آداب سفر حج
قبل از سفر، بدهیهای خود را میپردازیم. اگر بعضی بدهیها بماند باید از طلبکار اجازهی سفر بخواهیم؛ زیرا بر کسی که توانایی پرداخته بده دارد مسافرت بدون اذن طلبکار حرام است؛ آنگاه معیشت اهل و بستگان را برای مدتی که نزد آنها نیستیم باید تأمین کرد، آن وقت برای مسافرت باید دستورهای بینالمللی از گذرنامه و تزریق آمپول ضد آبله و وبا. مثلاً بکوبیم تا محافظه بر صحتمان که واجب است به جا آورده باشیم، آنگاه شروط و مقدّمات و ارکان و واجبات و مکروهات و محرّمات حج را میآموزیم. اگر کسی بیسواد باشد از دانشمندان بپرسد، اگر با سواد باشد خواندن مانند این کتابچه برای او بهترین رهنمایی است؛ سپس بهترین مال حلال را برای حج میگزینیم؛ آن وقت میکوشیم تا رفیقی دانا و مهربان را همراه داشته باشیم تا اگر غفلت نمودیم یادآوریمان نماید، آن وقت با اصل و خویشان خدا حافظی و از ایشان حلالی میطلبیم . هنگامی که پای به کشتی نهادیم میگوییم «بسم الله مجریـها و مرساها».
سه بار آیة الکرسی و سه بار لایلاف قریش و سه بار قل هو الله میخوانیم، اگر از راه خشکی برویم نیز همینها را سه بار سه بار میخوانیم و هنگام سوار شدن بر حیوان یا در ماشین میگوییم: «سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ». و در حدیث وارد است که حضرت ابتداء مسافرت را به پنجشنبه مینمودهاند و هنگام مسافرت میگفتهاند: «اللَّهمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ فِي سَفَرِنَا هَذَا الْبِرَّ وَالتَّقْوَى، وَالْعَمَلِ فيمَا تَرْضَى، اللَّهمَّ هَوِّنْ عَلَيْنَا سَفَرَنَا هَذَا، وَاطْوِ عَنَّا بُعْدَهُ، اللَّهمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ، وَالْخَلِيفَةُ فِي الْمَالِ وَالْأَهْلِ وَالْوَلَدِ، اللَّهمَّ إِنّٰا نَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ، وَكَآبَةِ الْمَنْظَرِ، وَسُوءِ الْمُنْقَلَبِ فِي الْمَالِ وَالْأَهْلِ وَالْوَلَدِ» و در گفتن اینها ایمنی از غرق و پیش آمد ناهموار است در اثنای سفر از مجادله و مرافعه با یاران و خدمتگزاران دوری میجوییم و تا میتوانیم به همراهان کمک میکنیم و در خوراک و مصرف فراخی میسازیم. اگر در اثنای راه کسی از همراهان یا غیره بیمار باشد به پرستاری او قیام میکنیم و قرصهای مسکن و گنه گنه و مرهم زخمهای جزیی همراه میداریم و نسبت به عموم بندگان به نظر خوشبینی و رأفت مینگریم و هر خدمتی از ما در راه میسّر شود دریغ نمینماییم هنگامی که به میقات رسیدیم بدن را شستشو داده، لباس احرام را که لنگ پا و لنگ دوش میباشد و رنگ سفید دارد میپوشیم و دو رکعت سنّت احرام میخوانیم و پس از نماز هنگامی که بر ماشین یا حیوان سوار شده و حرکت نموده احرام میبندیم: «نَوَيْت الْحَجَّ وَأَحْرَمْت بِهِ لِلَّهِ تَعَالَى» و میکوشیم که دل و زبان در این نیّت یکی باشد و «لَبَّيْك» میگوییم: «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَك لَبَّيْكَ ، إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَك وَالْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَك» پس از آن صلوات بر پیغمبر و آل و اصحاب او میفرستیم- و مخصوصاً بر هر فراز و نشیبی بیشتر لبّیک میگوییم- آن وقت که سر برهنه و پا برهنه هستیم و همه یاران از شاه و گدا را به همین حالت میبینیم به یاد خود میآوریم که در مقابل عدالت پروردگار همه یکسانیم و در درگاه مقدّس او همه بندگانیم و به یاد خود میآوریم که هنگام رفتن از این جهان جز چند واری سفید چیزی دیگر با خود نمیبریم؛ پس باید عمر را گرامی شمریم و تا دستمان میرسد کوتاهی نکنیم.
