غایة الاختصار مشهور به ابوشجاع - فقه شافعی

كتابی است در بيان وقت‌های نمازهای فرض

كتابی است در بيان وقت‌های نمازهای فرض

كِتَابُ الصَّلاَةِ

الصّلاة المفروضة خمس: الظّهر، وأوّل وقتها زوال الشّمس وآخره إذا صار ظلّ كلّ شيء مثلهُ بعد ظلّ الزّوال. والعصر، وأوّل وقتها الزّيادة علی ظلّ المثل، وآخره في الإختيار إلی ظلّ المثلين، وفي الجواز إلی غروب الشّمس. والمغرب، ووقتها واحد وهو غروب الشّمس، وبمقدار ما يؤذّن ويتوضّأ ويستر العورة ويقيم الصّلاة ويصلّي خمس ركعاتٍ. والعشاء، وأوّل وقتها إذا غاب الشّفق الأحمر، وآخره في الإختيار إلی ثلث اللّيل وفي الجواز إلی طلوع الفجر الثّاني. والصّبح، وأوّل وقتها طلوع الفجر الثّاني وآخره في الإختيار إلی الإسفار وفي الجواز إلی طلوع الشّمس.

نمازهای فرض شبانه روزی پنج است: پیشین و اوّل وقت آن حرکت کردن آفتاب از میان آسمان و میل آن به سوی مغرب است، و آخر نماز پیشین وقتی است که بگردد سایۀ هر چیز به اندازۀ آن، بعد از انداختن سایۀ زوال. و نماز پسین، و اوّل وقت آن افزودن سایۀ هر چیز از اندازۀ آن چیز و آخر آن در وقت گزیده‌اش تا شدن سایۀ هر چیز دو برابر آن چیز، و درست بودن نماز پسین وقت آن تا غروب آفتاب است. و نماز مغرب، (یا شام) و وقت آن یکی است و آن غروب آفتاب است، و امتداد دارد تا به قدری که شخص اذان بگوید و وضو بگیرد و عورت بپوشاند و اقامۀ نماز بگوید و نماز بخواند پنج رکعت. (این قولی ضعیف است و معتمد این است که وقت مغرب امتداد دارد تا پنهان شدن شفق سرخ از جهت مغرب) و نماز خفتن، و اول وقت آن هنگامی است که شفق سرخ از جهت مغرب پنهان شود، و آخر وقت گزیدۀ آن گذشتن سه یک شب است، و در درست بودن نماز خفتن وقت آن باقی است تا دمیدن صبح صادق. و نماز صبح یا بامداد، و اوّل وقت آن دمیدن صبح صادق است و آخر وقت گزیدۀ صبح موقعی است که هوا روشن شود، و در درست بودن نماز صبح وقت آن باقی است تا بیرون آمدن آفتاب.

فصل: وشرائط وجوب الصّلاة ثلاثة أشياء: الإسلام، والبلوغ، والعقل، وهو حدّ تكليف. والصّلوات المسنونات خمس: العيدان، والكسوفان، والإستسقاء. والسّنن التّابعة للفرائض سبعة عشر ركعة: ركعتا الفجر، وأربع قبل الظّهر، وركعتان بعده، وأربع قبل العصر، وركعتان بعد المغرب، وثلاث بعد العشاء يوتر بواحده منهنّ، وثلاث نوافل مؤكّدات: صلاة اللّيل، وصلاة الضحى، وصلاة التّراويح.

فصل: وشرائط الصّلاة قبل الدّخول فيها خمسة أشياء: طهارة الأعضاء من الحدث والنّجس، وستر العورة بلباس طاهر، والوقوف على مكان طاهر، والعلم بدخول الوقت، وإستقبال القبلة، ويجوز ترك القبلة في حالتين: في شدّة الخوف، في النافلة في السفر على الرّاحلة.

