هفتم: بانو أم سلمه هند المخزومیه
او بیوه عبدالله بن عبد الاسد بود. و همسرش در زمره سابقین الاولین قرار داشت و با او سلمه به حبشه مهاجرت کرد ودر همان وقت نیز دخترش «سلمه» چشم به جهان گشود. همسر او سلمه در غزوه احد به شهادت رسید و او و چهار فرزندش را بدون کفیل و سرپرست تنها گذاشت.
و با توجه به این مسائل رسول جبه هدف کفالت او و فرزندانش با وی ازدواج نمود. و هنگامی که از او خواستگاری شد بانو ام سلمه جواب داد: «من زنی پیر هستم و مادر فرزندانی یتیم، و بسیار نیز غیرتمندم». رسول الله جدر جوابی که برایش ارسال نمود فرمود: «اما یتیمان را خودم ضامن خواهم شد و از خداوند هم میخواهم که غیرت را از قلب تو پاک کند».
و به سن او نیز اهمیتی نداد. در نتیجه پس از موافقت بانو ام سلمه با او ازدواج نموده و به ترتیب فرزندان یتیمش پرداخته و قلب عظیمش را پناه آنان قرار داد تا فقدان پدر را حس نکنند. و این چنین بود که خداوند آنان را به پدری رحیمتر از پدرشان عوض داده و اکرامشان نمود. صلوات و سلام الله بر او باد.
برخی از مزایای که ام سلمه داشت از این قرار بود: نسبی شریف، خانهای کریم، سبقتش در اسلام و علاوه بر این امور، ایشان از جودت رای برخوردار بودند که دلیل آن نیز مشورت رسول جبا وی در امری از امور مسلمانان بود که او را بسیار محزون و اندوهگین ساخته بود.
در صلح حدیبیه کلیه مسلمانان از صلح با مشرکین مبنی بر آتش بس ده ساله و با شروطی که همه از آنگاه هستید بسیار متاثر شده بودند. آنها در حالی که در اوج قدرت خود بودند، میبایست از حقوق خود بگذرند. در نتیجه هنگامی که رسول جبه آنان دستور داد تا جهت بازگشت به مدینه موی سر خود را کوتاه کرده و یا تیغ بزنند بسیاری از آنها در امتثال این امر از خود سستی نشان دادند و رسول جنزد همسرش ام سلمه رفته و به او گفت: «مردم هلاک شدند، به آنان دستور دادم ولی دستور مرا اجرا نکردند».
اما مشورت ام سلمه کار را بسیار آسان نمود. ایشان به رسول جگفتند که بیرون برود و در مقابل دیدگان همه آنان موی سر خود را تیغ بزند. در نتیجه هنگامی که همه ببینند موضوع بصورت امری مبرم در آمده است آن وقت هرگز در اقتدای به او و انجام اوامرش کوتاهی نخواهند کرد.
و مساله به همین صورت بود. رسول جبیرون رفته و به حلاق (کسی که مامور کوتاه کردن موی سر است) دستور داد تا موی سرش را تیغ بزند، و مردم با دیدن این صحنه بدون درنگ به اقتدای آن شتافتند و همه شان سرها را تیغزده و از احرام بدر آمدند. و این گشایش با اشارهای از ام المومنین ام سلمهل انجام گرفت.