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کَزْ تو نیاید هیچ کار
آن وقت از صمیم قلب رو به خدا میآوریم زیرا میدانیم تنها اوست که همیشه هست و فریادرس بندگان است و جز او هرگز دیگری را نپرستیم؛ زیرا میدانیم که بنیآدم در هر مقامی باشند روزی چند بار به کنار آب میروند. اگر قسمتی از بندگان را محترم میشماریم بنا به هر دستور پروردگار آنان را گرامی میشماریم که به وسیلهی انبیاء صلوات الله علیهم بهسوی خدای تعالی دعوت شدهایم، هرچه ببینیم به نظر اعتبار به آن بنگریم و سپاس خدای تعالی به جا آریم تا جزو کسانی نباشیم که از آیات خداوندی روگردانند: ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ١٠٥﴾[یوسف: ۱۰۵]. وقتی که به مکه رسیدیم قبل از هر چیز به طرف مسجد الحرام میرویم؛ اگر رفتن همهمان میسّر نباشد بعضی را نزدمان مینشانیم و بعضی به مسجد الحرام میرویم و از دروازهای که باب السلام نام دارد به مسجد داخل میشویم.
و هنگامی که نظرمان به کعبۀ مقدّسه افتاد دو دست را بالا برده این دعا را میخوانیم: «اللَّهُمَّ زِدْ هَذَا البَيْتَ تَشْريفاً وَتَعْظِيماً وَتَكْرِيماً وَمَهَابَةً، وَزِدْ مِن شَرَّفَهُ وكَرمَهُ مِمَّنْ حَجَّه أو اعْتَمَرَه تَشْرِيفاً وَتَكْرِيماً وَتَعْظِيماً وَبِرّاً، رواه الشافعي : اللَّهُمَّ أنْتَ السَّلامُ وَمِنْكَ السَّلامُ، فَحَيِّنا رَبَّنا بالسَّلامِ».(رواه البیهقی) آن وقت به نزد حجر الاسود میرویم. حجر را میبوسیم و لکن نه به طوری که دهن آواز دهد بلکه به نهادن دهن بر آن به قصد تکریم و در دل نیّت طواف مینماییم و هنگام بوسیدن حجر میگوییم: «بِسْمِ اللَّهِ وَاَللَّهُ أَكْبَرُ إيمَانًا بِاَللَّهِ وَتَصْدِيقًا لِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ جاللَّهُمَّ إنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ الشَّكِّ وَالشِّرْكِ وَالنِّفَاقِ وَالشِّقَاقِ وَسُوءِ الْأَخْلَاقِ». (رواه البزار) و رو به دست راست میرویم و میان حجر الاسود و دروازه کعبه که ملتزم نام دارد سینه و رو به دست کعبه میچسبانیم و به جای اول آمده شروع به طواف مینماییم. وقتی که به مقابل دَرِ کعبۀ مشرفه رسیدیم میگوییم: «اللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُك وَالْحَرَمُ حَرَمُك وَالْأَمْنُ أَمْنُك وَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِك مِنْ النَّار». و وقتی میان رکن بمانی و حجرالاسود رسیدیم میگوییم: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» و هنگام بوسیدن به رکن عراقی میگوییم: «اللَّهُمَّ إنِّي أَعُوذُ بِك مِنْ الشَّكِّ وَالشِّرْكِ وَالنِّفَاقِ وَالشِّقَاقِ وَسُوءِ الْأَخْلَاقِ وَسُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الْأَهْلِ وَالْمَالِ وَالْوَلَدِ- اللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِمَا رَزَقْتَنِي وَبَارِكْ لِي فِيهِ وَأَخْلِفْ عَلَيَّ كُلَّ غَائِبَةٍ لِي مِنك بِخَيْرٍ»- و هنگامی که برابر میزاب رسیدیم: «اللَّهُمَّ أَظِلَّنِي فِي ظِلِّك يَوْمَ اُلَاظِلَّ إلَّا ظِلُّك وَاسْقِنِي بِكَأْسِ مُحَمَّدٍ جشَرَابًا هَنِيئًا لَا أَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَدًا يَا ذَالْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ» و هنگامی که برابر رکن شامی رسیدیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجًّا مَبْرُورًا وَذَنْبًا مَغْفُورًا وَسَعْيًا مَشْكُورًا وَتِجَارَةً لَنْ تَبُورَ یٰا عَزِیزُ یٰا غَفُورُ» و میان رکن یمانی و حجرالاسود میگوییم: «اَللّهمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» و هر دعایی که خواهد نماید و دعایی که از حضرت محمد جیا از یکی از صحابه منقول است بهتر است و از بین دعاهای طواف، فقط دو دعا از حضرت وارد است و صحیح یکی: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ». و دوم: «اللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِمَا رَزَقْتَنِي وَبَارِكْ لِي فِيهِ وَأَخْلِفْ عَلَيَّ كُلَّ غَائِبَةٍ لِي مِنكَ بِخَيْرٍ».
