حکم طلب از مردهها مانند انبیاء و اولیاء
خداوندأبه بندگانش آگاهی میدهد که مخلوقات وی مانند انبیا و اولیا قادر به جلب منفعت و دفع ضرر برای خود نیستند، چه رسد به اینکه قادر بر رساندن نفع و ضرر به دیگران باشند. خداوندأمیفرماید: ﴿أَيُشۡرِكُونَ مَا لَا يَخۡلُقُ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ١٩١ وَلَا يَسۡتَطِيعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ يَنصُرُونَ ١٩٢﴾[الأعراف: ۱٩۱-۱٩۲].
«آیا موجوداتی را با اوتعالی شریک میگردانند که چیزی را نمیآفرینند، و خودشان مخلوقند و نمیتوانند آنان را یاری کنند، و نه خود شان را یاری میدهند».
و چنانکه ثابت است روی مبارک آنحضرتجدر غزوه احد زخم برداشت، و همچنان ایشانجبر بعضی از مردمان مشرک در دعای قنوت نماز فجر دعا نموده میفرمودند: «خداوندا ! فلان و فلان را مورد نفرینت قرار بده». لیکن خداوندأاین آیت را نازل کرد ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ﴾[آلعمران: ۱۲۸].
«اختیار این کار با تو نیست» پس چه کسی مالکیت و اختیار تام دارد؟ یقینا پاسخ این سوال جز اللهأکسی دیگر نمیتواند باشد.
از ابو هریرهسروایت است که وقتی آیت: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ ٢١٤﴾[الشعراء: ۲۱۴]. نازل گردید رسول اللهجبه پا خواسته و مردم را جمع نموده فرمودند: «ای جمع قریشیان، خویشتن را از عذاب خداأنجات دهید، زیرا من نمیتوانم شما را از عذاب خداأبرهانم.......و ای فاطمه دختر محمد جهرچه از مال من میطلبی بخواه، ولی نمیتوانم ترا از عذاب خداأنجات دهم». [سیرت ابن هشام].
این همه دلایل آشکار و واضح بیانگر آنست که هرگونه مصیبت و بلاهای که بر انبیا و اولیای خداوندأفرود میآید بخاطر بلند شدن مراتب آنان در نزد خداوندأو نایل آمدن به پاداش و ثواب بزرگ خداوندی میباشد. چنانکه امتیان و پیروان آنان را آگاهی میدهدکه انبیا و اولیا مانند سایر بشر مخلوق بوده بر آنان نیز مصایب و مشکلات پیش میشود تا واضح گردد که چیزی بدست آنها نبوده و قادر به هیچکاری نیستند. و آنچه از معجزات و امور خارق العاده که از آنان سر میزند همه به اذن و ادارۀ خداوندأاست و خود آنان در همچو امور هیچ دخالتی ندارند. این همه بخاطری است تا مبادا شیطان حقیقت را بر مردم پنهان نگهدارد چنانکه بر نصاری پوشیده ساخت تا که رفته رفته ادعا نمودند که حضرت عیسی÷خداوند یا پسر خداست. پس وقتیکه بهترین مخلوقات قادر به جلب منفعت و دفع ضرر از خود نباشند، غیر ایشان چگونه میتوانند کاری را که کاملا از حد توانشان بیرون است انجام دهند؟
همچنان در غزوه حنین هنگامیکه برخی از یارانشان شهید شده و برخی هم زخمی شدند ولی آنحضرتجنتوانست ضرری را از آنها دفع نماید با اینکه ایشانجسردار فرزندان آدم و از بلندترین مراتب در نزد خداوندأبرخورداراند. همچنان اصحاب ایشان که همه بهترین مردمان روی زمین بعد از پیامبرجاند و حقیقتا آنها اولیای خداوندأاند، نتوانستند در روز غزوۀ احد ضرر را از خود دفع نمایند بلکه با شکست بزرگی روبرو شدند، زیرا بسبب نافرمانی اوامر و دستورهای پیامبرجدچار این شکست شدند، ولی بازهم آنحضرتجنتوانست این همه مصایب و شکست را از یاران خویش دفع نمایند. این همه وقایع و امثال آن بیانگر این مطلب است که رسول خداجو یاران ایشان هیچگونه تصرف و اختیاری در دفع ضرر حتی از خویش نبوده، چگونه مردمان پایینتر از ایشان قادر به دفع ضرر و جلب منفعت خواهند بود مانند حضرت علیسیا حضرت حسینسیا سخی و شیخ عبدالقادر جیلانی و شمس تبریزی و داتاگنج بخش و فلان پیر و فلان ولی و..... غیره.
