اجتهاد، اتباع، تقلید

فهرست کتاب

چند اعتراض و پاسخ به آن‌ها:

چند اعتراض و پاسخ به آن‌ها:

از کسانی که اجتهاد را بعد از قرن چهارم هجری ممنوع اعلام می‌کنند می‌پرسیم: به استناد کدام دلیل شرعی حکم به بسته بودن دروازۀ اجتهاد می‌دهید؟ ما کتاب‌ها و مقالاتی را که در آن به اثبات این مسئله پرداخته‌اند مورد بررسی قرار داده‌ایم هیچ دلیل شرعی از قرآن و حدیث نداشته‌اند، اکنون دو مرتبه سوال را تکرار می‌کنیم، اگر بر گفته خودتان دلیل شرعی ندارید آیا دلیل عقلی دارید؟ تنها دلیل عقلی که دارند این است که اگر دروازه اجتهاد گشوده شود کسانی که اهلیت این کار را ندارند دست به اجتهاد می‌زنند، دین را فاسد و احکام دینی را بازیچۀ خویش قرار داده و در نتیجه هرج و مرج در دین را بوجود می‌آورند.

به طور قطع این اعتراضی باطل و غیر منطقی است، و اگر ذره‌ای هم صحت و اعتبار داشت خدا و رسول ویصما را به آن راهنمایی و سفارش می‌کردند زیرا احدی از خداوند به خیر و صلاح دین و دنیای بشر آگاه‌تر نیست و همچنین احدی از خداوند به ضرر دین و دنیای بشر آگاه نیست، همانگونه که رسول مکرم اسلامصفرمود: «مَا تَرَكْتُ شَيْئًا مِمَّا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ إِلاَّ وَقَدْ أَمَرْتُكُمْ بِهِ وَلاَ تَرَكْتُ شَيْئًا مِمَّا نَهَاكُمُ اللَّهُ عَنْهُ إِلاَّ وَقَدْ نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ…» [۱۰]. «از آنچه که خداوند شما را به آن امر نموده چیزی را ترک نکرده‌ام مگر اینکه شما را به آن امر نموده‌ام، و از آنچه که خداوند شما را از آن نهی نموده چیزی را ترک نکرده‌ام مگر اینکه شما را از آن نهی نموده‌ام». پس آیا معقول است که خداوند از مصیبتی بسیار بزرگ که بر مسلمانان وارد می‌شود و هرج و مرج دینی بوجود می‌آورد آگاه باشد باز هم آنان را از چنین چیزی که دین و آینده آنان را تهدید می‌کند بر حذر نکند؟ هرگز، خداوند برتر و بالاتر از چنین چیزی است، خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا[مریم: ۶۲].

«و پروردگارت فراموشکار نبوده».

چگونه عقل و فهم یک مسلمان بر خود روا می‌دارد که تصور نماید خداوند از خطری بزرگ و مصیبتی که با سرعت تمام مسلمین را فرا می‌گیرد خبر داشته باشد باز هم آنان را متوجه این خطر نسازد و بعد از این مدعیان علم در قرون اخیر بیایند تا آنچه را که خداوند نازل نکرده کامل کنند و شریعت وی را تکمیل نمایند؟ وای بر شما‌ای جاهلان از این گفتار خطرناک و دروغ باطل. دروازه‌ای را که دست خداوند آن را گشوده هیچ انسانی هرکه می‌خواهد باشد نمی‌تواند ببندد و خداوند چون می‌دانسته اجتهاد برای استمرار و حیات دین و برای امت ضروری است آن را گشوده است پس چگونه بستن این دروازه برای شما جایز است؟ خداوند با شدت تمام منکر می‌شود بر کسی که بدون اجازه وی قانونگذاری می‌کند و می‌فرماید:

﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ[الشوری: ۲۱].

«آیا آنان انبازها (شریکان) و معبودهایی دارند که برای ایشان دینی را پدید آورده‌اند که خدا بدان اجازه نداده است».

و خداوند کسانی را که بدون اذن وی حرام را حلال و حلال را حرام می‌کند از مشرکین گمراهان و جعل کنندگان از طرف خودشان را ارباب‌هایی بجز الله قرار داده و در مورد اهل کتاب فرموده:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ[التوبة: ۳۱].

