مرگ در می زند

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

سخن خود را با کسانی آغاز می‌کنم که در ادای نماز سستی می‌کنند، زکات را خسارت می‌پندارند، قرآن را مهجور قرار داده‌اند، دروغ را پیشه و حرفه‌شان کرده‌اند. بت‌های داخل را به عبادت‌ گرفته‌اند. والدین را عاق شده‌اند، در دریای معاصی و گناه غوطه‌ورند، شب را بر موسیقی و تماشای فیلم و غفلت به خواب می‌روند و صبح نیز با این حالت از خواب بیدار می‌شوند. نماز صبح‌شان فدای شب زنده‌داری و جلسات عیش شبانه می‌شود. سخنم با غرق‌شدگانی است که نام فوتبالیست‌های دنیا، و روز تولد آن‌ها را از حفظ‌اند و از زندگی رسول‌اللهصو اصحاب او غافلند. سخن با افراد غافلی است که هم و غم خود را دنیای ناچیز قرار داده‌اند، سخن با بدعت‌گذارانی است که اسلام از آن‌ها بیزار و آن‌ها از اسلام به دور‌اند. سخن با افرادی است که با دست خویش دوستان را به خاک گور می‌سپارند و خود از گور و مرگ غافلند. سخن با مردان و زنانی است که لباس فاخر می‌پوشند و از لباس قبر فراموشند.

آری، با کسانی که برای زندگی دنیا توشه جمع می‌کنند و از زاد آخرت فراموش‌اند. از خشم بندگان می‌ترسند ولی از خشم خدای قادر و قهار غافلند، به قبر و عذاب او، به قیامت و احوال آن، به حساب و میزان، ایمان دارند ولی برای آن روز تلاش نمی‌کنند.