سوم: دیدگاه امام ابوحنیفه در اثبات صفات خداوند متعال و رد جهمیه
امام ابو حنیفه میگوید: خداوند با صفات مخلوقات توصیف نمیشود و غضب و رضای او بدون کیفیت دو صفت از صفات او تعالی بشمار میرود، این عقیدۀ اهل سنت[۳] و جماعت است.
و خداوند غضب میکند و راضی میشود و جایز نیست که بگوییم غضب و رضای خداوند پاداش اوست. و مسلمان باید خداوند را همان گونه که او خود وصیف کرده توصیف کند.
و میگوید: خداوند متعال بینیاز است، نزاده و زاده نشده و کسی همتای او نیست، زنده، توانا، شنوا، بینا، آگاه و عالم است. دست خداوند بالای دستهای مخلوقات است و دست و چهرۀ خداوند متعال همانند دست و (وجه)چهرۀ مخلوقات نیست.
۱- امام میفرماید: خدوند متعال همانطور که خودش فرموده دست، صورت و نفس دارد و تمام آنچه در قرآن، از دست، صورت و نفس آمده بدون تعیین کیفیت، صفات خداوند است و جایز نیست که بگوییم منظور از دست خداوند قدرت و یا نعمت اوست؛ زیرا موجب تعطیل شدن صفت میشود و این عقیدۀ قدریها و معتزلیها است.[۴]
۲- میفرماید برای کسی شایسته نیست در مورد ذات خداوند اظهار نظر کند، بلکه لازم است خداوند را به آنچه خود توصیف کرده، توصیف کنیم و نباید در بارۀ خداوند متعال که پروردگار جهانیان است با رأی و نظر شخصی چیزی بگوییم.[۵]
۳- وقتی از امام دربارۀ نزول(فرود آمدن) خداوند سؤال شد، فرمود: بدون کیفیت فرود میآید.[۶]
۴- امام ابوحنیفه میگوید: خداوند متعال صدا زده میشود از بالا، نه از پایین چرا که پایین در صفات ربوبیت و الوهیت جایگاهی ندارد[۷]
«والله تعالى یدعى من أعلى لا من أسفل لأن الأسفل لیس من وصف الربوبیة والألوهیة فی شیء»
۵- و میگوید: خداوند غضب میکند و راضی میشود، وگفته نمی شود، غضب او تعالی عذاب و رضای او پاداش اوست.[۸]
۶- و میگوید: خداوند متعال با هیچ چیزِ مخلوقاتش شباهت ندارد و هیچ یک از مخلوقات، شبیه خداوند نیست. همواره با اسمها و صفاتش بوده و خواهد بود[۹] .
۷- و میگوید: صفات خداوند، مخالف صفات مخلوقات است، و میداند نه همانند دانستن ما، قدرت دارد نه همانند قدرت ما، میبیند نه همانند دیدن ما، میشنود نه مانند شنیدن ما، و سخن میگوید نه همچون سخن گفتن ما[۱۰] .
۸- و میگوید: خداوند با صفاتِ مخلوقات توصیف نمیشود.
۹- و میگوید: هر کس خداوند را با مفهومی از مفاهیم بشری توصیف کند، بیقین کافر شده است. و از امام نعیم بن حماد رحمه الله روایت است که فرمود: هر کس خداوند را به مخلوقات تشبیه کند، بیقین که کافر شده و هر کس صفتی از صفاتی را که خداوند، خودش را با آنها توصیف کرده، نفی کند بدون شک کافر شده است...» گفتنی است که عقیدۀ همۀ سلف صالح صحابه، تابعین و تبع تابعین - همین است.
۱۰- و میفرماید: صفات خداوند ذاتی و فعلی است، صفات ذاتی مانند: حیات، قدرت، شنوایی، بینایی، اراده و...» و صفات فعلی مانند: آفریدن، روزی دادن، بوجود آوردن، ابداع و ساختن و ...» و خداوند متعال همواره با صفاتش بوده و خواهد بود[۱۱] .
توضیح: صفات ذاتی و فعلی که امام ذکر کرده فقط تعدادی از صفات خداوند است.
باید دانست که همۀ صفات خداوند اینها نیست و منظور امام نیز این نیست که همۀ صفات خداوند همینهاست.
۱۱- و میگوید: همواره خداوند متعال فاعل افعالش بوده و فعل از صفات ازلی[۱۲] او تعالی است و خداوند متعال فاعل است و فعل در ازل صفت او تعالی بوده و مفعول، مخلوق خداوند است.
- و میفرماید: هر کس بگوید نمیدانم خداوند در آسمان یا در زمین است؛ بدون تردید کافر شده است. و همین طور هر کس بگوید قبول دارم خداوند بر عرش است اما نمیدانم عرش در زمین است یا در آسمان، کافر میشود[۱۳] .
۱۲- زنی از امام سوال کرده بود: معبودی که عبادت میکنی کجاست؟
امام در پاسخ فرمودند: خداوند بالای آسمانهاست نه در زمین.
مردی به امام گفت: در بارۀ آیۀ ﴿وَهُوَ مَعَكُمۡ…﴾: (او -الله- با شماست...)چه میگویی؟ فرمود همراهی خداوند با بندگان همانند این است که تو در نامهای به کسی مینویسی من با توام، در حالی که در کنار او نیستی[۱۴] .
- و میگوید: دست خداوند بالای دستهای مخلوقات است اما همانند دستهای مخلوقات نیست[۱۵] .