«احبار و رهبانشان را به جای خداوند به ارباب گرفته‌اند». و در حدیث عدی ابن حاتم آمده که ایشان معنای عبادت احبار و رهبان را از پیامبرصپرسید، پیامبرصبه او گفت: که احبار و رهبان برای مردم حرام را حلال و حلال را حرام می‌کردند و مردم هم از آن‌ها پیروی می‌کردند، این یعنی عبادت کردن احبار و رهبان [۱۱].

اگر حلال را حرام کردن و حرام را حلال کردن گمراهی و شرک است پس چگونه است بستن دروازه‌ای که خداوند آن را مصدری از مصادر تشریع و اصلی از اصول اسلام قرار داده؛ و با بستن دروازۀ اجتهاد مسلمانان را از نعمت بزرگی از نعمت‌هایی که خداوند بر آنان ارزانی داشته است محروم می‌کنند چه کسی به شما این اجازه را داده؟

﴿ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ[یونس: ۵٩].

«آیا خداوند به شما اجازه داده یا اینکه به خدا نسبت افترا می‌زنید».

اگر دروازه اجتهاد مصدر شر و سوء می‌بود چگونه خداوند آن را گشوده و (اجتهاد را) برای بندگانش جایز قرار داده و بهترین افراد از این دروازه داخل شده‌اند و خداوند نیز آنان را ستایش کرده؟ و اگر اجتهاد مصدر خیر و خوبی است پس چگونه آن را می‌بندید؟

و اگر شما معتقدید که در سه قرن اول هجری اجتهاد مصدر خیر بوده زیرا مردم در آن زمان صالح بودند و سپس اجتهاد مصدر شر و بدی شده زیرا مردم فاسد شده‌اند، پس به شما می‌گوییم: چگونه خداوند به آن علم نداشته و از آن غافل بوده و شما یادآوری کردید و خدا از این ناآگاه بود و شما به وی آموخته‌اید، خداوند از این امر سکوت کرده و شما مردم را از آن بر حذر داشته‌اید یا اینکه خداوند با خبر بوده و بندگانش را بر آن آگاه نکرده و اگر چنین بوده در این صورت خداوند در حق بندگان خیانت نموده و در امر هدایت بندگان تقصیر کرده است و خداوند سبحان برتر و بالاتر از این‌ها است (معاذ الله).

کافی است که روشن کنیم که خداوند دانسته که به زودی یک نسل از مسلمین قبل از قیامت به خطر دجال و خطر ایمان روبرو می‌شوند و خداوند به وسیلۀ پیامبر خودش همه مسلمانان را در تمام عصرها و از جمله صحابه را از این بر حذر داشته اکنون چگونه خداوند ما را از خطری بزرگ و بحرانی دینی به گمان شما که نه یک نسل و دو نسل بلکه بعد از صده چهارم هجری همۀ مسلمانان با آن روبرو هستند بر حذر نداشته؟ خدایا تو پاکی، این بهتانی است بس بزرگ.

ای مردم دست نگه دارید و از خدای خود شرم کنید و ادب را با خداوند پیشه گیرید، چون این کار شایسته و در خور یک مسلمان جاهل و فاسق نیست چه رسد به کسی که ادعای علم می‌کند و متصدی اصلاح و تبیین مسایل فقهی است!.

اضافه بر مطالب گذشته از جهت عقلی دلیل آبکی و بی‌ارزش شما را که برای بستن دروازه اجتهاد بدان توسل جستید مورد مناقشه و ارزیابی قرار می‌دهیم، شما استدلال می‌کنید که اگر دورازه اجتهاد باز شود احتمال دارد کسانی که اهلیت و شایستگی اجتهاد را ندارند داخل این دروازه شوند، لذا می‌گوییم هر علم و فنی در معرض داخل شدن کسانی است که برای آن اهلیت و شایستگی ندارند، آیا با این استدلال باید همه علوم و فنون را لغو کنیم و دروازۀ شناخت و بحث و جستجو را ببندیم و بشریت را به دوران قهقرایی وانحطاط بر گردانیم؟ پس باید با این منطق پزشکان را از کار کردن در شهرها منع کنید چون ممکن است کسانی وارد جامعۀ پزشکی شوند که شایستگی و کاردانی این کار را ندارند، و دستور دهیم همۀ داروخانه‌ها را ببندید چون ممکن است افراد ناباب به این شغل روی آورند همانگونه که باید مردم را از آموزش تفسیر و حدیث و فقه باز داریم چون احتمال دارد کسانی که صلاحیت این کار را ندارند در مسند تعلیم و آموزش این علوم قرار گیرند؟ آیا این کار منطقی است؟ آیا این معقول است؟

همانا خداوند عزوجل دنیا را برای امتحان و آزمایش انسان‌ها آفریده و انسان نیکوکار و بدکار و خوب و بد را آفریده تا انسان‌ها را آزمایش کند در حالی که ذات مقدسش بر همه چیز آگاه است.

