کشف دروغها و فریبهای نگارنده المراجعات

فصل دوم: شیوه شیعه عموماً و عبدالحسین خصوصاً در استدلال از کتاب‌های اهل سنت

فصل دوم: شیوه شیعه عموماً و عبدالحسین خصوصاً در استدلال از کتاب‌های اهل سنت

کسیکه - چه در گذشته و چه اکنون - در کتاب اهل تشیع نظر می‌افکند با بسیاری از متنهایی مواجه می‌گردد، که گمان می‌برند از منابع معتبر کتاب‌های اهل سنت گرفته و دریافت شده‌اند، و با گمان خود این مطالب مذهب آنان را تأیید، و مذهب اهل سنت را مورد نکوهش قرار می‌دهد و با اینگونه مسائل افراد سرگردان و دارای شک و گمان از پیروان خویش را قانع می‌گردانند. آنان در این عمل دارای ابزار و شیوه‌هایی می‌باشند، که علماء بر آن هشدار داده‌اند. مسأله نیازمند تحقیق و دقت بیشتری است، و در اینجا مجال بحث کافی آن نیست، و ما به برخی ابزارها - تا پرده را کنار زده و واقعیت آنان را نمایان کند - اشاره می‌نمائیم و ﴿عَسَى ٱللَّهُ أَن يَكُفَّ بَأۡسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ وَٱللَّهُ أَشَدُّ بَأۡسٗا وَأَشَدُّ تَنكِيلٗا[النساء: ۸۴].

وسائل و ابزار و شیوه‌های پوشیده شیعه در احتجاج از طریق اهل سنت که علماء بر آن هشدار و تحذیر نموده‌اند عبارتند از:

۱- برخی از علمای آن‌ها به علم حدیث اشتغال می‌ورزند و احادیث را از ثقات محدثین اهل سنت دریافت می‌نمایند، و احادیث صحیح و حَسَن را روایت نموده، و در میان آن احادیث احادیث موضوع متناسب با مذهب خویش را درج و وارد می‌نمایند، و با این کار علاوه بر عوام، بسیاری از خواص اهل سنت هم فریب خورده و دچار گمراهی گردیده‌اند، ولیکن خداوند کسانی را موظّف و برانگیخته است، تا عیب احادیث و موقعیّت رِجال آن را نمایان و تبیین گرداند.

۲- از دیگر نیرنگ‌های آنان، اینکه در اسامی افراد معتبر نزد اهل سنت نگاه و نظر می‌افکنند، هر کس در اسم و لقب با فردی از آنان مطابقت و هماهنگی داشته باشد، روایت حدیث آن فرد شیعی را به وی نسبت می‌دهند، پس هرکه از اهل سنت با این نوع نیرنگ آگاهی نداشته باشد، چنین می‌پندارد، که او یکی ازائمه اهل سنت بوده به سخن و روایت وی اعتماد می‌نماید، و از نمونه‌های آن سدی می‌باشد، که دو نفر به آن نام سدی وجود دارند، یکی از آن‌ها سدی کبیر، که از رجال ثقه اهل سنت می‌باشد، و دیگری سدی صغیر، که از شیعیان غالی، و از جاعلان و کذابان می‌باشد، و ابن قُتیبه نیز دو نفر می‌باشند، یکی: عبدالله بن قُتیبه که فردی رافضی و گمراه است، و دیگری عبدالله بن مسلم بن قُتیبه از ثقات اهل سنت می‌باشد، و کتابی را به نام «الـمعارف» تألیف کرده است، و فرد رافضی نیز به قصد گمراه کردن کتابی را بدین نام «الـمعارف» تألیف نموده است.

و هم چنین محمد بن جریر طبری نیز دو نفر می‌باشند یکی امام مشهور سنی، صاحب تفسیر، تاریخ، و دیگری محمد بن جریر بن رستم طبری از پیشگامان شیعه می‌باشد، و باز شیعی دیگری به نام ابوجعفر طبری محمد بن ابی القاسم از علمای امامیه در قرن ششم وجود دارد، و دو نفر ابن بطه هم وجود دارد، یکی ابن بَطه با فتح باء و دیگری ابن بُطه با ضم یاء که اولی اهل سنت ودومی اهل تشیع می‌باشد.