دعاهای نامبرده در هر هفت بار طواف گفته میشود و سنت است شتاب راه رفتن و پاها نزدیک هم گذاردن در سه بار اول طواف و این شتاب رفتن را رمل نامند. رمل اختصاص دارد به طوافی که بعد از آن سعی مطلوب باشد مانند طواف قدوم و طواف عمره - (طواف قدومی که قبل از وقوف عرفه باشد یا بعد از وقوف و بعد از نیمه شب عید) در حال رمل در جاهایی که دعاء وارد ندارد بگوید: «اللَّهُمَّ اُجْعَلْهُ حَجًّا مَبْرُورًا وَذَنْبًا مَغْفُورًا وَسَعْيًا مَشْكُورًا»- و در چهار بار آخر طواف بگوید: «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجَاوَزَ عَمَّا تَعْلَمُ إنَّك أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ». و سنت است اضطباع در هر طوافی که رمل در آن سنت است و در هر سعی و مقصود از اخطباع این است که میانهی لنگ رویی را زیر بغل راست و دو سر آن را روی دوش چپ انداخته شود؛ اما رمل و اضطباع بر زنها سنت نیست بلکه مکروه است- و طواف را حکم نماز است- یعنی قسمتی از آنچه در نماز شرط بود مانند طهارت بدن و لباس و ستر عورت؛ در طواف شرط است و آنچه در نماز سنت بود از خشوع و فروتنی و آرامی در طواف سنت است و همچنین در حال دعا دست را بالا بردن و سخن نگفتن؛ مگر سخن خیر مانند تعلیم جاهل و اینکه شخص طواف کننده در حال دعا دستها را بالا میبرد و در غیر دعا دستها را زیر سینه میبندد، مانند نماز و آنچه در نماز مکروه بود مانند بر یک پا راه رفتن و دستها را بر تهیگاه نهادن و نظر بهسوی آسمان افکندن در طواف مکروه است و سنت است بعد از فراغت از طواف، خواندن دو رکعت نماز سنت طواف – پشت مقام ابراهیم ÷ و در رکعت اولی خواندن سورۀ فاتحه و ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ١﴾و در رکعت دومی خواندن سورۀ فاتحه و ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾و در روز به آهسته خواندن و در شب به بلند خواندن نماز طواف. موالاۀ در طواف و خواندن سنت طواف در یکی از اقوال امام سواجب است پس از خواندن نماز طواف - آب زمزم بیاشامد و بر سر ریزد، سپس دست به حجر کشد و پیشانی بر آن نهد پس از آن از دروازهی صفا برای سعی بیرون رود، و ابتدا سعی از صفا نماید (صفا: کنار کوه ابی قبیس میباشد) و سعی را بعد از طواف به جا آرد. بعد از طواف رکن یا طواف قدم (طواف قدوم یعنی طواف ورود به مکه و این طواف به جای سنت تحیۀ است که در مساجد و غیر کعبه خوانده میشود) و اگر بعد از طواف به عرفات رفت باید پس از مراجعت ابتدا طواف رکن را به جا آرد پس از آن سعی نماید و کسی که بعد از طواف قدوم، سعی نمود، بعد از طواف رکن، اعادهی سعی ننماید؛ زیرا دوباره نمودن سعی مکروه است) و در ابتدای سعی از صفا بر درجههای صفا بالا رود و این بالا رفتن سنت است. وقتی که بر درجهها بالا رفت بگوید: «اللَّهُ أكْبَرُ اللَّهُ أكْبَرُ اللَّهُ أكْبَرُ ولِلَّهِ الحَمْدُ، اللَّهُ أكْبَرُ على ما هَدَانا، والحَمْدُ لِلَّه على ما أولانا، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ يُحْيِي ويُمِيتُ بِيَدِهِ الخَيْرُ وَهُوَ على كُلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» و این ذکر را دو بار سه بار تکرار نماید - «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ أنجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الأحْزَابَ وَحْدَهُ» - پس از آن دعا نماید به آنچه از دین و دنیا بخواهد و بهتر است این دعا را نماید: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ: ادْعُونِي أسْتَجِبْ لَكُمْ، وَإِنَّكَ لا تُخْلِفُ المِيعادَ، وإنِّي أسألُكَ كما هَدَيْتِني لِلإِسْلامِ أنْ لا تَنْزِعَهُ مِنِّي حتَّى تَتَوَفَّاني وأنَا مُسْلِمٌ، اللَّهُمَّ اعْصِمْنَا بِدِينِكَ وَطَوَاعِيَتِكَ وَطَوَاعِيَةِ رَسُولِكِ وَجَنِّبْنَا حُدُودَكَ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنا نُحِبُّكَ، ونُحِبُّ مَلائِكَتَكَ وأنْبِياءَكَ وَرُسُلَكَ، وَعِبادَكَ الصَّالِحِينَ، اللَّهُمَّ يَسِّرْنا لليُسْرَى، وَجَنِّبْنا العُسْرَى، واغْفِرْلَنا في الآخِرَةِ والأولى، وَاجْعَلْنا مِنْ أئمَّةِ المُتَّقِينَ» (و واجب است پشت پای خود را به دیوار صفا بچسباند و هنگام رسیدن به مروه سر انگشتان را به دیوار مروه بچسباند) و میان دو ستون سبز پا به دویدن گذارد و در آن حال بگوید: - «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجَاوَزَ عَمَّا تَعْلَمُ إنَّك أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» - و در حال سعی، خواندن قرآن از دعاهای غیر سنت بهتر است. وقتی که به مروه رسید (مروه: کناره کوه قیقعان است) بر درجههای آن بالا رود و همان ذکر و دعایی که بر صفا خواند بر مروه بخواند؛ سعی را هفت بار باید نمود یعنی رفتن از صفا تا مروه یکبار است و برگشتن از مروه به صفا بار دیگر، و از سنتهای سعی است موالاۀ میان طواف و سعی که میان طواف و سعی فاصله نیاید و از سنتهای سعی است پیاده سعی نمودن و پا برهنه بودن و در حال طهارت و ستر عورت سعی نمودن و کوشیدن برای واقع ساختن سعی در حال خلوت و فروتنی نمودن و اخلاص عبادت برای پروردگار. (شخصی که معذور باشد سواره سعی نمودن او روا است و بدون عذر در حال سعی سوار بودن مکروه است (خلاف اولی است) و مقصود از خلوت بودن محل سعی این است که به جا آوردن سعی، بدون مشقّت فراهم آید، در روز هفتم ماه ذیحجه، حجاج از مکه به منی میروند و شب نهم میمانند و صبح روز نهم بعد از طلوع آفتاب قصد عرفات مینمایند و در حال رفتن بهسوی عرفات این دعا خوانده میشود: «اللَّهُمَّ إلَيْكَ تَوَجَّهتُ، وَوَجْهَكَ الكَرِيمَ أرَدْتُ، فاجْعَلْ ذَنْبِي مَغْفُورَاً، وَحَجِّي مَبْرُوراً، وارْحَمْنِي وَلاَ تُخَيِّبْني إنَّكَ على كلّ شَيْءٍ قَدِير» و در محلی که نمره نام دارد و نزدیک عرفات است میمانند و بعد از زوال آفتاب میروند و نماز ظهر در عرفات به جا میآورند. (کسانی که هنگام بیرون رفتن از مکه بهسوی منی قصد سفر مینمایند که پس از وقوف عرفات و به جا آوردن اعمال منی و برگشتن به مکه بیش از یک روز مثلا در مکه نمانند و به وطن خود برگردند؛ در اینحال میتوانند نماز قصر و جمع کنند و نماز ظهر و عصر روز نهم قصر و جمع نمایند و نماز مغرب و عشا، شب عید در مزدلفۀ قصر و جمع ندارند).
وقت وقوف عرفات از زوال آفتاب روز نهم ذیحجه است تا طلوع صبح صادق روز عید حج و واجب وقوف عرفات این است که شخص در حال احرام و اهلیت عبادت لحظهای در وقت نامبرده در زمین عرفات حاضر باشد (قصد از اهلیت عبادت این است که مست یا بیهوش یا دیوانه نباشد). امّا زن حائض که همه اعمال حج میتواند به جا آورد غیر از طواف و از سنتهای عرفه است: ۱- قصر و جمع نماز ظهر و عصر در آن برای کسی که شروط قصر و جمع او به جا آید چنانکه گذشت ۲- ماندن در عرفات تا بعد از غروب آفتاب ۳- بسیار دعا نمودن و «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ يُحْيِي ويُمِيتُ بِيَدِهِ الخَيْرُ وَهُوَ على كُلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» گفتن. و بسیار یاد خدا نمودن و طلب مغفرت برای خود و مؤمنین و مؤمنات نمودن ۴- بهترین محل وقوف برای دعا همان محلی است پایین کوه رحمۀ که سنگهای بزرگ گسترده است، و از دعاهای برگزیده است: «﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ١ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢﴾سُبحٰانَكَ لاَ نحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ حَتَّى تَرْضَى- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْت عَلَى إبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إبْرَاهِيمَ، إنَّك حَمِيدٌ مَجِيدٌ - لا إلهَ إلاَّ الله وَحْدَهُ لاَشَرِيكَ لَهُ لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ- رَبَّنا آتنا في