لیکن خداوند حق را با دلیل و برهان همراه ساخته و باطل فاقد حجت و برهان است و ضعیف است، به محض آشکار شدن حق باطل خوار شده و در هم کوبیده شده و فرار می‌کند خداوند متعال فرموده:

﴿نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞ[الأنبیاء: ۱۸].

«بلکه حق را به جان باطل می‌اندازیم و حق مغز سر باطل را از هم می‌پاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود می‌شود».

و فرمود:

﴿إِنَّ كَيۡدَ ٱلشَّيۡطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا[النساء: ٧۶].

«بی‌گمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است».

هرگاه کسانی که صلاحیت اجتهاد را ندارند ادعای اجتهاد نمایند خداوند خود ضامن باطل کردن تلاش این‌ها و رد کردن حجتشان و ساکت گردانیدن آن‌ها بوسیله مجتهدین با صلاحیت و علمای پرهیزکار می‌شود و دیگر برای مخالفین دلیلی باقی نمی‌ماند، خداوند فرموده:

﴿قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰكُمۡ أَجۡمَعِينَ ١٤٩[الأنعام: ۱۴٩].

«بگو خداوند دارای روشنترین و رساترین دلیل است و واگر بخواهد همه شما هدایت می‌کند».

پیامبرصمی‌فرماید: «لا يَزَالُ مِنْ أُمَّتِي أُمَّةٌ قَائِمَةٌ بِأَمْرِ اللَّهِ، لا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ، وَلا مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللَّهِ» [۱۲].

همواره یک گروه از امت من قائم به امر خداوند هستند کسی که قصد خوار کردن آن‌ها را داشته باشد و با آن‌ها مخالفت نماید ضرری به آن‌ها نمی‌رساند تا اینکه امر الهی بیاید و آن‌ها همواره بر همین حال هستند. و در حدیثی دیگر پیامبر اسلامصمی‌فرماید: «یحمل هذا العلم من کل خلف عدوله ینفون عنه تحریف الغالین وانتحال الـمبطلین وتاویل الجاهلین» [۱۳]. «افراد عادل پس از هر نسلی و قرنی، حامل علم حدیث می‌شوند و تحریف اهل غلو، و جعل و انتساب یاوه گویان، و تاویل افراد نادان را از آن دور می‌سازند». و درمیان مسلمانان علماء راستینی باقی خواهند ماند که از دین دفاع می‌کنند و تهمت تهمت‌زنندگان را دفع می‌کنند و تا نزدیک روز قیامت آنگاه که بنابه فرمودۀ پیامبر بزرگوار اسلامصعلم با قبض علماء قبض می‌شود [۱۴]باقی خواهند ماند.

از اینکه دین ضایع شود و هرج و مرج دینی بوجود بیاید واهمه نکنید زیرا خداوند سبحان حفاظت و سرپرستی دین را تضمین نموده و فرموده:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩[الحجر: ٩].

«ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و خودمان نیز پاسدار آن می‌باشیم».

بحران و هرج و مرج دینی که امت‌های گذشته با آن روبرو گردیدند به ما نمی‌رسد زیرا خداوند حفاظت دین ما را متعهد شده است و در مورد امت‌های گذشته چنین تعهدی ننموده، و آنگونه که شما می‌پندارید بستن دروازۀ اجتهاد ضامن استمرار و صلاح دین نیست بلکه باز بودن دروازه اجتهاد ضامن استقرار و صلاح دین است، زیرا بستن دروازه اجتهاد یعنی مسدود کردن دروازۀ علم صحیح زیرا شما بیان داشتید اگر اجتهاد ممنوع شود جز مقلدان یعنی جاهلان کسی دیگر باقی نمی‌ماند و افراد جاهل و نادان عاجز‌تر از آن هستند که دین را از شبهات (و ترفندهای) دشمنان حمایت کنند و دسیسه‌ها، توطئه‌ها و اتها‌م‌های دشمنان را دور سازند، دین فقط بوسیلۀ علماء از نیرنگ‌ها و گمراهی‌های دشمان در امان می‌ماند و چگونه یک نفر نابینا می‌تواند تصدی (امور) بینایان را در دست گیرد و به پیش ببرد؟