۱- آنان برخی از کتاب‌هایی را که به طعن و نکوهش صحابه و مذهب اهل سنت می‌پردازد به بزرگان اهل سنت نسبت می‌دهند، مانند کتاب «سِرّ العالمین» که آن را به امام غزالی نسبت داده‌اند، و کتاب «الإمامة والسیاسة» را با دروغ به امام ابن قُتیبه نسبت داده‌اند.

۲- چیزهایی نقل می‌نمایند که طعن به منزلت صحابه می‌زند، و بر بطلان مذهب غیر شیعه استدلال می‌نماید، و مرجع آن را به تألیفات برخی از بزرگان اهل سنت نسبت می‌دهند، با این وجود آن کتاب وجودِ خارجی ندارد، و یا ‌اخباری از برخی کتاب‌های ارزشمند اهل سنت در نکوهش صحابه نقل می‌نمایند، که در آن کتاب‌ها اثر و نشانه‌ای از آن اخبارها وجود ندارند.

۳- بر نص و (روایت) متداول و مشهور تکیه می‌نمایند، و چیزهای بی‌اساسی را به آن اضافه می‌کنند، از مهمترین این نمونه‌ها می‌توان به حدیث غدیر اشاره کرد. این روش - که از مشهورترین روش‌های آنان است - در میان کتاب‌های آنان بیشترین رواج را داراست.

۴- از دیگر اسلوب‌های آنان اینکه حدیث را در کتاب‌های اهل سنت با تمام طرق و روایات آن وارد می‌نمایند، و در آخر بدون اینکه الفاظ وارده از هر محدث را معین نمایند، به ذکر محدثین که روایت را اخراج کرده‌اند، می‌پردازند. تا به خواننده چنین وانمود کنند، که حدیث و یا نصی را که از کتب اهل سنت آن را جمع‌آوری نموده‌اند، نزد همۀ محدثین با چنین عبارتی وارد شده است، و به علت اتفاق محدثین بر الفاظ و روایات آنِ حدیث صحیح می‌باشد و ... .

۵- به خاطر ترویج ضلالت خویش یکی از علمای معتزله یا زیدیه و غیره را ذکر می‌نمایند، و می‌گویند: او از افراد متعصب اهل سنت می‌باشد، سپس از او چیزهایی نقل می‌نمایند، که دلالت بر بطلان اهل سنت و تأیید مذهب شیعۀ امامیه می‌نماید.

۶- کتاب‌هایی را در فضایل خلفای چهارگانه (راشدین) تألیف می‌نمایند، و احادیث صحیحی را از طرق اهل سنت، که بیانگر فضایل و مناقب آنان باشد، می‌گنجانند، و در مناقب امام علی، چیزهایی وضع می‌نمایند، که سه خلفای دیگررا مورد نکوهش و سرزنش قرار دهد، و هر گاه خواننده فضایل خلفای سه گانه [ابوبکر، عمر، عثمان] را بخواند گمان می‌کند، که نگارنده از اهل تسنن و دارای عقیده نیک است، و چون به فضایل خلیفه چهارم (علی)، و به چیزهایی که خلفای ثلاثه را مورد نکوهش قرار داده است می‌رسد، گمان می‌نماید که در تصانیف اهل سنت احادیثی وجود دارد، که خلفای سه گانه رامورد سرزنش قرار داده است.

٧- آنان علاوه بر اینکه برخی احادیث موضوعه را در زُمره احادیث مورد اتفاق در منابع اهل سُنت ارائه می‌دهند، موارد احتجاج خود را از منابع و مراجعی که شامل حدیث ضعیف و موضوع می‌باشد، دریافت می‌نمایند و ادّعا می‌نمایند که آن را از منابع معتبر اهل سنت اخذ نموده‌اند.

۸- از جمله روش‌های مشهور نزد آنان این است: که از متن حدیث آنچه را گمان می‌کنند برای آنان حجت است وارد نموده، و آنچه از حدیث که بیانگر مقصود و مراد حدیث است قطع و قیچی می‌نمایند.

به غیر از این موارد مذکور ابزار و اسلوب‌های فراوان دیگری وجود دارد، که جهت خودداری امت و پندپذیری آنان به برخی از آن‌ها اشاره نمودیم. برای مبارزه و رویارویی با حرکت افتراء و جدایی و انتشار فتنه‌ها که ما به آن واقف می‌باشیم و رافضیان به طور گسترده و ناشایستی جهت گمراهی پیروان خویش به عنوان ابزار به کار می‌برند، برماست بیشتر از گذشته در مقابل آن پیکار و مقابله نمائیم.