الدُّنْيا حَسَنَةً وفي الآخِرة حَسَنةً وَقِنا عَذَابَ النَّارِ- اللَّهُمَّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ظُلْمًا كَثِيرًا، وَلاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِي مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِكَ، وَارْحَمْنِي، إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ- اللَّهُمَّ انْقُلْنِي مِنْ ذُلِّ المَعْصِيَةِ إلى عِزَّ الطَّاعَةِ، وَاُکفَنِی بحَلالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وأغْنِنِي، بِفَضْلِكَ عَمَّن سِوَاكَ وَنَوِّرْ قَلْبِي وَقَبْرِي وأعِذْنِي مِنَ الشَّرَّ كُلِّهِ، واجْمَعْ لي الخَيْرَ كُلَّهُ - اللَّهُمَّ إنِّي أسألُكَ الهُدَى والتُّقَى والعَفَافَ وَالغِنَى - اللهمَّ اجْعَل فِي قَلبِي نُورًا، وَ فِي سَمْعِي نُورًا، وَ فِي بَصَرِي نُورًا - اللَّهُمَّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي - لَا إلَهَ إلَّا أَنْتَ سُبْحَانَك إنِّي كُنْت مِنْ الظَّالِمِينَ - سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». و چنانکه میدانی هر دعایی را سه بار تکرار نماید و دعا را با خلوص نیت و شکسته نفسی و حضور دل با آب و خوراک حلال به جا آرد و در ده روز ذیحجه به کارهای نیکو و مخصوصاً صدقه دادن و احسان نمودن بپردازد و با یاران و مردم به مهربانی بپرهیزد و امید خود را در حصول مغفرت و قبول دعا و خوب شدن حال قوی سازد، و در حال دعا دارای کمال طهارت و رو به قبله باشد و در محل ایستادن حضرت صلوات الله علیه بایستد که همان نزد سنگهای بزرگ پایین کوه رحمت و شکافی که میان کوه رحمت و ساختمانی که معروف به خانه آدم ÷است بوده (یعنی از علماء برای کسانی که در عرفات حاضر نیستند نیز بعد از عصر روز عرفه مشغول شدن به یاد خدا و صلوات و دعا مستحب دانستهاند؛ روزهی روز عرفه برای غیر حاج سنت است). بعد از غروب آفتاب روز عرفه به مزدلفه میروند و نماز مغرب را تأخیر میکنند تا در مزدلفه نماز مغرب با نماز عشاء جمع کنند و شب در مزدلفه میمانند و لازم است که در نیمهی دوم شب عید حج در مزدلفه باشند. اگر بعد از نیمهی دوم شب و قبل از طلوع فجر، کسی از مزدلفه بیرون رود چیزی بر او نیست (ولی اگر قبل از نیمۀ دوم از مزدلفه بیرون رفت و تا قبل از طلوع فجر به مزدلفه برنگشت، ذبح گوسفندی لازم او است) واجب مزدلفه این است که بعد از نیمه دوم شب در مزدلفه لحظهای بمانیم و از سنتهای مبیت مزدلفه است: ۱- گرد نمودن سنگهای رمی جمره عقبه از مزدلفه ۲- اینکه زنان و ضعیفان بعد از نیمه دوم شب عید قبل از دمیدن صبح از مزدلفه بهسوی منی روند ۳- اینکه دربارۀ غیر زنان و ضعفا سنت مؤکده است که بعد از نیمه دوم شب در مزدلفه بمانند تا اینکه نماز صبح روز عید را پگاه و در تاریکی (قبل از روشن شدن هوا) بخوانند ۴- اینکه پس از نماز صبح بهسوی منی روانه شوند ۵- وقتی که به مشعر الحرام (کوه کوچکی است در آخر مزدلفه) رسیدند میایستند و به یاد خدا تعالی و دعا و استغفار و صلوات مشغول میشوند و صدقه میدهند که همۀ اینها سنت است و بسیار گفته میشود: «اللَّهُمَّ رَبَّنا آتنا في الدُّنْيا حَسَنَةً وفي الآخِرة حَسَنةً وَقِنا عَذَابَ النَّارِ» و از جملۀ اذکار آنجا است: «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إلَهَ إلَّا اللَّهُ، وَاَللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَلِلَّهِ الْحَمْدُ» و از جملۀ دعاهای آن است: «اللَّهُمَّ كما وَقَفْتَنا فِيهِ وأرَيْتَنا إيّاه، فَوَفِّقْنا لذِكْرِكَ كما هَدَيْتَنا، وَاغْفِرْ لَنا وَارْحَمنَا كما وَعَدْتَنا بِقَوْلِكَ وَقَوْلُكَ الحَقّ - فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُواْ اللّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ، ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» وقتی که هوا خوب روشن شد بهسوی