مقدمه
سپاس خدایی که آسمانها و زمین را آفریده است، و تاریکیها و روشنائی را ایجاد کرده است، ولی آنهائیکه منکر پروردگار خویش میباشند به او شرک میورزند.
شمارش کنندگان نمیتوانند تعداد نعمتهای وی را شمارش نمایند، و شکر گزاران از ادای سپاس و حمد او عاجزند، و توصیف کنندگان به نهایت عظمت وی نمیرسند. گواهی میدهم که معبود بحقی جز خداوند نیست، و گواهی میدهم که محمدصبنده راستگوی او و فرستاده اوست، رسالت را ابلاغ نمود، وکلام را هویدا کرد، امت را اندرز داد، و نهان را برملا ساخت، و در راه خداوند با مشترکین پیکار و جهاد نمود، تا مرگ او فرا رسید، پروردگارش را پرستش نمود، پس درود و سلام خداوند بر محمد سرور مرسلین و بر اهل بیت پاکِ وی، و یاران راستگویش، و همسران پاک دامن او (مادران مؤمنان) و بر پیروان راستین آنها تا روز قیامت باد،
اما بعد:
همواره باطلگرایان در تمام عصرها، تاریخِ خویش را با باطل میسازند، و بزرگی و مجد خویش را در آرزوها و در میان سلسلهی وسیعی از مکر و نیرنگها پایهریزی میکنند، و پروردگار متعال، حق جویان را موظف ساخته است تا با خدنگ و نیزه و گاهی هم با زبان و بیان، در معرکهها و مناظرهها و با بحث و مناظره نیرنگ و مکر آنان را پاسخ و ردّ داده، و در گلوهایشان خفه کنند، و باطل بودن آنان را افشا نموده و آنان را از ریشه برکَنند. خداوند با این مبارزات حق را آشکار ساخته، و جلوههای آن را برتری میبخشد، و باطل را خاموش و نابود میسازد، حقارت آن را بر ملا میسازد. و خداوند در قرآن به جهاد و مبارزه مشروع دستور میدهد و میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ جَٰهِدِ ٱلۡكُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱغۡلُظۡ عَلَيۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ ٩﴾[التحریم: ٩].
«اهل علم با توجه به اینکه به مبارزه دائمی، میان حق و باطل واقفند، با بهترین شیوه به انجام این وظیفه پرداختهاند».
از زمانیکه شروع به مطالعه کتابهای شیعه نمودم، و از اعتقاداتشان آگاهی یافتم، به میزان جهل آنان و خطرناک بودن آنان، و نیرنگشان و ضعف آنها در رویارویی و دفاع از عقیدهشان واقف گردیدم. آنان بیثباتی و تغییر مداوم موضع و چهره را به عنوان شعار و روش خود اتخاذ نمودهاند، پناه بر خدا، چه عقایدی را به تباهی کشاندهاند، و چه عقل و هوشهایی را محجور ساختهاند، و چقدر گمراه شده و یا گمراه نمودهاند؟! تا اینکه خداوند بعد از گذشتگان، (سلف) کسانی را هدایت و مقدّر نمود، تا باطل بودن آنان را مفتضح ساخته، و کج اندیشی آنان را بر ملا کنند. -سپاس همیشه شایسته خداوند است-.
همواره کتاب «الـمراجعات» اثر عبدالحسین شرف الدین موسوی (م ۱۳٧٧ ه) [۱]، از نظر شیعیان پیروز و برندهی میدان، و مرجع مهمی - که به نیابت از شیطان به تدوین آن پرداخته است - خواهد بود. او ادّعا مینماید که این کتاب خلاصه نامهها و گفتگو و مناظرههای میان او و شیخ و استاد دانشگاه اَلازهر سلیم بشری/میباشد. دروغ پردازی این گروه مسلک و روش تازهای نیست، این راه و روش در طول تاریخ رهروان و پیشگامانی داشته است. ولیکن شگفت اینکه پیروان موسوی چگونه به این سفاهت راضی و خشنود میگردند!! آیا دارای عقل نیستند؟!.
﴿فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا﴾[النساء: ٧۸].
و یا گفته میشود: رسوا شدند پس با هم به توافق رسیدند، کمترین توصیفی را که برای کتاب موسوی میتوان به کار برد، این است که: از گوشت خوکِ در سینی و ظرف طلایی کثیفتر است، و علیرغم همه این خصوصیات و رسواییهایی که در کتاب وی وجود دارد، امّا میلیونها نسخه از آن در اطراف دنیا میان اهل تشیّع و اهل سنّت توزیع و به فروش رسیده است. و شما خوانندۀ گرامی به محض ورق زدن صفحههایی از این کتاب به حقیقت موسوی پی خواهید برد، و اینکه صِرف ترشحات و تراوشهایی است، که بر آن سازوکار شده است، و در حقیقت بازیچه قرار دادن و ریشخند نمودن آشکار حوادث میباشد، و نوع جدیدی از بحران علمی و دروغپردازی با حقایق تاریخی و بذله گویی با اصطلاحات میباشد. خلاصه اینکه همه چیز در این کتاب یافت میشود، جز واقعیت و سلامت تحقیق، و میزان جهل و دروغ و فریب خوانندگان توسط موسوی - به شکل ناشایست و وسیعی که سزاوار اوست، و هر مؤمن راستگویی که خواستار خداوند و قیامت باشد، از آن مصون است-، نمایان میگردد.