فصل:

و شرط‌های واجب شدن نماز سه چیز است: مسلمانی، و بالغ بودن، و خردمندی، و آن خرد نشانه مکلّف بودن است. و نمازهای سنّتی که (با جماعت خوانده می‌شود) پنج است: نماز دو عید، عید فطر و عید قربان، و نماز گرفتن آفتاب، و نماز گرفتن ماهتاب، و نماز طلب باران. و نمازهای سنّت پیرو نمازهای فرض هفده رکعت است: دو رکعت قبل از نماز صبح، و چهار رکعب قبل از نماز ظهر، و دو رکعت بعد از نماز ظهر، و چهار رکعت قبل از نماز عصر، و دو رکعت بعد از نماز مغرب، و سه رکعت بعد از نماز عشاء که یک رکعت از آن سه تاک می‌نماید به قصد و تر. و سه نمازها سنّت مؤکده هستند: نماز تهجّد در شب، و نماز ضحی، و نماز تراویح در رمضان.

فصل:

و شرط‌های درست بودن نماز که باید قبل از نماز بجا آید و در حال نماز گذاردن نیز رعایت شود پنج چیز است: پاک بودن اندام‌ها از پلیدی و بی‌وضوئی، و پوشانیدن عورت به لباس پاک، و ایستادن بر جای پاک، و دانائی به داخل شدن وقت نماز، و رو به قبله نماز گذاردن. و درست است ترک رو به قبله نمودن در دو حالت: در شدّت ترس در جنگ که نماز به هر طرز ممکن شد انجام می‌دهد، رو به قبله یا پشت به قبله پیاده و یا سواره، و در نماز سنّت نافله در سفر که بر حیوان یا در ماشین انجام می‌دهد.

فصل: وأركان الصّلاة ثمانية عشر ركناً. النّية، والقيام مع القدرة، وتكبيرة الإحرام، وقراءة الفاتحة وبسم الله الرّحمن الرّحيم آية منها، والركوع، والطّمانينة فيه، والرّفع، والإعتدال، والطّمانينة فيه، والسّجود، والطّمانينة فيه، والجلوس بين السّجدتين والطّمانينة فيه، والجلوس في الأخير، والتشهدّ فيه، والصّلاة على النّبي صلي صفيه، والتّسليمة الأولي، ونيّة الخروج من الصّلاة، وترتيب الأركان على ما ذكرناه.

وسننها قبل الدّخول فيها شيئان: الأذان، والإقامة. وبعد الدّخول فيها شيئان: التشهد الأوّل، والقنوت في الصّبح وفي الوتر في النّصف الثّاني من شهر رمضان. وهيئاتها خمسة عشر خصلة: رفع اليدين عند تكبيرة الإحرام وعند الرّكوع والرفع منه، ووضع اليمين علی الشّمال، والتّوجّه، والإستعاذة، والجهر في موضعه والإسرار في موضعه، والتّأمين، وقراءة السّورة بعد الفاتحة، والتكبيرات عند الرّفع والخفض، وقول سمع الله لمن حمدهُ ربّنا لك الحمد، والتّسبيح في الرّكوع والسّجود، ووضع اليدين علی الفخذين في الجلوس يبسط اليسري ويقبض اليمني إلّا المسبّحة فإنّه يشير بها متشهّداً، والإفتراش في جميع الجلسات، والتّورّك في الجلسة الأخيرة، والتّسليمة الثّانية.

فصل:

و رکن‌های نماز هیجده رکن است: ۱- نیت، نماز فرض را بجا می‌آورم لله تعالی. ۲- و ایستادن با توانائی. ۳- و الله اکبر اول نماز. ۴- و خواندن سورۀ فاتحه و بسم الله الرحمن الرحیم آیه‌ای از آن است. ۵- و رکوع رفتن. ۶- و آرام گرفتن در آن. ۷- و بالا آمدن از رکوع و راست ایستادن. ۸- و آرام گرفتن در آن. ۹- و سجود رفتن. ۱۰- و آرام گرفتن در آن. ۱۱- و نشستن میان دو سجده. ۱۲- و آرام گرفتن در آن. ۱۳- و نشستن در آخر نماز. ۱۴- و تحیات خواندن در نشستن آخر نماز. ۱۵- و صلوات فرستادن بر پیغمبر صدر نشستن آخر نماز. ۱۶- و سلام اولی نماز گفتن. ۱۷- و نیت بیرون رفتن از نماز. ۱۸- و ترتیب رکن‌های نماز نگاه داشتن چنانکه گفتیم.