منی میروند؛ زیرا بعد از روشن شدن هوا تأخیر نمودن تا طلوع آفتاب مکروه است) و در همهی راه با یاد خدا و لبیک گویان میروند. به محسر (نام دروایی است ۵۴۵ ذرع که بعضی از آن جزو مزدلفه و بعضی از آن جزو منی است) که رسیدند شتاب میکنند. بعد از طلوع آفتاب به منی میرسند؛ به منی که رسیدند میگویند: «اللَّهُمَّ هَذِهِ مِنًى قَدْ أَتَيْتهَا وَأَنَا عَبْدُك وَابْنُ عَبْدِك أَسْأَلُك أَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِمَا مَنَنْت بِهِ عَلَى أَوْلِيَائِك اللَّهُمَّ إنِّي أَعُوذُ بِك مِنْ الْحِرْمَانِ وَالْمُصِيبَةِ فِي دِينِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» و بهسوی جمرۀ عقبه میرود و هفت سنگ را یکی یکی به جمرهی عقبه میاندازد و میگوید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجًّا مَبْرُورًا، وَذَنْبًا مَغْفُورًا» و حال در سنگ انداختن رو به روی جمرهی عقبه میایستد؛ در آن حال منی از راست او و مکه از دست چپ او است و همین که شروع به انداختن سنگ به جمرهی عقبه نمود، لبیک گفتن را ترک میگوید؛ زیرا به رمی جمرهی عقبه، وقت لبیک به پایان میرسد و وقت لبیک از احرام بستن است تا رمی جمرهی عقبه و همراه هر یک سنگ انداختن یک بار الله اکبر میگوید؛ پس از فراغت از سنگ انداختن به جمره؛ هدی را ذبح مینماید. (هدی به معنی هدیه عبارت از شتر یا گاو یا گوسفندی است که شخص حاج با خود به همراه میبرد). اگر هدی را همراه ندارد، قربانی را به دست آورده ذبح مینماید و به فقرا میدهد (خوردن گوشت هدی و قربانی اگر نه هدی و قربانی واجب باشد برای هدیه دهنده و قربانی کننده روا است)، پس از آن سر را میتراشد یا کوتاه میکند موی آن را. برای مردان ستردن موی سر بهتر است و برای زنان کوتاه کردن موی سر بهتر است. (تراشیدن سر برای زن مشروع نیست؛ مگر روز هفتم ولادت او، یعنی سر کودک هفت روزه تراشیدن چه پسر چه دختر سنت است و همچنین هموزن موی سر، طلا یا نقره صدقه دادن) و از سنتهای حلق (سر تراشیدن) است: مشغول تکبیر شدن در حال سر تراشیدن، رو به قبله نشستن و ابتدا از طرف راست سر نمودن. و قبلا مزد سلمانی پرداختن . اما واجب حلق: از بین بردن سه موی است به هر کیفیت باشد، به ستردن یا کوتاه کردن یا کندن یا غیره- کسی که سرش طاس و بی مو باشد سنت است کشیدن تیغ بر سر او). پس از فراغت از حلق (سر تراشیدن) به مکه میرود و طواف رکن را به جا میآورد (اگر آن روز نتواند به مکه برود در منی میماند و پس از فراغت از اعمال منی قبل از غروب آفتاب روز دوازدهم یا سیزدهم به مکه میرود و طواف را به جا میآورد). پس از طواف، سعی میان صفا و مروه مینماید (اگر بعد از طواف قدوم، سعی ننموده) و به منی بر میگردد (و ترتیب اعمال روز عید که اول سنگ به جمره اندازد دگر ذبح هدی یا قربانی نماید پس از آن سر را تراشیده یا کوتاه نماید و دگر به مکه رود طواف رکن به جا آورد (طواف رکن را طواف فرضی و طواف زیارت نیز مینامند) سپس سعی میکند اگر بعد طواف قدوم سعی ننمود، این ترتیب سنت است اگر بر خلاف این ترتیب عمل نماید روا است ولی خلاف سنت است.
(اول وقت رمی ذبح و حلق و طواف رکن و سعی: همه از نیمهی دوم شب عید حج است. و وقت رمی جمرهی عقبه و ذبح هدی و قربانی باقی میماند تا آخر روزهای تشریق یعنی تا غروب آفتاب روز سیزدهم ذیحجه و وقت حلق و طواف و سعی آخری ندارد). از این سه رکن که حلق و طواف و رمی باشد هرگاه دو تای آن به جا آورد تحلل اول حاصل میشود، مثلا حلق و طواف نمود (طواف با سعی هرگاه سعی از پیش ننموده باشد) یا اینکه رمی جمرهی عقبه و طواف نمود، در این حال تحلل اول حاصل میگردد و غیر زن (یعنی عقد نکاح و وطء) بقیهی محرمات از لباس پوشیدن و ناخن چیدن و بو خوشی و غیره حلال میشود و هرگاه از آن سه تا که رمی و حلق و طواف باشد هر سه را به جا آورد همه محرمات احرام حلال میگردد و زن به شوهر حلال میگردد).
