بحث اول: روز قیامت
س: آن وقتى را که در آن قیامت واقع مىشود چه مى نامند؟
ج: آن را به عربى "الساعة"میگویند.
س: ساعت یا قیامت کى واقع مىشود؟
ج: در این موضوع الله تعالى مىفرماید:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرۡسَىٰهَا ٤٢ فِيمَ أَنتَ مِن ذِكۡرَىٰهَآ ٤٣ إِلَىٰ رَبِّكَ مُنتَهَىٰهَآ ٤٤ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخۡشَىٰهَا ٤٥ كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَهَا لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِيَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا ٤٦﴾[النازعات: ۴۲-۴۶]
«و از تو دربارۀ قیامت میپرسند که در چه زمانی واقع میشود. تو را با یادآوری این سخن چه کار؟ نهایت آن (قیامت) به سوی پروردگار تو است. کار تو فقط بیم دادن کسانی است که از آن میترسند. آنها در آن روز که قیام قیامت را میبینند چنین احساس میکنند که گویی توقفشان (در دنیا و برزخ) جز شامگاهی یا صبح آن بیشتر نبوده است».
س: این آیت الهى به چه دلالت مىکند؟
ج: به چند امر مهم:
۱- روز واقع شدن قیامت را به جز الله تعالى هیچ کسى حتى پیامبر صهم نمىداند. او تنها به این مأمور گردیده که از علامتها و سختیهاى آن روز خبر و بیم بدهد؛
۲- این خبر و بیم، تنها به کسانى منفعت مىرساند که به واقع شدنِ آن روز ایمان داشته و از رسوایى در آن بترسند؛
۳- روز قیامت آنچنان سخت و دشوار است که حیاتِ چندین سالۀ انسان در نظرش بسیار اندک و ناچیز مىنماید. یعنى تمام لذتها وخوشیهایى را که در دنیا تجربه کرده ناچیز و بىارزش مىسازد.
س: رسول الله صدربارۀ این موضوع چه گفتهاند؟
ج: درآخر حدیث معروف به «حدیث ایمان، اسلام و احسان» جبرئیل ÷از رسولالله صچنین پرسید:
«فَأَخْبِرْنِي عَنِ السَّاعَةِ، قَالَ: مَا الْمَسْئُولُ عَنْهَا بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ»[ ] «مرا از روز واقع شدن قیامت خبر دار کن که کدام روز مىباشد؟ رسول الله صدر پاسخ چنین گفتند: در این موضوع سئوال شده از سئوال کننده بیشتر خبر ندارد»؛ یعنى آن روز را نه من مىدانم و نه تو.
س: از این حدیث شریف چه نتیجهای گرفته میشود؟
ج: میفهمیم که الله تعالى آن روز را حتی به مقرّبترین ونزدیکترین بندگانش، مثل جبرئیل ÷از فرشتگان، و محمد صاز پیشواى پیامبران، اطلاع نداده و آن را به ذات خود اختصاص داده است.
س: چکیده مباحث بالا چیست؟
ج: الله سبحانه و تعالى وقت آن روز را به هیچ شخصى، حتى به نزدیکترین فرشته و بزرگترین پیامبر خبر نداده است. کسى که ادعا میکند که وقت آن روز را مىداند، دروغگو و کذاب است، زیرا چنین ادعایی، ادعای دانستن علم غیب است، که او را از دین خارج مىکند.