همانا یگانه ضامن بقاء و صلاح دین و زدودن و دور کردن خطرها فقط علماء حقیقی یعنی مجتهدین هستند و هیچ خطری از جمله بحران دینی که گمان می‌کنید مسلمانان را مادام که از کتاب خدا و سنت رسولشصطلب راه می‌کنند تهدید نمی‌کند و هر نوع اجتهاد باطل یا هرج و مرج دینی و هر نوع خطر دینی در مقابل حق و حقیقت عظیم و با هیبت با نمایندگی از کتاب و سنت را دارا باشد با شکست و رسوایی مواجه می‌شود و هر گمراهی و انحراف و بحران در مقابل تابش نورانی آفتاب حق ذوب می‌شود و خداوند بیان کنندۀ این مطلب است.

و می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَيَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَيَمۡكُثُ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ[الرعد: ۱٧].

«اما کفها دور انداخته می‌شود ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار می‌گردد خداوند این چنین مثال‌هایی می‌زند». (بدانید که) برتری و استواری و یاری از آن حقیقت و شایسته‌ترین است و خداوند موید مومنان و متولی صالحان و نابود کننده مکر کافران و باطل کننده تلاش فساد کاران است و می‌فرماید:

﴿وَمَا كَيۡدُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ[غافر: ۲۵].

«نیرنگ کافران بی‌نتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ[یونس: ۸۱].

«خداوند کار تباه‌کاران را شایسته و سودمند نمی‌گرداند».

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤[الفجر: ۱۴].

«مسلماً پروردگار تو در کمین مردمان و مترصد اعمال ایشان است».

(ای کسانی که مدعی انسداد باب اجتهاد هستید) بر دین نترسید، زیرا دین پروردگاری دارد که به واسطۀ بندگانی که بر کتاب خدا و سنت رسولش دست امانت‌داری دارند از دین حمایت و دفاع می‌کند، و در ظلمات و تاریکی‌ها از کتاب و سنت نور می‌گیرند و (هجوم) لشکر تاریکی‌ها و خفاش‌های کفر و گمراهی را دفع می‌کنند، بر دین الهی نهراسید (که اگر دروازۀ اجتهاد باز شود دچار بحران و آشوب شود) بلکه بر نفس‌های خود بهراسید از اینکه با دین خدا بازی کنید و حرامش را حلال و حلالش را حرام کنید و قوانینی بسازید که خداوند بدان اجازه نداده از خود بترسید که دروازه‌ای را که خداوند آن را گشوده شما آن را ببندید و از جرات پیدا کردن (و ممنوع کردن) بر کاری که خداوند آن را جایز قرار داده و از نهی کردن امری که خداوند آن را دوست دارد، بر خود هراس داشته باشید از اینکه بر خدای بندگان با بستن دروازه اجتهاد حکمرانی کرده باشید، و از سخن گفتن بدون علم بر خداوند و ندانسته سخن گفتن بهراسید (در همۀ این موارد احتیاط داشته باشید) و تظاهر به غیرت اسلامی را رها کنید زیرا خداوند یاری کننده و پیروز کنندۀ اسلام است، این ما نیستیم که دین را حفاظت می‌کنیم بلکه محافظت کنندۀ دین، خداوند است.

مگر مخلوقات در مقابل خداوند چه چیزی هستند؟ تاریخ بر این گواه است که چه بسیار توطئه‌ها و دسیسه‌های خطرناکی که (دشمنان اسلام) در جهت نابودی اسلام کشیده‌اند (اما سوال اصلی این است که) همۀ این دسیسه‌ها به کجا انجامیده‌اند؟ همۀ آن‌ها به ناامیدی و شکست انجامیدند و با وجود ضعف و تفرق مسلمانان به آن عیب و فضیحت دچار شدند سبب چه بوده؟ یگانه سبب برای به شسکت مواجه شدن دشمنان دین این است که خداوند پشتوانۀ اصلی دین بوده و آن را با قدرت و تدبیر خویش حفاظت می‌کند پاک و منزه است خداوندی که نام‌های او مقدس و صفاتش بزرگ هستند.

