بوسیله قبیله هذیل بقتل رسید، و سود دوره جاهلیت بیاعتبار است، و نخستین سود از سودهای ما در دوران جاهلیت راکه بیاعتبار میشمارم، سود عباس بن عبد المطلب است که همهاش را بیاعتبار اعلان میکنم) [۱۳].
این بخش سخنرانی ایشان بیانگر حالت بد و فلاکت بار و نشر فساد در جامعه جاهلیت است که قبل از درخشیدن نوراسلام وجود داشت، همچو احوال در همه ابعاد زندگی آنان چه عبادات و یا معاملات وجود داشته خونریزی، غارت، تجاوز برآبرو و ازرشهای مردم، جهالت و نادانی به اوجش رسیده بود تا آنکه قهر و غضب خداوند أعاید حالشان گردید.
امام مسلم در صحیح خود از عیاض المجاشعی نقل میکند که آنحضرتصروزی در سخنرانیشان چنین فرمودند: (آگاه باشید! پروردگارم بمن امر فرمود تا آنچه را که امروز بمن تعلیم دادهاست به شما بیاموزانم، و هر مالی را که به کسی عطا نمودهام برایش حلام است. خداوند أدر حدیث قدسی میفرماید: (من همه بندهگانم را حنیف و راست و حق گرا آفریدهام، ولی شیاطین آنان را از دینشان گمراه ساخته آنچه را که من حلال کرده بودم بر آنان حرام گردانیدند، و آنانرا امر نمودند تا بمن شریک بیاورند، در حالیکه دلیلی بر آن فرو نفرستادهام. و چون خداوند أانحراف و ستیزۀ مردمان عرب و عجم را در برابر حق دید، از آنها متنفر گردید، بجز برخی از مردمان اهل کتاب (یهود و نصارا) که بر عقیدۀ توحید- باقی مانده بودند) [۱۴].
به این حالت مردم نگاه کنید که چطور دینشان درهم و برهم و پیچیده شده، و پرده نادانی و جهالت و گمراهی آنان را فرا گرفته بود، ترحم و دلسوزی از میان آنها برداشته شده، ظلم و تجاوز شایع گردیده بوده تا آنکه نور اسلام تابید، و بشریت را از این و ضع فلاکت بار نجات داد و نیکونی و خیراندیشیاش در همهجا پرتو افگند.
آری! اسلام بانور، علم، خیر، هدایت، مصلحت، و بلند همتی آمده و بنیاد جهل، نادانی، گمراهی، انحراف، ظلم، تجاوز و تاریکیها را برچید، و مردم را با نور دعوتش از کفر به ایمان، از گمراهی به هدایت، از غفلت به بیداری، و از تاریکیها به روشنی کشانید ﴿... قَدۡ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكُمۡ ذِكۡرٗا١٠ رَّسُولٗا يَتۡلُواْ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ مُبَيِّنَٰتٖ لِّيُخۡرِجَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾[الطلاق: ۱۰-۱۱] «یقینا خدا بهسوی شما ذکری فرود آورده است، پیامبری را که آیات واضح الهی را بر شما میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند از تاریکیها بسوی نور بیرون آورد».
رسالت محمدی زمانی به بشریت رسید که آنان نیازمند همچو دعوتی بودند، زیرا جوامع بشری آن زمان با تودههای مشرک مانند بتپرستان، آتش پرستان، ستاره پرستان، و مردمانیکه خداوند أبر آنان خشم گرفته قهر و غضبش آنان را فرا گرفته بود، هم زیست بودند، مردمانیکه حیران بودند چه معبودی را و چگونه بپرستند؟ مردم درنده صفت شده بجان همدیگر افتاده بودند، هر کسی آنچه را خوب میپنداشت مردم را به آن دعوت میکرد و با مخالفش میجنگید، در جهان به اندازه جای پای پرتو رسالت به چشم نمیخورد، تا آنکه خداوند أحضرت محمد صرا بسوی آنها فرستاد و ایشان را یار و مددگار مردم گردانید و پردههای ظلم را از آنان برداشته و زندگانی نوین را به آنان فراهم نمود، تا اینکه گمراهان راه یاب شدند و علم و دانش جانشین جهل و نادانی گردیده معبود حقیقیشان را شناختند و با وزیدن نسیم پر از رحمتش ابرهای شک و تردید در هم شکست، و راهی که آنانرا به خوشنودی پروردگارشان وصل میکند به آنان معرفی کردند، به همه خوبی و نیکی آنان را امر فرموده و از هر زشتی باز داشتند، ایشان آنها را چنان تربیت و پرودش دادند که آگاه شده خود را شناختند، این بود سرآغاز هدایت مردم بعد از گمراهی، و شفای آنان بعد از مرض، و دادرسی آنان بعد از جهالت و نادانی که بوسیله آنحضرت صبه سرانجامید. پس چقدر نعمت بزرگی را خداوند أبا فرستادن پیامبرش صبه مردم عنایت فرمود که درهای جهالت درهم شکست، و تاریکی به روشنی مبدل گردید، و نور درخشان اسلام در همه گوشه و کنار تابید.
