اگر بگویند فردا خواهی مرد، چه میکنی؟
اگر ثروت و ساختمانهای یک شهر را به تو ببخشند آیا خوشحال میشوی؟
اگر تو را حاکم آن مملکت قرار دهند آیا قبول میکنی؟
اگر بهترین لحظات و خوشترین برنامهها را اجرا کنند شاد میشوی؟
اگر بهترین غذا و خوردنیها را برایت آماده کنند میخوری؟
اگر بهترین فیلم و موسیقی را بیاورند گوش میدهی؟
اگر بهترین سیما و چهره را به تو عطا کنند در آینه به آن مینگری؟
گمان کن مردهای اهل و فرزندان بر تو گریه میکنند.
گمان کن در غسالخانه مردهشور تو را غسل میدهد.
گمان کن بر تو سدر و کافور میریزند و تو را خوشبو میکنند.
گمان کن لباسهای تنت را کنده و کفن سفید بر تو انداختهاند.
گمان کن تو را در تابوت گذاشته و چهار طرف آن را گرفته و به سوی قبرستان میبرند.
گمان کن امام بر تو نماز میت میخواند و آخرین تکبیرات را ادا میکند.
گمان کن تو را در قبر گذاشته و خشت بر دروازه آن میگذارند.
گمان کن بر تو خاک میریزند.
گمان کن اینک در قبر تنها و بیکس در تاریکی آن مکان دراز کشیدهای.
گمان کن اینک نکیر و منکر از تو سؤال میکنند.
یقین کن که این سلسله کارها و عملیات را روزی تجربه خواهی کرد همان گونه که دوستان تو جلوتر از تو و پادشاهان و قدرتمندان تجربه کردند و ما هر روز به این اصل مکتوب نزدیکتر میشویم. قدم به قدم، سال به سال، ماه به ماه، هفته به هفته، ساعت به ساعت و ثانیه به ثانیه و تمام،
﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡمَوۡتَ ٱلَّذِي تَفِرُّونَ مِنۡهُ فَإِنَّهُۥ مُلَٰقِيكُمۡ﴾[الجمعة: ۸].