سنت‌های نماز پیش از داخل شدن در نماز دو است: اذان، و اقامت. سنت‌های نماز بعد از داخل شدن در آن دو است: تحیات اولی، و قنوت «اللّهمّ اهدني..»تا آخر در اعتدال رکعت دوم در نماز صبح و در آخر وتر در نیمه دوم ماه رمضان.

و هیأت‌های نماز پانزده خصلت است: ۱- بالا بردن دو دست نزد الله اکبر اول نماز، و نزد رفتن برکوع و نزد بالا آمدن از رکوع. ۲- و نهادن دست راست بر دست چپ. ۳- و وَجَّهْتُ خواندن. ۴- و أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم گفتن. ۵- و بلند خواندن در محل بلند خواندن. ۶- و آهسته خواندن در محل آهسته خواندن. ۷- و آمین گفتن بعد از خواندن فاتحه. ۸- و خواندن سوره‌ای بعد از فاتحه. ۹- و الله اکبر گفتن در زیر و بالا شدن‌های نماز. ۱۰- و گفتن سمع الله لمن حمده، ربّنا لک الحمد; شنید خدا ستایش کسی که ستایش او گفت، در اعتدال رفتن. ۱۱- و سبحان ربّی العظیم و بحمده گفتن در رکوع. ۱۲- و سبحان ربّی الأعلی و بحمده گفتن در سجود. ۱۳- و نهادن دو دست بر دو ران در نشستن‌های نماز و در حال تحیات بازگذاشتن انگشتان دست چپ و گرفتن انگشتان دست راست مگر انگشت شهادۀ که اشاره به آن می‌نماید نزد گفتن أشهد أن لا إله إلا الله. ۱۴- و نششتن مفترش، یعنی بر شتالنگ پای چپ نشستن و پای راست را راست گرفتن در تحیات اولی و در همۀ نشستنی‌های نماز، و نشستن متورّک; یعنی بر دنبه نشتن و پای چپ را از زیر پای راست بیرون آوردن در نشستن آخر نماز. ۱۵- و سلام دوّمی نماز گفتن.

فصل: والمرأة تخالف الرّجل في خمسة أشياء: فالرّجل يجافي مِرفقيه عن جنبيه ويُقِلُّ بطنَهُ عن فخذيه في الرّكوع والسّجود، ويجهر في موضع الجهر وإذا نابَهُ شيء في الصّلاة سبّح، وعورة الرّجل ما بين سُرّته وركبته. والمرأة تضمّ بعضها إلى بعضٍ وتخفض صوتها بحضرة الرّجال الأجانب، وإذا نابَها شيء في الصّلاة صفقت، وجميع بدن الحرّة عورة إلّا وجهها وكفّيها والأمة كالرّجل.

فصل: والّذي يبطل الصّلاة أحد عشر شيئا: ۱- الكلام العمد، ۲- والعمل الكثير، ۳- والحدث، ۴- وحدوث النّجاسة، ۵- وإنكشاف العورة، ۶- وتغيير النّية، ۷- وإستدبار القبلة، ۸- والأكل، ۹- والشرّب، ۱۰- والقهقهة، ۱۱- والرِّدّة.

فصل:

زن بر خلاف مرد است (در نماز) در پنج چیز: ۱- مرد دور می‌دارد آرنجش را از دو پهلویش، ۲- و بالا می‌گیرد شکمش را از دو رانش در رکوع و سجود، ۳- و بلند می‌خواند در محلّ بلند خواندن، ۴- و هر گاه به او رسید چیزی در حال نماز سبحان الله می‌گوید، ۵- و عورت مرد میان ناف و زانوی او است. امّا زن ۱- جمع می‌کند بعضی از بدن خود را به سوی بعضی دیگر از بدن خود، یعنی دو دست را به دو پهلو می‌چسباند، ۲- و شکم را به ران می‌چسباند در رکوع و سجود، ۳- و آهسته می‌دارد آوازش را در حضور مردان بیگانه، ۴- و هر گاه به زن رسید چیزی در حال نماز (مثلاً دید گربه می‌خواهد چیزی را تلف کند) کف دست راست را بر پشت دست چپ می‌زند، ۵- و همۀ بدن زن آزاد عورت است مگر رو و دو کف دستش در حال نماز که باید بیرون باشد. و کنیز مانند مرد است (یعنی عورت کنیز میان ناف و زانوی او است).

