مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
إن الحمد لله نحمده ونستعینه ونستغفره ونتوب إلیه ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سیئات أعمالنا، من یهده الله فلا مضل له ومن یضلل فلا هادي وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له وأشهد أن محمداً عبده ورسوله.
اما بعد.
از جمله آنچه ما به آن ایمان آوردهایم و به آن معتقد هستیم این است که بشریت بطور عموم و بویژه مسلمانان در گمراهی بزرگی و فسادی فراگیر به سر میبرند، گمراهی در عقیده و ارزشها، فساد در اخلاق و رفتار، گمراهی در افکار و ذهنیات و فساد در نظام زندگی.
افکار و دعوتهای بسیاری در صدد اصلاح این خرابیها و رهائی از این همه سرگردانی و بدبختی قیام کردهاند ولی همه این دعوتها و افکار با یکدیگر در تضاد و اختلافی چشم گیرند، بعضی از آنان اساسیترین روش اصلاحی خود را متوجه امور اخلاق و آداب میگردانند.
تمام سعی و تلاش خود را به کار میگیرند تا آداب و اخلاق مردم را سامان بخشند و برخی از این دعوتها و افکار محور اصلاح را علم و روشنفکری میدانند، و در نشر و اشاعه علم و روشنفکری تلاش میکنند، پارهای از دعوتها و افکار عمدۀ اصلاح خود را در ارتقاء سطح مادی ملتها و مبارزه با فقر و نیاز و بیماری متمرکز میکنند همواره برای بر طرف کردن نیاز فقراء و معالجه بیماران و آسیب دیدگان در تکاپو هستند.
و برخی دیگر اساس دعوت خویش را به امور سیاسی معطوف میدارند و بر این باورند که اصلاح امور سیاسی لب اصلاح و پایگاه نجات (بشریت) است، و برای رسیدن به این هدف با استعمار و صهیونیزم مبارزه میکنند و برای اتحاد و یکپارچه کردن و آزادی سرزمینهای عربی و اسلامی در تلاشاند.
اما به اعتقاد ما سامان بخشیدن به موارد مذکور کاملاً به جا و حق و امری لازم و مهم است ولی ما معتقد هستیم که همه این موارد جزء امور فرعی هستند که از یک اصل سرچشمه میگیرند و اساس اصلاح برای همۀ جوانب زندگی و راه نجات از همه خطرها و تهدیدها، دین و بویژه اسلام است، به نظر ما بازگشتن مسلمانان به دین حق و اسلام صحیح یگانه راه رسیدن به هر خیر و خوبی است و بهترین راه برای رسیدن به هر اصلاح و ساماندهی، بازگشت به اسلام راستین است، پس هرگاه مردم به خدای سبحان خوی و به شریعت حق و دین پایدارش، و به همان کیفیت و زیبا و پاکی که بر رسولش فرو فرستاده رجوع نمایند رسیدن به هر هدفی شایسته و آرزویی بزرگ برای آنان (سهل الوصول وقریب الوقوع)میگردد.
ولی با کمال تاسف مشاهده میکنیم، که آیین با عظمتی همچون اسلام که به منظور رهایی مردم از تاریکیها به سوی روشنایی و شفاء و هدایت بشریت از تمام گمراهیها فرستاده شده، پوشش و زنگاری ضخیم از بدعتها، گمراهیها، خرافهها و انحرافها چهرۀ زیبای اسلام را زشت و شفافیت آن را تیره و تار گردانیده و تعالیم اسلام را تحریف نموده، تا جایی که نزدیک است دین و شریعت اسلام به چیزی غیر از خود تبدیل شود.
بسیاری از فرائض و سنن دین اسلام ترک و مهجور شدهاند و مردم بسیاری از بدعتها و منکرها را جایگزین آن کردهاند که مسلمانان آن را اسلام میدانند حال آنکه به خدا قسم از اسلام نیستند، سنتها را میرانده و بدعتها را زنده کردهاند تا جایی که نزد آنان بدعت به سنت و سنت به بدعت تبدیل شده است ولا حول ولا قوة إلا بالله.