گفتیم پس از طواف و سعی به منی بر میگردد، شب یازدهم در منی میماند و روز یازدهم بعد از زوال آفتاب و قبل از نماز ظهر (اگر وقت ظهر تنگ نباشد و یا قصد جمع تأخیر نموده باشد) به ترتیب به جمرۀ اولی؛ دگر به جمره وسطی، دگر به جمرۀ عقبه سنگ اندازد به هر جمرهای هفت سنگ و شب دوازدهم در منی میماند و روز دوازدهم مانند روز یازدهم بعد زوال به همان ترتیب به جمرۀ اولی، دگر وسطی، دگر عقبه سنگ میاندازد، شب ماندن در منی واجب است و همچنین یک سنگ یک سنگ انداختن واجب است، اگر هفت سنگ را به یکباره به جمره اندازد یک سنگ حساب میشود و همچنین ترتیب بین جمرهها واجب است؛ اگر خلاف ترتیب نمود آنچه قبل از جمرهی اولی سنگ انداخته باشد حساب نمیشود؛ اگر عجله داشته باشد میتواند روز دوازدهم بعد از رمی جمرات و قبل از غروب آفتاب از منی بیرون رود [۱]. اگر قبل از غروب آفتاب روز دوازدهم از منی بیرون نرفت تا اینکه آفتاب غروب نمود در این حال ماندن شب سیزدهم و رمی جمرهها به همان ترتیب بعد از زوال روز سیزدهم واجب است؛ اگر رمی جمرهها یک روز از او فوت شد در روز بعد تدارک نماید و چیزی بر او نیست؛ اگر در روز بعد تدارک نکرد تا اینکه آفتاب روز سیزدهم غروب کرد فدیه لازم است (فدیه ذبح گوسفندی است و صدقه دادن به فقرای حرم) حتی از سه سنگها را ترک کرد یک فدیه لازم او است؛- اگر یک شب در منی نماند یک مُد (۴/۵ قیاسی گندم) لازم او است؛ اگر دو شب در منی نماند دو مُد لازم او است؛ اگر یک سنگ را ترک کرد به اینکه شش سنگ به جمره انداخت یک مُد لازم او است؛ اگر دو سنگ ترک کرد دو مُد و در ترک سه سنگ یک فدیۀ کامل یعنی ذبح گوسفندی لازم است و کسی که عاجز شد از رمی حجرات به سبب بیماری به طوری که ایستادن در نماز فرضی نتواند در این حال میتواند دیگری را برای سنگ انداختن نیابت دهد (و شرط نیت در رمی جمار، آنکه سنگ در آن بماند، مثلی که لازم نیست که سنگ انداز زنده بیرون از محل میباشد) وقت رمی هر روزی از زوال آفتاب است تا غروب آفتاب آن روز و از واجبات منی است: ماندن شبهای آن که شب یازده و دوازده و سیزده [۲]ذیحجه باشد و سنگ انداختن در روزهای یازده و دوازده و سیزده ذیحجه و اینکه سنگ را یکی یکی بیندازد و اینکه ترتیب جمرهها را نگهدارد (در روز عید حج فقط به جمرۀ عقبه سنگ میاندازد) و اینکه سنگ را بیندازد، اگر غیر سنگ بیندازد مثل اینکه هستهی خرما را به جمره اندازد کفایت نمیکند اما آنچه سنگ باشد کافی است ولو اینکه سنگ آهن یا سنگ عمیق و فیروزه باشد مثلاً و اینکه انداختن باشد اگر سنگ را در محل رمی بنهد کفایت نمیکند و آنکه قصد محل رمی نماید و مقدار کفایت سه ذرع است از هر طرف ستون جمرات (مگر ستون جمرهی عقبه که بیش از یک طرف ندارد) و از سنتهای منی است: بسیار نماز خواندن در مسجد خیف در منی و حضور نماز جماعتی در آن و بکوشد برای نماز در محل نماز خواندن حضرت محمد جو آن جلو منارهای است که در میان مسجد خیف متصل به قبه است (زیرا آن مسجد چندین بار بزرگتر و گشادهتر از حد اصلی گردیده است (گویند قبر آدم ÷نزدیک همان [۳]مناره است در مسجد خیف منی، مثلی که گویند قبر حوا علیها الرحمۀ در جده (بندر حجاز) است (و به نام او به جده مشهور) و دعا کردن به: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجًّا مَبْرُورًا، وَذَنْبًا مَغْفُورًا» بعد از فراغت از سنگ انداختن به ستونهای سه تا در منی). پس از فراغت از اعمال منی و حصول ارکان حج چنانکه گذشت از حج کاملا فارغ گردیده و موقعی که قصد مسافرت از مکه معظمه را دارد، واجب است به جا آوردن طواف وداع - و پس از آن سنت است دو رکعت سنت طواف و دعایی که بعد از نماز طواف ذکر شد و آمدن نزد ملتزم (که میان حجرالاسود و دروازهی کعبهی مقدسه است) و دعا نماید و نزد چاه زمزم رود و آب زمزم آشامد؛ سپس [۴]مسافرت نماید؛ اگر بعد از طواف وداع بدون عذر و مشغول شدن به اسباب سفر، بدون غرض تأخیر نمود، اعادهی طواف لازم است (طواف وداع بر کسی که در مکه میماند و بر زن حائض نیست) و هنگام بیرون رفتن از مکه بگوید: «اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ لَا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ آيبُونَ تَائِبُونَ عَابِدُونَ سَاجِدُونَ، لِرَبِّنَا حَامِدُونَ، صَدَقَ اللَّهُ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الأَحْزَابَ وَحْدَهُ» بعد از فراغت از حج و بیرون آمدن از مکهی معظمه مستحب است به زیارت قبر حضرت محمد صلوات الله و سلامه علیه و آله و صحبه رفتن و نماز خواندن در مسجد شریفشان و همچنین برای غیر حاج، رفتن برای زیارت حضرت مستحب است؛ اگر چه برای حج کننده زیارت آرامگاه ایشان مؤکدتر است و در حدیث صحیح است: «مَنْ زَارَنِي بِالْمَدِينَةِ مُحْتَسِبًا كُنْت لَهُ شَهِيدًا وَشَفِيعًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ». (رواه البیهقی فی شعب الایمان- قال السیوطی حدیث حسن).