فصل:

و چیزی که باطل می‌سازد نماز را یازده چیز است: ۱- سخن عمد، ۲- کار بسیار، مانند سه گام برداشتن و سه بار دست را جنباندن، ۳- بی‌وضوئی، ۴- پدید شدن پلیدی، ۵- پدید شدن عورت، ۶- تغییر نیت دادن مانند اینکه در نماز فرض باشد و قصد نماید آن را سنّت گردانده، ۷- پشت به قبله نمودن، ۸- خوردن، ۹- آشامیدن، ۱۰- خنده به آواز بلند، ۱۱- ارتداد (از دین اسلام برگشتن).

كلمات:

(يجافي): دور می‌دارد. (مرفق): آرنج. (مرفقيه): دو آرنجش. (يُقلّ): بالا می‌گیرد. (بطنه): شکمش را. (فخذيه): دو رانش. (يجهر): بلند می‌نماید. (إذا): هر گاه. (نابه): به او رسید. (سبّح): سبحان الله می‌گوید. (سرّته): نافش. (ركبته): زانویش. (تضمّ): جمع می‌نماید. (تخفض): آهسته می‌دارد. (بحضرة): بحضور. (أجانب): بیگانگان. (صفقت): کف دست راست بر پشت دست چپ می‌زند. (حرّة): زن آزاد. (الأمة): کنیز.

فصل: وركعات الفرائض سبعة عشر ركعة. فيها أربع وثلاثون سجدة، وأربع وتسعون تكبيرة، وتسع تشهّدات، وعشر تسليمات ومائة وثلاث وخمسون تسبيحة، وجملة الأركان في الصّلاة مائة وستّة وعشرون ركناً: في الصّبح ثلاثون ركناً، وفي المغرب إثنان وأربعون ركناً، وفي الرّّباعية أربعة وخمسون ركناً. ومَن عَجِزَ عن القيام في الفريضة صلّي جالساً ومَن عجز عن الجلوس صلّي مضطجعاً.

فصل:

و رکعت‌های نمازهای فرض شبانه روزی هفده رکعت است (و در روز جمعه پانزده رکعت و در سفر که نماز قصر می‌شود یازده رکعت). در این هفده رکعت سی و چهار سجده است، و نود و چهار الله اکبر، و نه تحیات، و ده سلام نماز، و یکصد و پنجاه و سه سبحان الله، و جملۀ رکن‌های نمازهای پنجگانه یکصد و بیست و شش رکن است; در نماز صبح سی رکن است، و در نماز مغرب چهل و دو رکن و در نماز چهار رکعتی پنجاه و چهار رکن. و کسی که ناتوان شد از ایستادن در نماز فرض، نماز بخواند به نشستن، و کسی که ناتوان شد از نشستن، نماز بخواند به پهلو.

كلمات:

(سبعة): هفت. (عشر): ده. (سبعة عشر): هفده. (أربع): چهار. (ثلاثون): ‌سی. (أربع وثلاثون): سی و چهار. (تسعون): نود. (أربع وتسعون) نود و چهار. (تسع): نُه. (تشهدات): تحیات‌ها. (تسليمات): سلام دادن‌های نماز. (مائة): صد. (ثلاث): سه. (خمسون): پنجاه. (مائة وثلاثة وخمسون): یکصد و پنجاه و سه. (ستّة): شش. (عشرون): بیست. (مائة وستّة وعشرون): یکصد و بیست و شش. (إثنان): دو. (أربعون): چهل. (إثنان وأربعون): چهل و دو. (الرباعية): چهار رکعتی. (أربعة وخمسون): پنجاه و چهار. (عجز): ناتوان شد. (قيام): ایستادن. (صلّي): نماز بخواند. (جالساً): در حال نشستن. (جلوس): نشستن. (مضطجعاً): به پهلو خوابیده.

