فصل چهارم: دجال
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَخْرُجُ الدَّجَّالُ فِي أُمَّتِي فَيَمْكُثُ أَرْبَعِينَ - لَا أَدْرِي: أَرْبَعِينَ يَوْمًا، أَوْ أَرْبَعِينَ شَهْرًا، أَوْ أَرْبَعِينَ عَامًا»[ ] .(شک من الراوی). و في رواية الطبراني: «يَخْرُجُ الدَّجَّالُ في أُمَّتِي فَيَمْكُثُ فيهَا أَرْبَعِينَ» «دجال در امت من ظاهر شده در روى زمین چهل روز یا ماه یا سال باقى مىماند». ودر روایت طبرانی آمده: «دجال در امت من ظاهر شده در روى زمین، چهل روز باقی مىماند».
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «الدَّجَّالُ يَخْرُجُ مِنْ أَرْضٍ بِالمَشْرِقِ يُقَالُ لَهَا: خُرَاسَانُ، يَتْبَعُهُ أَقْوَامٌ كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ المَجَانُّ المُطْرَقَةُ»[ ] رسول الله صفرمود: «دجال از سرزمین مشرق، که خراسان نام دارد برمىآید و مردمانى که رویهایشان مثل سپر مىباشد، او را پیروی مىکنند».
در قصه دجال، امام ترمذی با سندی صحیح از رسول الله صگفته روایت کرده است:
او نزد قومى مىآید، و آنان را دعوت مىکند، که از وى متابعت کنند، یعنى او را خدا بخوانند، ولى مردم او را رد مىکنند. بعد این دجال پس مى رود و اموال آن قوم بعد رفتنِ وى از بین میرود و مردم با دست خالى باقی مىمانند. سپس باز آمده آنان را دعوت مىکند و ایشان او را تصدیق مىکنند. او سپس آسمان را امر مىکند که باران ببارد و آسمان مىبارد؛ زمین را امر مىکند که گیاه برویاند و زمین مىرویاند. وی همچنین کارهاى خارقالعاده دیگری از خود نشان مىدهد که باعث گمراهى هزاران نفر مىگردد. غیر از این، مرده را زنده مىسازد و سرانجام، حضرت عیسى÷دجال را از بین میبرد. در روایت حاکم به سند صحیح، که ذهبى نیز آن را صحیح میداند، آمده است که رسول الله صگفته اند:
«در روى عالم از روزى پیدایشش تا امروز، فتنهای خطرناکتر از فتنۀ دجال واقع نشده است».