احکام و مناسک حج - فقه شافعی -

فهرست کتاب

تحلل

تحلل

تحلل به معنی حلال شدن. خواننده محترم به خاطر دارید که گفتیم نیّت حج و عمره را احرام نامند؛ زیرا بدان وسیله قسمتی از چیزها که حلال بود به سبب احرام بستن حرام شد، پس انجام دادن عمل حج یا عمره سبب روا داشتن آن چیزهایی است که سبب احرام، حرام بود و تحلّل به معنی بیرون آمدن از احرام و روا داشتن آنچه قبل از احرام روا بود.

تحلل به چهار نوع است:

۱- تحلّل به معنی بیرون آمدن از احرام به انجام دادن همۀ اعمال حج یا عمره می‌باشد و از این قسم است به آخر رسانیدن اعمال عمره برای کسی که احرام به حج قبل از موقع آن بسته باشد؛ زیرا هرگاه احرام به حج در غیر ماه‌های حج بست در این‌حال به احرام او عمره منعقد می‌گردد و نیز از این قسم است تمام نمودن اعمال حج یا عمره که فاسد نموده باشد و در حج هرگاه از این سه تا: رمی، طواف با سعی و نیست کردن موی از سر، هرگاه از این سه تا دو تا را انجام داد تحلّل اوّل حاصل می‌شود و در این‌حال آنچه به سبب انجام احرام، حرام بود، حلال می‌شود (مگر عقد نکاح و وطء و مقدّمات جماع). و هرگاه همۀ آن سه تا را انجام داد همۀ محرّمات احرام بر او حلال می‌شود و تحلّل دوم او را حاصل می‌شود.

۲- نوع دوّم از انواع تحلّل اینست که احرام به حج ببندد و وقوف عرفه از او فوت شود که عمل عمره را انجام می‌دهد و تحلّل او را حاصل می‌شود و سال دیگر حج را قضاء نماید.

۳- نوع سوّم از انواع تحلّل اینست که شرط نماید در احرام خود تحلّل را هرگاه عذری مانند بیماری یا تمام شدن مصرف یا گم کردن راه پیش آید که نیّت نماید: نیّت نموده حج را و احرام بستم به آن و هرگاه بیمار شوم حلال گردم، مثلاً که در این ‌حال به مجرّد این‌که بیمار شود از احرام بیرون می‌آید و لزومی به نیّت و عمل تحلّل ندارد. در صحیح بخاری و مسلم ثابت است که صباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب - به حضرت جعرض کرد که می‌خواهم حج نمایم با تو و گمان می‌برم که بیمار شوم؛ حضرت جفرمود بگو: «اللهم محلی حیث حبستنی». «خدایا حلال فرمانیده‌ای مرا هر جا که باز داشتی مرا) به بیماری».

۴- نوع چهارم از انواع تحلّل، همان تحلّل به عذر احصار است. احصار یعنی: منع به اینکه زنی مثلاً احرام به حج بندد و شوهر او را از رفتن به حج منع نماید که در این‌حال گوسفندی را (که در قربانی کفایت کند) ذبح می‌نماید به نیّت تحلّل و موی سر را به نیّت تحلّل کوتاه می‌کند و از احرام بیرون می‌آید یا اینکه شخصی احرام بسته باشد و او را از رفتن به مکّه منع نمایند و راه دیگری برای رفتن نداشته باشد که همانطور به ذبح گوسفند و نیست کردن موی به نیّت تحلّل خود را حلال می‌نماید ذبح گوسفند و نیست کردن موی سر، هر دو را در محلّی که منع شده به نیّت تحلّل انجام می‌دهد و گوشت گوسفند را به فقراء می‌دهد؛ اگر حیوان را نیابد به قیمت آن گندم به فقراء می‌دهد (و تا گوسفند را به نیّت تحلّل ذبح ننماید و موی سر را به نیّت تحلّل نیست نکند از احرام بیرون نمی‌آید).

اگر خوراک نیز نتواند به فقراء دهد بجای هر یک مُد یک روز به روزه رود، ولی موقعی که نیّت تحلّل به روزه نمود و سر را سترد، از احرام بیرون می‌آید اگر چه به روزه نرفته باشد.