فصل: والمتروك من الصّلاة ثلاثة أشياء: فرض، وسنّة، وهيئة. فالفرض لاينوب عنه سجود السّهو بل إن ذكرهُ والزّمان قريب أتي به وبني عليه وسجد للسّهو. و السنّـة لا يعود إليها بعد التّلبس بالفرض لكنّه يسجد للسّهو عنها. و الهيئة لا يعود إليها تركها ولا يسجد للسّهو عنها. وإذا شكّ فيعدد ما أتي به من الرّكعات بني على اليقين وهو الأقلّ وسجد للسّهو. وسجود السّهو سنّة ومحلّه قبل السّلام.

فصل: وخمسة أوقات لا يصلّي فيها إلّا صلاة لها سبب، بعد صلاة الصّبح حتّى تطلع الشّمس، وعند طلوعها حتّى تتكامل وترتفع قدر رمح، وإذا استوت حتّى تزول، وبعد صلاة العصر حتّى تغرب الشّمس، وعند الغروب حتّى تتكامل غروبها.

فصل:

وآنچه ترک شده از نماز بر سه قسم است: فرض است، و سنّت، و هیأت، پس فرض اگر ترک شد در نماز، سجود سهو جای آن نمی‌گیرد، بلکه اگر به یادش آمد که فرضی ترک نموده و مدّتی که گذشته است نزدیک است، همان فرض را بجا می‌آورد و دنبالۀ آن را بگیرد و در آخر نماز سجود سهو بخواند. (مثلاً اگر رکوع رکعت اوّلی را ترک نمود و موقعی بیادش آمد که از سجود فارغ شده بود در این حال بر گردد به رکوع و پس از خواندن رکوع به اعتدال و سجود می‌رود، و اگر موقعی به یادش آمد که در رکعت دومی در رکوع بود، در اینحال هر دو رکعت به یک رکعت حساب می‌شود و رکعت اوّلی به رکوع رکعت دومی تکمیل می‌شود، و اگر طول کشیده و در آخر نماز به یادش آمد که در رکعت اولی رکوع ننموده است در اینحال یک رکعت دیگر بخواند) و سنّت اگر ترک شد پس از مشغول شدن به فرض بر نگردد برای انجام دادن سنّت. (مثلاً اگر تحیات اوّلی نماز ننشست و موقعی که راست ایستاده به یادش آمد که تحیات اوّلی ننشسته است، بر نگردد بلکه در آخر نماز قبل از سلام سجود سهو می‌خواند برای ترک سنّت در آخر نماز. و هیأت اگر ترک شد بر نگردد به سوی آن و سجود سهو هم نخواند.

و هر گاه شک نمود در شمارۀ آنچه که خوانده از نماز که یک رکعت است یا دو رکعت، در اینحال یقین را بگیرد و آن گرفتن اقلّ و کم‌تر است - و سجود سهو سنّت است و آن دو سجده است مانند سجدۀ نماز، و محلّ سجود سهو در آخر نماز پیش از سلام دادن است.

فصل:

و پنج وقت است که نماز در آن پنج وقت خوانده نمی‌شود مگر نمازی که دارای سبب باشد (مانند نماز قضا، نماز نذر، نماز سنّت قبلیه و بعدیه نمازها و نماز سنّت وضو و یا تحیه مسجد) ۱- بعد از نماز صبح تا آنکه آفتاب بیرون آید، ۲- و نزد بیرون آمدن آفتاب تا آنکه کاملاً بیرون آید و بلند شود بقدر نیزه (یعنی شانزده دقیقه بعد از طلوع بگذرد) ۳- و نزد استواء تا آنکه میل به سوی مغرب نماید، و زوال حاصل شود و وقت ظهر داخل شود، ۴- و بعد از نماز عصر تا آنکه آفتاب غروب نماید، ۵- و نزد غروب نمودن آفتاب تا آنکه کاملاً غروب نماید.