این ردّ (جوابیّه) - بر موسوی و آنچه از آیات و احادیث و حجت و برهانهایی که بر برتری علیسو امامت وی، و اثبات و اسقاط امامت اقامه نموده و مورد استدلال قرار داده است - در پی نادیده گرفتن فضیلت و مناقب علیس واهل بیتش نیست زیرا احادیث صحیحی در مورد علیس و اهل بیتس روایت شده است، که با وجود آن احادیث، امام علیس و اهل بیت نیازی به کذب و جهالتهای عبدالحسین (وامثال او) ندارند، و لیکن اهل سنت روایات را به دور از احساسات و عواطف، و بر اساس قواعد علمی تحقیق مورد بحث و بررسی قرار میدهند.
امیدوارم خواننده شیوه تند و صریح کلامی را که در این جوابیّه دنبال کردهام و تازیانههای محکمی که بر صاحب (نویسنده) کتاب (الـمراجعات) و کتاب وی فرود آوردهام مورد ملاحظه و دقت قرار دهد، و همین مرا کفایت میکند، [که چرا جوابیهام تند و جانکاه است، م] که من چیزهایی مشاهده نمودهام - همچنانکه خواننده خواهد دید - که هیچ مسلمانی بر آن توان صبر ندارد، این رافضی، و گروه او یاران محمّدصرا مورد طعن قرار دادهاند، و خیانت را به آنان نسبت دادهاند، و آنها را که حاملان و حافظان دین و قرآن میباشند از لحاظ دین و امانت مورد نکوهش قرار دادهاند، و این نیز مرا بس است، [دلیل دیگر نکوهشم به نگارنده «مراجعات» م] اینکه من بدعت گذار نبوده و بلکه از دین پیروی کردهام، زیرا خداوند از بالای آسمانهای هفتگانه بر آنان - نگارنده مراجعات و پیروان او - خشم گرفته است، و در مدح و برائت یاران پیامبر آیات و نشانههایی فرو فرستاده است، که تا روز قیامت تلاوت میگردد، پس امیدوارم نزد خواننده گرامی گسترهای از پوزش و دعا را بیابم.
ای خواننده گرامی: من ادّعا نمیکنم که آن برگها فقط از افکار خودم سرچشمه گرفته است، تا لباسی را بپوشم که از آنِ خودم نیست، ولیکن ورقهایی از عراق [از سایر دانشمندان، م] [۲]است و در دست یمنیها قرار گرفته است، [با دست من نگاشته شده است] و علم اهلِ خود را به هم پیوند میدهد. ما با برهان و حجت و نیروی بیان شرّو گرفتاری را از قلمرو و قلعههای خود میزداییم، که با ناله و فریاد زدوده نمیگردد، زیرا پلیدی، با پلیدی پاک و شسته نگردد، و این ردّ (جوابیه) را «السیاط اللاذعات في کشف کذب وتدلیس صاحب الـمراجعات» [۳]. نام نهادم و در پایان: بیگمان خواننده خطا و اشکالات فراوانی در این کتاب مییابد، و من ادعا نمینمایم که من این عمل را کما هو حقهُ و کامل أداء نمودهام، لیکن همین مرا کفایت نماید که هر آنچه در توان داشتهام در راه نیکی و اصلاح اراده نموده و به کار بردهام.
و حال میدانیم که بیشتر اعمالی را که در دنیای خود انجام میدهیم، بیگمان با آرزوها و هواهای نفسانی و دنیا دوستی آمیخته است. از خداوند میخواهم که این عمل براخلاص و رضایت خداوند باشد، و نزد خداوند سنگین و برتر باشد، و با این عمل بر حسنات بندهای که نیازمند فضل و رحمت خداوند است، بیفزاید - وما توفیقي إلّا بالله، علیه توکلتُ وإلیه أنیب-.
عبدالله بن عیشان الغامدی
عصر جمعه (۱۱/۳/۱۴۲۵ ﻫ
[۱] در کاظمیه عراق سال ۱۲٩۰هـ متولد شده است، در نجف و سامراء به تحصیل پرداخته است، و در سن ۳۲ سالگی به لبنان برگشته است، و تعدادی از کشورها را گشته است. [۲] لازم به ذکر است، عبارتهایی که داخل [.....] قرار گرفتهاند متعلق به مؤلف [غامدی] نیست. م [۳] شلاقهای سوزان در کشف دروغ و فریفتن نگارنده «الـمراجعات».