معنی: کسی که زیارت نمود مرا در مدینه در حالی که زیارتش برای خدا است، میباشم گواه و شفاعتکار او در روز قیامت و در این زمینه علامه ابن حجر الهیتمی کتابی به نام: «الجوهر المنطم فی زیارة القبر المکرم» تألیف فرموده و آنچه تعلق به این مبحث دارد در آن گردآوری نمودهاند و مستحب است برای کسی که قصد زیارت حضرت را دارد آنکه در راه درود و سلام بسیار فرستد و آنکه قبل از داخل شدن به مدینه بدن را شستشو دهد و پاکیزهترین لباس خود را پوشد و از دروازه که به باب الرحمه مشهور است داخل شود و به روضه که میان قبر و منبر است رود و نماز تحیۀ مسجد را به جا آورد؛ و سپاس خدای متعال پس از خواندن نماز به جا آورد پس از آن بهسوی قبر حضرت رود و تقریباً چهار ذرع دور از قبر ایستد و سر را به بزیر افکند و نهایت ادب و تعظیم حضرت و هیبت ایشان را در دل آرد و آهسته بگوید: السلام علیکم یا رسول الله و در دل خود از خدای تعالی بخواهد که او را به پیروی حضرت موفق فرماید؛ پس از آن یک ذرع به دست راست رود و بگوید: «السلام عليك يا ابابكر» پس از آن یک ذرع به دست راست رود و بگوید: «السلام علیك یا عمر» پس از آن برگردد به جای اول خود رو بروی حضرت و فاتحه بخواند و بگوید: «اللهم اجز سيدنا محمدا عنی وعن الاسلام والـمسلمین خیر ما جازیت نبیا عن قومه ورسولا عن امته أشْهَدُ أنَّكَ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ، وأدَّيْتَ الأمانَةَ» و دعای خیر برای خود و مسلمین نماید، اما چسبانیدن خود را به دیوار قبر و دست کشیدن به آن و بوسیدنش چنانکه عوام مینمایند بدعتهای ناپسندیده است؛ زیرا زیارتکننده باید زیارت را طوری انجام دهد که اگر در حیات ایشان انجام میشود در نظر ایشان به جا بود و آیا پسندیده است در حضور حضرت صلوات الله و سلامه علیه آنکه کسی خود را به دیوار چسباند یا آواز خود را بر خلاف ادب بلند نماید) و میباید پرهیز کرد از طواف دور قبر حضرت و از نماز خواندن درون حجره به قصد تعظیم).
بیرون بردن خاک حرم مکه و مدینه و کوزههایی که از گل آنجا درست شده باشد حرام است) و از جملۀ مستحبات است زیارت بقیع و قباء و مشاهد مدینه که در حدود سی مشهد میباشد و همچنین آشامیدن از آب چاههای مدینه که: ارپس، غرس، رومه، بضاعه، بصّه، بئرحا، عهن باشد. و همچنین محافظت بر نماز در مسجد حضرت که هر نمازی در آن مسجد مقابل هزار نماز است و صدقه دادن به همسایگان حضرت چه مقیمین و چه غرباء و هنگامی که قصد بیرون آمدن از مدینه داشته باشد، مستحب است دو رکعت نماز بخواند و وداع مسجد بگوید و زیارت حضرت نماید و دعا نماید که دوباره زیارت حضرت نصیبش گردد- و در حدیث صحیح وارد است: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ بِهاٰ عَشْرًا».
معنی: کسی که یکبار درود بر من فرستد خدا در مقابل هر یک بار درود، ده بار درود بر او فرستد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَيّدِنا مُحَمَّدٍ و آلِهِ وَ صَحْبِهِ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّاتِهِ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى اِبراهیمَ وَعَلیٰ آلِ إِبْرَاهِيمَ، وَبَارِكْ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّاتِهِ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى ابراهیم وعلی آلِ إِبْرَاهِيمَ فی العالمین إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».
اکنون ارکان و واجبات و سنن و مکروهات و مباحات و محرمات و مفسدات حج و عمره به تفصیل بیشتری از نظر خوانندۀ محترم میگذرد.
[۱] چنانچه قبل از غروب روز دوازدهم در ماشین نشست برای بیرون رفتن از منی ولیکن به سبب سنگینی مرور تا بعد از عشاء بیرون رفت مانعی ندارد و فدیه ندارد. [۲] ماندن شب سیزده و سنگ انداختن روز آن در صورتی که قبل از غروب دوازدهم از منی بیرون نرفته باشد چنانکه یاد شد. [۳] چنانکه ابو سعید در شرف النبوة آورده است -۱ هـ ع ح تحفه -. [۴] از دروازهای که باب الحزون- نام دارد خارج شود اگر از آن مسیر نشود از باب العمره.