فصل: وصلاة الجماعة سنّة مؤكّدة وعلى المأموم أن ينوي الإئتمام دون الإمام، ويجوز أن يأتمّ الحرّ بالعبد، والبالغ بالمراهق، ولا تصحّ قدوة رجل بامرأة، ولا قاري بامّيّ. وأيّ موضع صلّي في المسجد بصلاة الإمام فيه وهو عالم بصلاته أجزأهُ ما لم يتقدّم عليه، وإن صلّي في المسجد والمأموم خارج المسجد قريباً منه وهو عالم بصلاته ولا حائل هناك جاز.

فصل: ويجوز للمسافر قصر الصّلاة الرّباعية بخمس شرائط: أن يكون سفره في غير معصيه، وأن تكون مسافته ستة عشر فرسخاً، وأن يكون مؤدّيا للصّلاة الرّباعية، وأن ينوي القصر مع الإحرام، وأن لا يأتمّ بمقيم. ويجوز للمسافر أن يجمع بين الظّهر والعصر في وقت أيّهما شاء، وبين المغرب والعشاء في وقت أيّهما شاء، ويجوز للحاضر في المطر أن يجمع بينهما في وقت الأولي منهما.

فصل:

و نماز جماعتی سنّت مؤکده است. و لازم بر مأموم است که نیت اقتداء نماید، امّا بر امام نیت امامت لازم نیست. و درست است نماز خواندن آزاد پشت سر برده، و نماز خواندن بالغ پشت سر کودک و قریب البلوغ، و درست نیست نماز خواندن مرد پشت سر زن، و نماز خواندن کسی که فاتحه درست می‌خواند پشت سر کسی که فاتحه درست نمی‌داند. و هر محلّی از مسجد که در آن نماز بخواند، باقتداء به امام در حالی که اطلاع از نماز امام دارد، درست است، مادامی که جلوتر از امام نباشد، و اگر امام نماز خواند در مسجد و مأموم بیرون از مسجد ولی نزدیک از مسجد در حالی که میانشان پرده و حائل نیست، درست است.

فصل:

و درست است برای مسافر کوتاه کردن نماز چهار رکعتی: که ظهر و عصر و عشاء را به قصر دو رکعت بخواند، به پنج شرط: ۱- آنکه سفر او در غیر گناه باشد; سفر او گناه نباشد، ۲- و آنکه مسافت سفر او شانزده فرسخ باشد، ۳- و آنکه ادا کنندۀ نماز چهار رکعتی باشد، ۴- و آنکه نیت قصر همراه الله اکبر اوّل نماز نماید، ۵- و آنکه پشت سر کسی نماز نخواند که چهار رکعت کامل می‌خواند. و درست است برای مسافر جمع نمودن میان نماز ظهر و عصر در وقت هر یک از آن دو که بخواهد و جمع نمودن میان مغرب و عشاء در وقت یکی از آن دو. و درست است برای شخص مقیم در ولایت در وقت باران جمع نمودن میان نماز ظهر و عصر، و میان نماز مغرب و عشاء در وقت اولی از آن دو یعنی نماز ظهر و عصر را بعذر باران در وقت ظهر جمع نماید، و نماز مغرب و عشاء را در وقت مغرب جمع نماید.

فصل: وشرائط وجوب الجمعة سبعة أشياء: الإسلام، والبلوغ، والعقل، والحرّية والذّكورية، والصحة والإستيطان. و شرائط فعلها ثلاثـة: أن تكون البلد مصراً أو قرية وأن يكون العدد أربعين من أهل الجمعة وأن يكون الوقت باقياً فإن خرج الوقت أو عدمت الشّروط صُلّيت ظهراً.

وفرائضها ثلاثة: خُطبتان يقوم فيهما ويجلس بينهما وأن تصلّي ركعتين في جماعة. وهيئاتها أربع خصال: الغُسل وتنظيف الجسد، ولبس الثّياب البيض، وأخذ الظّفر، والطِّيب. ويستحب الإنصات في وقت الخطبة، ومن دخل والإمام يخطب صلّي ركعتين خفيفتين ثمّ يجلس.