من بر این یقین و باور هستم که اگر محمدصدر میان مسلمانان امروز مبعوث میشد و از وضعیت مسلمانان با خبر میگردید به شدیدترین نحو ممکن وضعیت را انکار میکرد از آنان تبری میجست، به خاطر این حالی که داشتند و اگر از بازگشتن به دستورات او امتناع میکردند با آنها جنگ میکرد. پیامبرصدر این مورد خبر داده و فرمود: «لَتَتَّبِعُنَّ سَنَنَ مَنْ قَبْلَكُمْ شِبْرًا بِشِبْرٍ، وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ، حَتَّى لَوْ سَلَكُوا جُحْرَ ضَبٍّ لَسَلَكْتُمُوهُ. قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى قَالَ: فَمَنْ». ترجمۀ حدیث: «به تحقیق شما وجب به وجب، ذراع به ذراع از راه و روش پیشینانتان پیروی میکنید تا جائی که اگر آنان در سوراخ سوسماری داخل شوند شما هم داخل خواهید شد، گفتند، منظور از پیشینان یهود و نصاری است؟ فرمود: پس چه کسانی؟» [۱].
بله مسلمانان پیرو روش ملتهای کافر و گمراه شدهاند در بیشتر امورشان حتی در امور عبادات و در همانندی و تشابه به غیر مسلمانان در بیشتر احوالشان با وجودی که خدا و رسول او منع نمودهاند به رقابت میپردازند. ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾.
قرنهای متمادی است که بین مسلمانان رایج گشته هر گاه مسلمان به سن تکلیف برسد و احکام دینی را دریافت کند لازم است به یکی از مذاهب چهارگانۀ فقهی: شافعی، حنفی، مالکی، و حنبلی ملتزم باشد و عادتاً وی را ملزم به تقلید از مذهب پدرش مینمایند و معتقدند اجازۀ مخالفت با مذهب پدرش را ندارد، و اجازۀ پیروی از مذهبی دیگر را به وی نمیدهند و در یک عبادت بیشتر از یک مذهب پیروی کردن را تلفیق مینامند و آن را امری ناجائز قلمداد میکنند، و اجازه نمیدهند مسلمانی ملزم به مذهب معینی از مذاهب چهارگانه که تحت شرایط و اسباب خاصی گسترش پیدا کردهاند نباشد.
و بسیاری از اینها (مذهبیون) کسانی را که در این بدعت با آنان شریک و همصدا نباشند لامذهب مینماند و بعضی از آنها ادعا میکنند که عدم التزام به مذهب خطرناکترین بدعتی است که شریعت اسلام را مورد تهدید قرار میدهد.
حال آنکه بر هر محقق و پژوهشگر منصفی معلوم و مشخص است که التزام مردم به یکی از مذاهب چهارگانه در هر مسئلهای و به ارث بردن آن خود بدعت جدیدی است که در زمان پیامبر و خلفاء راشدین و صحابۀ هدایت شده اصلاً وجود نداشته و بعد از سه قرنی که پیامبر خداصبر اهلش ثناء و تعریف نموده گسترش پیدا کرده است.
ما دعوتگران راه پیامبران و پیروان سلف صالح ایمان آوردهایم که اصلاح حقیقی امکانپذیر نیست جز با بازگشت و رجوع به حقیقت پاک و اصل صاف و شفافی که از هر نوع بدعتها، خرافهها و از هر نوع شائبه و تیرهگی خالی باشد و این با حکم قرار دادن کتاب خدا و سنت رسول اوصدر تمام امورات و به رجوع به راه و روش سلف صالح و دنبالهروی آنان و طلب هدایت از آنچه که آنان بوسیلۀ آن هدایت یافتند میسر است.
از جمله آنچه که ما اصلاح آن را لازم میدانیم و باید دربارۀ آن تذکر دهیم مسئله مذهب گرائی است زیرا این مسئلهای است مهم و بزرگ و چنانکه بعضی از عامه مردم فکر کردهاند مسئلهای آسان و پیشپا افتاده نیست زیرا هر مسلمانی در امور روزمره زندگی خویش نیاز به مشخص بودن دستور الهی دارد پس چه کار کند؟ اما ما میگوییم: همان کاری را انجام بدهد که خداوند به آن دستور داده که اگر جاهل بود از هر عالمی سوال کند و این روش سلف صالح بود، و اگر اهلیت آگاهی و اطلاع بر دلیل را دارا نیست دلیل را بپرسد در حالی که مذهبیون میگویند: واجب است از مذهب مشخصی تقلید کند همانگونه که نزد بسیاری از خلف مشهور است.
امیدواریم که خداوند سبحان ما را از خطا مصون بدارد و به راه راست هدایت فرماید و ما را مورد آمرزش قرار دهد و به هر آنچه که مورد محبت و رضایت او است ما را توفیق دهد اگر به حق اصابت کرده باشیم از جانب خدا است و اگر دچار خطا شدیم از خود ما است. هدف ما خیر بوده.
وما توفیقنا إلا بالله هو حسبنا ونعم الوکیل
مؤلف
[۱] رواه البخاری و مسلم.