راههای شناخت حقایق
برای شناخت حقایق ۳ راه وجود دارد:
۱- مشاهده: که با روشهای حسی قابل اثبات است.
۲- اخبار: عبارت است از خبر دادن شخصی که به راستی و درستی مشهور باشد (مانند چیزهائی که براساس اسناد و مدارک تاریخی ارائه میگردند).
۳- استدلال عقلی مانند ریاضیات منطق، فلسفه، الهیات و... که فقط با براهین عقلی و استنتاجات ذهنی قابل بررسی است. هر یکی از سه روش فوق در قلمرو مخصوص خود فرمانروایی مینماید و در خارج از محدودهاش کارایی ندارد، این مرزبندی در میان قلمرو روشها یک امر قراردادی نیست بلکه مقتضای طبیعت مسایل علوم است مثلاً فیلسوفی هر اندازه به مغز خود فشار آورد نمیتواند با تحلیلات عقلی و فلسفی کشف کند که اجسام از مولکولها و اتم تشکیل یافتهاند، یا ترکیب چه عناصری موجب پیدایش مواد شیمیایی میشود و چه خواصی بر آنها مترتب میشود گفتهاند شخصی به ظاهر پژوهشگر مدتها در تأمل و اندیشه فرو رفته بود که تعداد دندانهای اسب چند تا میتواند باشد عاقبت فردی نهیب زد که این از تفکر و اندیشه بر نمیآید دهان اسب را باز کن و دندانهایش را بشمار تحقیق این است؛ یا مسائل تاریخی را نمیتوان در آزمایشگاه بوسیله تجزیه و ترکیب مواد و عناصر حل کرد چنانچه هیچ فیلسوف و دانشمندی نمیتواند با تحلیلات و استنتاجات ذهنی و فلسفی اثبات کند که «ناپلئون در چه سالی به روسیه حمله کرد و آیا در جنگ پیروز شد یا شکست خورد» روش تحقیق این گونه مسائل بررسی اسناد و مدارک و ارزیابی اعتبار آنهاست.
همینطور خدا و روح و فرشته و جن و مسائل دیگر از این قبیل را نمیتوان در آزمایشگاه بوسیلۀ تجزیه و ترکیب مواد و عناصر حل کرد زیرا اینها چیزهای محسوسی نیستند که مورد آزمایش قرار گیرند بلکه برای اثبات آنها راههای دیگری وجود دارد ـ و دانشمندان اجازه ندارند بنابراین که این سری مسایل را نمیتوانند زیر دستگاههایشان مورد آزمایش قرار دهند انکار کنند زیرا که بسیاری از مسائل هستند که نمیتوان آنها را مورد آزمایش قرار داد ولی وجود آنها نزد همه مسلم است. چنانچه با این بحث ثابت شد، ولله الحمد.