فصل:

و شرط‌های واجب شدن نماز جمعه هفت چیز است: ۱- مسلمانی، ۲- بلوغ، ۳- خردمندی، ۴- آزادی، ۵- مرد بودن که نماز جمعه بر زن‌ها واجب نیست، ۶- تندرستی، ۷- مقیم بودن. و شرط‌های درست بودن انجام دادن نماز جمعه سه است: آنکه محلّ جمعه شهر و یا ده باشد، و آنکه شمار نمازکنندگان چهل تن باشد از کسانی که جمعه برایشان واجب است، و آنکه وقت جمعه باقی باشد. پس اگر وقت جمع بیرون شد به اینکه وقت نماز عصر داخل شد یا اینکه شرط‌های واجب شدن نماز جمعه یافته نشد، نماز ظهر خوانده می‌شود. و فرض‌های نماز جمعه سه است: ۱- دو خطبه پیش از نماز جمعه که در دو خطبه بایستد و میان دو خطبه بنشیند، ۲- آنکه نماز جمعه دو رکعت خوانده شود، ۳- آنکه نماز جمعه با جماعت خوانده شود; زیرا نماز جمعه به تنهائی جائز نیست. و هیأت‌های نماز جمعه چهار خصلت است: ۱- بدن شستن، ۲- پاکیزه نمودن بدن، ۳- پوشیدن لباس سفید، ۴- گرفتن ناخن و بکار بردن بوی خوش.

و سنّت است خاموش نشستن در وقت خطبه و شنیدن خطبه، و کسی که داخل مسجد شود در حالی که خطیب مشغول خطبه است، دو رکعت سبک نماز بخواند پس از آن بنشیند و گوش به خطبه دهد.

كلمات:

(شرائط): یعنی: شرط، و شرط هر چیزی است که وسیلۀ حصول چیز دیگر باشد، مانند وضو که شرط صحت نماز است، و بدون وضو نماز روا نیست.

(جمعه): آدینه. (حرّية): آزادی. (ذكورية): نر بودن. (صحة): درستی، تندرستی. در زبان فارسی برای تندرستی صحّۀ را نویسند و برای درستی صِحَّتْ به تاء درازه استعمال کنند. (البلد): محلّ نماز جمعه، و برای جایگاه هر جائی که باشد. (مصر): شهر. (قريه): ده. (عدد): شماره. (أربعين): چهل تن. (أهل): کسان. (باقي): مانده. (خرج): بیرون شد. (عدمت): یافته نشد. (خُطبه): سخنرانی. (يقوم): می‌ایستد. (في جماعة): با جماعت. (غسل): شستن، آب تنی، بدن شستن (تنظيف): پاکیزه ساختن (جسد): تن. (لبس): پوشیدن. (بيضٍ)‌:‌ سفیدها. (أخذ): گرفتن. (ظفر): ناخن. (إنصات): خاموشی. (يستحبّ): پسندیده است. (وقت): هنگام. (دخل): درون شد. (خفيف): سبک.

فصل: وصلاة العيدين سنة مؤكّدة وهي ركعتان يكبّر في الأولي سبعاً سوي تكبيرة الإحرام وفي الثّانية خمساً سوي تكبيرة القيام. ويخطب بعدها خطبتين يكبّر في الأولي تسعاً وفي الثّانية سبعاً ويكبّر من غروب الشّمس من ليلة العيد إلى أن يدخل الإمام في الصّلاة. وفي الأضحى خلف الصّلوات المفروضات من صبح يوم عرفة إلى العصر من آخر أيّام التّشريق.