به عظمت و شوکت اسلام بنگرید که چگونه در مقابل جاهلیت باستانی که در مکه و اطراف آن بر مردم مسلط بود، آنحضرت صمبارزه نمود و بعد از مدت کوتاهی رسم و رواج جاهلیت را زیر دوگام شریفشان گذاشته نور اسلام را در همهجا درخشانیدند و جاهلیت و گمراهی دیرینه را سرنگون ساختند، خداوند أمیفرمایند: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ٣٣﴾[التوبة: ۳۳]. «هم اوست (اللهأ) که پیامبر خود را با هدایت و با دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند هرچند مشرکان خوش نداشته باشند» هچنین میفرماید: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ١٦٤﴾[آل عمران: ۱۶۴] «به یقین خداوند بر مؤمنان منت نهاد، آنگاه که پیامبری از خودشان در میانشان برانگیخت که آیات او را برآنان میخواند و پاکیزهشان میدارد و به آنان کتاب و حکمت میآموزد درحالیکه قطعا پیش از آن در گمراهی آشکار بودند».
چنانکه میفرماید: ﴿كَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِيكُمۡ رَسُولٗا مِّنكُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِنَا وَيُزَكِّيكُمۡ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمۡ تَكُونُواْ تَعۡلَمُونَ١٥١ فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِي وَلَا تَكۡفُرُونِ١٥٢﴾[البقرة: ۱۵۱-۱۵۲] «همچنان که پیامبری از خودتان را درمیان خود شما فرستادیم که آیات ما را بر شما میخواند و شما را پاک میگرداند و به شما کتاب و حکمت میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما میآموزد، پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا شکر گزارید و مرا کفران نکنید».
پس ای مسلمانان! شکر خداوند أرا بجا آرید که با فرستادن پیامبرگرامیاش صما را از آن تاریکی و جهالت مصؤون و محفوظ گردانیده و دروازه هدایت و بندهگی پروردگار آسمانها و زمین را برای ما باز نمود، چنان شریعتی را بما ارزانی نمود که بسوی حکمت، پند و عبرت فرا خوانده، مشتمل بر عدل، مساوات، احسان، و دوری از هرگونه زشتی و فحشاء و تجاوز میباشد، پس همه منت، مرحمت و نعمت خداوند أاست که اینگونه احسان و نیکی را نصیب ما گردانید، و امید و آرزوی ما از ذات اقدس الهی اینست که بما توفیق عطا فرماید تا شکر این نعمت بزرگ را بجا آریم، و با لطفش درهای توبه، بخشش و مهربانی را بما باز نماید.
پس وجیبۀ هر مسلمان است تا حق شناس بوده، قدر و منزلت اسلام را بداند و بر آن استقامت و پابندی داشته مصلحت خویش و اصلاح دیگران را با پیمودن و پیاده نمودن قوانین و فرامین اسلام مراعات نماید و از هرگونه کردار جاهلیت و گمراهی دوری گزیند تا به خوشنودی و لطف خداوند أنایل آمده از قهر و غضبش محفوظ بماند، چنانکه روایت شده که آنحضرت صفرموده: (بدترین مردمان در نزد خداوند أسه کسان اند: کسیکه در حرم مرتکب گناه میشود و کسیکه آرزو دارد تا در اسلام راه و روش جاهلیت را زنده سازد، و کسیکه به ناحق مدعی خون شخصی شده و میخواهد خونش را بریزد) [۱۵].
در این مقام شایان ذکر است که به کتاب مفید و پرارزشی اشاره نمایم که بنام: (الـمسائل التي خالف فيها الرسول جأهل الجاهلیه) یعنی: اموریکه پیامبر خداصدر آن با اهل جاهلیت مخالف نموده است، که آن را علامه مجدد شیخ الإسلام محمد بن سلیمان التمیمی / نوشته است، و لازم است هر مسلمان از آن استفاده و سود ببرد، وی در مقده کتابش چنین میگوید: (این اموریست که آنحضرتصبا اهل جاهلیت اعم ازاهل کتاب و مردمان ناخوان در آن مخالفت نموده اند که هیچ مسلمان از دانستن آن مستغنی شده نمیتواند) خداوند أبه وی پاداش نیک دهد و علم و دانش و پندهایش را مفید گرداند و ما را از راه و روش اهل جاهلیت و گمراهان در امان نگهدارد، زیرا اوتعالی بهترین عهدهداران است.
[۱۳] یخشی از حدیث جابرسکه در صحیح مسلم بشماره (۱۲۱۸) ذکر است. [۱۴] صحیح مسلم شماره (۲۸۶۵). [۱۵] صحیح بخاری شماره (۶۸۸۲) از عبد الله بن عباس س.