قلبهای بیمار و مداوای آنها

مقدمه مترجم

مقدمه مترجم

إن الحمدلله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له وأشهد أن لا اله إلا الله وحده لا شريک له وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، أما بعد:

«فإن أصدق الحديث کتاب الله وخير الهدي هدي محمد (ج) وشرالأمور محدثاتها وکل محدثة بدعة وکل بدعة ضلالة وکل ضلالة في النار».

انسان از همان روزی که پا به عرصه وجود گذاشت.، در پی شناخت خود بوده و هست وخواهد بود وچون خداوند این نیاز انسان را می‌شناخت، از همان آغاز خلقت، فطرتی در او قرار داد تا بوسیله آن به رستگاری برسد. ولی این فطرت نیاز به پرورش و تربیت صحیح داشت از اینرو و خداوند ادیان را برای انسان‌ها به ارمغان آورد. چرخه‌ی حیات همچنان می‌گذشت و ادیان و پیامبران الهی () یکی پس از دیگری می‌آمدند تا کار به جایی رسید که می‌بایست آخرین پیامبر برای ابلاغ آخرین و کامل‌ترین دین ظهور می‌کرد و باید بشریت، در عبودیت به اوج کمال می‌رسید. رسیدن به ا وج کمال عبودیت و بندگی نیاز به قلبی پاک، صاف و صادق داشت که می‌بایست زمینه‌ای برای فرودآمدن ایمان در آن باشد. ولی قلب‌های آدمیان آن روزگار به دلیل بت‌پرستی و گم‌کردن اصل خویش دچار ظلمت جهل و بی‌دینی شده و انسان‌ها دچار انحطاط و سرنگونی شدیدی از حیث روحی، روانی و اخلاقی شده بودند.

کار به جایی رسیده بود که انسان، فرزند خود را زنده به گور می‌کرد. فحشا وبی بند وباری به نقطه‌ی اوج خود رسیده بود. اشاعه‌ی فحشا افتخار و پاک دامنی نهایت حقارت بحساب می‌رفت، ارزش‌ها ضد ارزش و ضد ارزش‌ها قالب ارزش پیدا کرده بودند ظلمت، جهالت، گمراهی، زشتی، پلیدی، ناجوانمردی، دروغ، خیانت، تجاوز وغیره بعنوان ارزش‌هایی در جامعه آن روزگار نمود پیدا کرده بودند و خلاصه انحطاط پشت سر انحطاط.

در چنین اوضاع و احوالی لازم بود تا دینی آسمانی نازل می‌شد و کتابی می‌آمد و تمام این گمراهی‌ها را از بین می‌برد، طبعاً این کتاب می‌بایست نسبت به کتاب‌های دیگر آسمانی، محکم‌تر، پر محتواتر و پویاتر می‌بود.

ناگهان خداوند از میان همین اقوام جاهل و بدوی، انسانی والامقام و شایسته برگزید، انسانی که بعداً تبدیل به برترین وشایسته‌ترین مخلوق خدا گردید، انسانی که ازهمه لحاظ به کمال رسیده بود، انسانی که حتى از پدر ومادر نیز دلسوزتر از دایه نسبت به نوزاد مهربانتر و ازخود انسان به انسان نزدیکتر بود و آن کسی جز محمد بن عبدالله (ج) نبود که به پیامبری برگزیده شد و قرآن بر او نازل گردید، دعوت شروع شد، اصلاح، تزکیه، تقوی، تربیت، نصیحت، هدایت، نور، جوان‌مردی، صداقت، پاکی، احترام، نیکی وصدها خصال نیک دیگر، دوباره معنا پیدا کردند. انسان از انحطاط و گمراهی مطلق، پا به عرصه‌ی حیاتی جدید گذاشت. فطرت‌ها بیدار شد، قلب‌ها رو به پاک‌شدن حرکت کردند، دل‌ها به همدیگر نزدیکتر شد و تقوی که بزرگترین ثمره‌ی ایمان است، در قلب‌ها ریشه دوانید و دوباره چراغ نور و هدایت، شعله‌ور گردید، انسان دوباره به چرخه‌ حیات واقعیش بازگشت و به سیر زندگی ادامه داد.

اما شیطان همیشه با وسوسه‌هایش در کمین انسان و در صدد تغییر فطرت انسان و در صدد کاشتن تخم کفر و بی‌دینی در قلب‌ها بود.

مبارزه مستمر انسان با شیطان از سر گرفته شد و این کشمکش و مبارزه ادامه خواهد داشت.

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

علی صارمی

مهاباد / ۱۶محرم۱۴۲۵ﻫ. ق