- و میگوید: قطعاً خداوند در آسمان است نه در زمین، مردی پرسید: در خصوص آیۀ ﴿وَهُوَ مَعَكُمۡ﴾چه میگویی؟ گفت: او تعالی به اینگونه همراه بنده است که تو به مردی مینویسی من با تو همراهم، در حالی که تو از او غایب هستی و در کنارش نیستی[۱۶] .
۱۳- و میگوید: خداوند قبل از آنکه با موسی سخن بگوید، متکلم بوده است[۱۷] .
۱۴- و میگوید: خداوند با کلامی که شایسته مقام اوست، متکلم است و کلام در ازل از صفات او تعالی بوده است[۱۸] .
- و میگوید: خداوند سخن میگوید، نه مانند سخن گفتن ما[۱۹] .
- و میگوید: موسی سخن خداوند را شنیده است، همانطور که خداوند میفرماید: ﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤﴾[النساء: ۱۶۴] (خداوند با موسی سخن گفت سخن گفتنی)[۲۰]
- و میگوید: قرآن کلام الله است که در مصحفها نوشته و در قلبها حفظ و با زبانها خوانده و بر پیامبر نازل شده است[۲۱] .
- و میگوید: قرآن مخلوق نیست[۲۲] .
[۳] امام ابوحنیفه در متن اصطلاح اهلسنت را بکار برده، این دلیلی است که این اصطلاح در عصر پیشنیان شناخته شده و معروف بوده است، چون امام در سال /۸۰ هـ متولد و در سال /۱۵۰هـ وفات کرده است و بیشتر فرقههای گمراه در اواخر دوران صحابه ظهور کرده و در دوران تابعین و سلف پس از آنان افزایش یافتهاند و از همان زمان ضرورت ایجاب میکرد که پیروان سنت پیامبر از هواپرستان جدا و مشخص شوند و گفتنی است که: اصطلاح اهل سنت با اهلحدیث، طائفۀ منصوره و فرقۀ ناجیه بر یک گروه یعنی: اهل سنت اطلاق میشود و اینها نامهایی برای گروهی است که از پیامبر و اصحابش پیروی میکنند و بر عقیدۀ آنان استوارند. [۴] ر. ک. به الفقه الأکبر/۳۰۲ و معتزله فرقهایست که در اواخر دوران بنی امیه بوجود آمد، موسس این فرقه واصل بن عطاء است، پیروان این فرقه را در فارسی «عدلی مذهب» نیز میگفتند اینها برای اثبات عقاید و افکار خود قواعد فلسفی را بکار میبردند و به مباحث عقلی و منطقی متوسل میشدند، به همین دلیل بشدت مورد نقد اغلب فرق اسلامی بویژه محدثین و اشاعره واقع شدند و این فرقه آیات قرآن را طبق قواعد کلامی تاویلهای عقلی میکند؛ و به عقیدۀ آنها عقل بر نقل(قرآن و سنت) مقدم است.«مترجم» [۵] ر.ک شرح العقیده الطحاوی (۲/۴۲۷)، به تحقیق دکتور ترکی و جلاء العین /۳۶۸ [۶] ر.ک عقیده السلف اصحاب الحدیث/۴۲ طبع دارالسلفیه و الاسماء و الصفات بیهقی/۴۵۶ و کوثری بر این سکون کرده است و شرح عقیده الطحاویه /۲۴۵ با تخریج آلبانی و شرح الفقه الأکبر ملا علی قاری/۶۰. [۷] الفقه الاسبط/۵۱ [۸] الفقه الاسبط /۵۶ و کوثری بر این سکوت کرده است. [۹] الفقه الأکبر/ ۳۰۱ [۱۰] الفقه الأکبر/ ۳۰۲. [۱۱] الفقه الأکبر/۳۰۱. [۱۲] منظور از ازل گذشتۀ بدون آغاز است. [۱۳] الفقه الابسط/۴۶ و ابن تیمیه این جملات را در مجموع الفتاوی۵/۴۸ و ابن قیم در اجتماع جیوش الاسلامیه/۱۳۹ و ذهبی در العلو/۱۰۱-۱۰۲ و ابن قدامه در العلو/۱۱۶ و ابن ابی العز در شرح الطحاویه/۳۰۱ از قول امام ابوحنیفه نقل کردهاند. از عبارت فوق استنباط میشود که به اعتقاد امام ابو حنیفه هر کس معتقد به صفت بالا(علو) بودن با تمام انواع اعم از بالا بودن ذات و مقام و قهر الهی، برای خداوند نباشد، کافر است. با توجه به دیدگاه این امام بزرگوار و دیگر ائمه و سلف صالح، وضعیت اعتقادی کسانی که معتقدند خداوند در هر جا هست و عقیده دارند خداوند در هیچ جهتی نیست، نه داخل عالم و نه خارج از آن و... و امثال این باورهای باطل را دارند، چیست؟؟؟ [۱۴] الاسماء و الصفات/۴۲۹ [۱۵] الفقه الابسط/۵۶ [۱۶] الاسماء و الصفات ۲/۱۷۰ [۱۷] الفقه الأکبر/۳۰۲ [۱۸] الفقه الأکبر /۳۰۱ [۱۹] الفقه الأکبر/ ۳۰۱ [۲۰] النساء/۱۶۴ [۲۱] الفقع الاکبر/۳۰۲ [۲۲] الفقه الأکبر/۳۰۱