همه میدانیم که پیامبرجبهترین فرزندان آدماند ایشان در غزوه احد زخمی شدند و داندانهای ایشان شهید گردید سپس فرمودند: «چگونه ملتی که پیامبر خود را زخمی کند رستگار خواهد شد؟!» آنگاه خداوندأاین آیت را نازل فرمود: ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ﴾[آلعمران: ۱۲۸].
«اختیار این کار با تو نیست». بلکه همه امور به خداوندأتعلق دارد و او تعالی یگانه ذاتی است که تدبیر همه چیز بدست او قرار دارد.
همچنان روایت است که آنحضرتجبعد از اینکه از رکوع دوم در نماز فجر سر بلند مینمودند سمع الله لمن حمده .... میگفتند، نامهای افرادی را میگرفتند و میفرمودند: «خداوندا! فلان را و فلان را نفرین نما» آنگاه این آیت نازل شد: ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ﴾ و در روایتی دیگر آمده که آنحضرتجنام صفوان بن امیه و سهیل بن عمرو بن حارث بن هشام که از بزرگان قریش و سرومداران کفر و شرک بودند، را میگرفتند و نفرین میکردند. این اشخاص از سرسختترین دشمنان اسلام و پیامبرجبودند لیکن بعدها اسلام آوردند، ودعای آنحضرتجبر آنها قبول نشد، و همچنان نفرین ایشان نیز مورد قبول خداوندأقرار نگرفت بلکه آنان بعد از اسلام آوردن دینشان را درست نموده و ثابت قدم بر آن باقی ماندند. پس وقتیکه بهترین فرزندان آدم که مصطفیجمیباشد دعای ایشان در مورد آنان مستجاب نشد، و خداوندأدر مقابل فرمودند: «اختیار این کار با تو نیست و تو مالک هیچ یک از امور نیستی» پس دیگر مردمان به طریق اولی اختیاری در دست ندارند.
همچنان در حدیث ابوهریرهسهنگامیکه آنحضرتجبا آواز بلند مردمان قریش را مخاطب قرار داده فرمودند: «ای جمع قریشیان، خویشتن را از عذاب خداأبرهانید، زیرا من نمیتوانم شما را از عذاب خدا نجات دهم» یعنی ای خویشان و اقارب من! این رابطه و پیوندی که میان من و شما است، در آخرت سودی برایتان نخواهد کرد اگر ایمان نیاوردید، پس خویشتن را از عذاب خداوندأبا توحید و یگانهپرستی او تعالی و پیروی پیامبرشجبرهانبد، زیرا یگانه راه نجات همین است و بس.
آنحضرتجبیان نمودند که خویشاوندان ایشان جز اینکه اوامر خداوندأو رسولشجرا بپذیرند سودی نخواهند برد زیرا آنحضرتجعذاب خداأرا از آنان برطرف ساخته نمیتوانند و نه توانایی آن را دارند و نه کسی دیگر از بندگان خدا . بلکه خداوندأبه قدرت ملکوتی و جبروتی خود اختیار همه چیز را بدست دارد و او تعالی در کمال و جلالش یگانه است.
پس وقتیکه سرور و سالار پیامبران به سرور زنان عالم، فاطمه میفرمایند: «من نمیتوانم ترا از عذاب خدا نجات دهم». و ما میدانیم که آنحضرتجسخن حق فرمودهاند، پس هنگامیکه نظری به پیر و پیر پرستان و مشایخ و خواص عصر حاضر بیفگنیم، به حقیقت توحید و یگانهپرستی و همچنین به انحرافاتی که دامنگیر امت شده پی میبریم. و آنعده مردمانی که راضیاند تا مردم آنان را تعظیم و پرستش کنند، و تعدادی از مردمان ساده لوح و بیدانش بنام پیر و شیخ دنبال آنان میروند و انواعی از عبادت را در مقابل آنها به اجرا در میآورند، روز قیامت از پیروان خویش اعلان بیزاری و برائت خواهند کرد، طوریکه خداوندأمیفرماید:
﴿وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡ﴾[فاطر: ۱۴].
«و روز قیامت شرک ورزیدن شما را انکار میکنند». یعنی از عبادت شما بیزاری جسته و منکر آن میشوند که پرستش آنها از سوی شما بوده و منکر این میشوند که شما را به پرستش خویش فرمان داده باشند، و میگویند چنانکه خداوندأاز زبان آنان حکایت نموده است: ﴿تَبَرَّأۡنَآ إِلَيۡكَۖ مَا كَانُوٓاْ إِيَّانَا يَعۡبُدُونَ﴾[القصص: ۶۳].
«بسوی تو (از آنان) تبری (بیزاری) میجویم آنان (در واقع) ما را نمیپر ستیدند».
