۲۷- در نماز به اطراف «توجه» نکند
ابوذرسروایت میکند، رسولاللهجفرمودند: «لاَ يَزَالُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مُقْبِلاً عَلَى الْعَبْدِ وَهُوَ فِى صَلاَتِهِ مَا لَمْ يَلْتَفِتْ فَإِذَا الْتَفَتَ انْصَرَفَ عَنْهُ» [۸۹]. «خداوند پیوسته و تا وقتی که بندة در حالِ نماز به اطراف توجه نکند به نظر رحمت در وی مینگرد و چون توجه کرد خداوند هم از او روی برمیگرداند».
و «توجه» در نماز دو قسم است:
الف) توجه قلب به غیر خدا. ب) توجه چشم.
از هر دو نهی شده است و پاداش نماز را کم میکنند، و در این مورد از رسولاللهجسؤال شد فرمودند: «اخْتِلاَسٌ يَخْتَلِسُهُ الشَّيْطَانُ مِنْ صَلاَةِ الْعَبْدِ» [۹۰]. «دزدیی است که شیطان از نماز بنده میدزدد».
«مَثَلِ کسی که در نماز با چشم یا قلب متوجه غیر خدا میشود همانند مردی است که پادشاهی او را احضار کرده و روبروی پادشاه ایستاده و پادشاه او را مخاطب قرار داده است، و صدا میزند در حالی که آن مرد به راست و چپ مینگرد و قلبش متوجه سلطان نیست و نمیفهمد که پادشاه چه میگوید چون به وی توجه ندارد، پادشاه به چنین مردی چه بگوید؟
آیا، حداقل ، با خشم و نفرت بیرون رانده نمیشود و از نظر پادشاه نمیافتد؟ چنین کسی با حضور قلب در برابر پروردگار ایستاده است و عظمت ایستادن در برابر پروردگار را درک میکند و قلبش از خوف پُر و با ذلت و تواضع ایستاده و از خداوند شرم دارد اگر به غیر او روی آورد و از وی روی بگرداند، این دو با هم برابر نیستند، میان این دو نماز فاصلة بسیار است همچنان که حسان بن عطیه گفت: دو مرد با هم نماز میخوانند و فضیلت فاصلة آن دو فاصلة میان آسمان و زمین است. زیرا یکی از آن دو با حضور قلب به خدا روی آورده و دیگری در غفلت ایستاده است».
اما توجه به اطراف به دلیل نیاز اشکال ندارد، چنان که ابوداود از سهل بن حنظلیه روایت کرد: «نماز صبح اقامه شد و پیامبرجنماز میخواند در حالی که به درهها نگاه میکرد». و ابوداود گفت: «بعضی شبها سواری به درهها میفرستاد تا نگهبانی دهد». گاهی در نماز کارهایی انجام میداد مانند بغلکردن امامه دختر ابوالعاص، باز کردنِ در برای عایشهب، پایین آمدن از منبر برای تعلیم نماز، و تأخیر در نماز کسوف، و خفه کردن شیطان که خواست نمازش را باطل کند، امر به کشتن مار و عقرب در نماز، یا منع کسی که از جلوی نمازگزار میگذرد، امر به تصفیق برای زنان، اشارهاش در نماز، و امثال اینها بسیار زیاد است که به ضرورت انجام داده میشوند، و اگر برای ضرورت و رفع حاجت نباشند بیهوده است ـ با خشوع منافات دارد ـ و ممنوع است [۹۱].
[۸۹] رواه أبوداود. [۹۰] رواه البخاری. [۹۱] مجموع الفتاوی ص ۲۲.