اکنون روی سخن را به سوی مقلدین بر می‌گردانیم کسانی که مدعی بسته بودن دروازۀ اجتهاد هستند آنانکه می‌پندارند گشوده شدن دروازۀ اجتهاد منجر به مصیبت بزرگ و فتنه‌ای فراگیر می‌شود از ایشان می‌پرسیم: چرا اجتهاد فقط بعد از قرن چهارم هجری شر و فساد بر می‌انگیزد ولی پیش از آن خیر؟ اگر پاسختان این باشد که قبل از صدۀ چهارم همه مردم افرادی صالح بوده‌اند و بعد از قرن چهارم مردم به فساد کشیده شده‌اند؛ در پاسخ به شما می‌گوییم آیا امکان دارد عصر و زمانی باشد که از انسان‌های صالح و فاسد خالی باشد؟ به عقیده ما سه قرن اول اسلام که بهترین قرن‌ها هستند و از فضیلت ویژه‌ای برخوردار هستند آیا کسی می‌تواند انکار کند که در این سه قرن انسان‌های اشرار و فاسد نبوده‌اند؛ آیا خوارج، معتزله و دشمنان افراطی اهل سنت در سه قرن اول نبوده‌اند آیا عثمان و علیبدر همین سه قرن اول به قتل نرسیده‌اند و به سبب همین اشخاص فاسد نبود که امام احمد مورد اذیت و آزار قرار گرفت، مگر نه این است که حرکت‌های زندیقی و مجوسی در سه قرن اول ظهور کرده‌اند؟ آیا غیر از این است که جعل حدیث بر رسول اللهصو دروغ گفتن بر ایشان (و بنام ایشان) در این سه قرن شیوع پیدا کرد.

(اکنون بیاندیشید و بگوئید) چه چیزی (یا نیرو و توانی) همه این خطر (خطرها) را دفع کرد و دین الهی را از شرشان رهانید؟ آیا جز با به کارگیری خداوند از علماء مخلص و محدثان ماهر بود. همان کسانی که همیشه شبه‌ها را کشف و همۀ پرده‌ها را کنار زده و احادیث دروغی را بر ملا ساخته‌اند. اجرشان با خدا و پدر و مادرم فدای علماء حدیث باد و خداوند در مقابل خدماتی که برای اسلام و مسلمین انجام داده‌اند آنان را بهترین پاداش عطا کند علماء و دانشمندانی که خدمت دین را انجام داده‌اند آنان را بهترین پاداش عطا کند، علما و دانشمندانی که به دین خدمت می‌کنند و درست در زمانی که می‌رود سنت رسول اللهصاز بین برود (و ضایع شود) این‌ها سنت را احیاء می‌کنند اما متاسفانه همین علماء و احیاگران سنت رسول اللهصامروزه (در میان امت) غریب و ناشناخته شده‌اند بلکه چه بسا که از طرف (بعضی) از مدعیان علم و فقه به عنوان محارب و گمراه کننده معرفی شده‌اند. قسم به خدا به عقیده من هیچ خیری در شخصی که از سنت رسول الله و علما سنت خود را بی‌نیاز بگرداند نیست، پس حال کسی که محارب با سنت رسول الله است چگونه است؟

[۱۰] رواه الشافعی في سننه (۱/۱۴) مرسلاً و الطبرانی وغیرهما قال شیخنا: وهو صحیح بمجموع طرقه. [۱۱] تخریج آن حدیث در صفحه (٧۶). [۱۲] متفق علیه. [۱۳] عزاه صاحب الـمشکاة إلی البیهقي وهو مرسل ولکن ذکر شیخنا (الألباني) في التعلیق أنه رُوي موصولاً من طریق جماعة من الصحابة وصحح بعض طرقه الحافظ العلائی، النظر الـمشکاة (۱/۸۲-۸۳) بتحقیق شیخنا. [۱۴] انظر الروض الباسم في الذب عن سنة أبي القاسم (۱/۳۰-۳٩) لابن الوزیر.