یعنی: رؤسای گمراهی، یا شیاطین از پیروانشان بیزاری میجویند و میگوید: این گمراهی پیروان ما به اختیار و انتخاب خودشان بوده است و تلاش ما آنان را به گمراهی مجبور نساخت بلکه خودشان در این امر صاحب اختیار بودند. بلکه خواهشهای خودشان را میپرستیدند. همچنان خداوندأدر آیات دیگر میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥﴾[الأحقاف: ]. «و کیست گمراهتر از آن کس که به جای خدا کسی را به دعا میخواند که تا روز قیامت او را پاسخ نمیدهد. و چون مردم گرد آورده شوند، آن معبودان باطل دشمنانشان باشند و به عبادتشان انکار میورزند».
این حال مشرکان در روز قیامت است! کسانیکه بتان و غیره مخلوقات را میپرستیدند و آنها را با خداوندأشریک ساخته بودند چون در روز قیامت گردآورده شوند و محشور گردند، آن بتان برایشان دشمناند، از آنان بیزاری میجویند و بر آنان لعنت و نفرین میگویند. نقل است که خداوندأروز قیامت بتان را به نطق میآورد و آنها پرستشگران خود را تکذیب میکنند، همچنین فرشتگان، مسیح، عزیر، شیاطین و یا معبودان امروزی مانند سخی صاحب، میرکابلی، پادشاه صاحب، امام صاحب، امام رضا، ملا بزرگ ، خوجه غلطان ولی، شاه دوشمشیره، پیر بلند و میر بلند، اوپیان شریف، زیارتهای غزنی و شمالی................ وغیره نیز از پرستشگران خود در روز قیامت اعلان برائت میکنند، و میگویند: ما هرگز شما را به پرستش خویش فرا نخوانده بودیم، و این است خسارت دنیا و آخرت !! فرضا اعمالی را که مشرکان انجام میدهند اگر جایز میبود هیچگاه پیامبرجبا آنان نمیجنگیدند و یا اعمال ایشان را تقبح نمیکردند. امروز نیز برخی از مردم به آستانۀ قبرها و پیران افتیدهاند و از آنها طلب حاجت و یا آنها را وسیله و واسطه میان خود و خداوندأقرار میدهند. اللهأمیفرماید: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٨-﴾[یونس: ۱۸].
«و به جای خداأچیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند و نه به آنان سود میرساند و میگویند: اینها نزد خداوندأشفاعتگران ما هستند».
و میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾[الزمر: ۳].
«و کسانی که به جای او تعالی سرورانی برای خود گرفتهاند و گفتند: ما آنها را جز برای این که ما را به الله در مرتبه قرب نزدیک سازند، عبادت نمیکنیم».
پس هر کسیکه به مردگان و یا زندههای که قادر به رفع حاجات نیستند ولی مردم را میفریبند و خویشتن را معبودی برای جاهلان معرفی نمودهاند، پرستشگران آنها در حقیقت شرک اکبر ورزیدهاند، زیرا شفاعتگران دروغین را که حقیقتی ندارند میان خود و خداوندأقرار دادهاند، و همینگونه حال مشرکان زمان جاهلیت قبل از اسلام بود که پیامبرجعلیه آنان به مبارزه و جهاد پرداختند. و اگر چیزی از اعمال آنان درست میبود، حتما پیامبرجآنها را بر آن میگذاشتند و نهی و تقبیح نمیکردند. پس یگانه راه نجات راه انبیا و صالحان و پیروان واقعی آنهاست که باید بنده خویش را بر راه و روش آنان برابر ساخته و خداوندأرا به یگانگی و بدون شریک و شفیع و واسطه پرستش کرده از وی ثبات و استقامت بر توحید را طلب نماید، و راههای گمراهانی که سنگ و چوب و درخت و بتها را وسیله و واسطه میان خود و پروردگارأقرار دادهاند ترک نماید. و این راه نجات، راه سعادت و راه پیامبران و برگزیدهگان اللهأمیباشد. و هر راهی دیگری که موافق با اوامر و هدایات و ارشادات قرآن و سنت پیامبرجنیست، پس راه گمراهی و راه شیطان است که آن را برای بندگان جاهل و نادان مزین و زیبا جلوه میدهد.
در این مقام مناسب میبینیم ابیاتی چند را، که یکی از شعرای دعوتگر درباره سخی جان سروده است خدمت خوانندگان تقدیم نماییم. این شعر درباره خرافات و اعمال شرکآمیزی که در جوار مزار دروغین علی صورت میگیرد نگاشته شده است. لیکن در حقیقت همه بارگاهها و زیارتهای را که در آستانه آنها همچو اعمال زشت و ننگین و شرکی صورت میگیرد در برگرفته و مخاطب قرار میدهد.