فصل:

و نماز دو عید، عید فطر و عید قربان سنّت مؤکده است، و آن نمازی است که در روز عید خوانده شود دو رکعت که در رکعت اولی هفت بار اَللهُ اَکبَرُ گفته می‌شود و الله اکبر نماز بستن غیر از این تکبیر است، و در رکعت دوّمی پنج اللهُ اَکبَرُ که الله اکبر بلند شدن بعد از رکعت اولی غیر از این پنج تکبیر است، و خطبه می‌خواند بعد از نماز عید، دو خطبه که در خطبۀ اولی ابتداءً نه الله اکبر پی در پی می‌گوید، و در ابتدا خطبه دومی هفت بار الله اکبر پی در پی می‌گوید. سنّت است تکبیر گفتن از غروب آفتاب شب عید تا آنکه امام داخل نماز عید شود. (و آن تکبیر چنین است: «اَللهُ أكْبَرُ، اَللهُ أَكْبَرُ لا إلهَ إلّا اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ ولِلّهِ الْحَمْدُ، اَللهُ أَكْبَرُ كَبِيْراً وَالْحَمْدُ للهِ كَثِيْراً، وَسُبْحَانَ اللهِ بُكْرَةً وَأصِيْلاً، لاَ إلهَ إلَّا اللهُ وَحْدَهُ صَدَق وَعْدَهُ وَنَصَرَ عَبْدَهُ وَهَزَمَ الأحْزَابَ وَحْدَهُ لاَ إلهَ إلَّا اللهُ وَلاَ نَعْبُدُ إلَّا أيَّاهُ مُخْلِصِيْنَ لَهُ الدِّيْنََ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُوْنَ»).

و در عید قربان سنّت است تکبیر گفتن بعد از هر نماز فرض (و همچنین هر نماز سنّت و غیره) بعد از نماز صبح روز عرفه تا بعد از نماز عصر روز سیزدهم ماه ذیحجه.

فصل: وصلاة الكسوف سنّة مؤكّدة، فإن فاتت لم تقض. ويصلّي لكسوف الشّمس وخسوف القمر ركعتين. في ركعة قيامان يطيل القراءة فيهما، وركوعان يطيل التّسبيح فيهما دون السّجود، ويخطب بعدها خطبتين ويُسرّ في كسوف الشّمس ويجهر في خسوف القمر.

فصل:

و نماز گرفتن آفتاب و گرفتن ماهتاب، سنّت مؤکده است، و این نماز باید در حال گرفتن آفتاب و ماهتاب انجام شود. اگر نماز خوانده نشد تا آنکه آفتاب و یا ماهتاب روشن شد، در اینحال نماز آن فوت شده و قضا ندارد. و نماز می‌خواند برای گرفتن آفتاب و یا ماهتاب دو رکعت. در هر رکعتی دو قیام است که از رکوع که بالا آمد دوباره فاتحه و سوره می‌خواند و طول می‌دهد خواندن قرآن را در قیام‌های نماز مثلاً در رکعت اوّلی بقدر دویست و پنجاه آیه، و دویست آیه، و در رکعت دومی بقدر یکصد و پنجاه آیه، و یکصد آیه، و در هر رکعتی دو رکوع است که طول می‌دهد به تسبیح گفتن، در رکوع اوّلی بقدر یکصد و پنجاه، در رکوع دومی بقدر یکصد، در رکوع سومی بقدر هشتاد، و در رکوع چهارمی بقدر پنجاه. و در سجود هم مانند رکوع. (پس گفتۀ ابوشجاع که در سجود طول دادن تسبیح نیست، ضعیف است). و خطبه می‌خواند بعد از نماز گرفتن آفتاب و یا ماهتاب، دو خطبه و نماز را به آهسته می‌خواند در نماز گرفتن آفتاب که در روز است، و نماز را در گرفتن ماهتاب به آواز بلند می‌خواند; زیرا که در شب است. (حاصل می‌شود سنّت کسوف و یا خسوف به خواندن دو رکعت نماز سنّت نه به آن تفصیل، و نماز کسوف و خسوف به تنهائی یا با جماعت خوانده می‌شود، و از سنت‌های آن است: بدن شستن، استغفار، صدقه دادن، آشتی دادن دشمنان با هم و غیره).

فصل: وصلاة الإستسقاء مسنونة، فيأمرهم الإمام بالتّوبة والصّدقة والخروج من المظالم ومصالحة الأعداء وصيام ثلاثة أيّام ثمّ يخرج بهم في اليوم الرّابع في ثياب بذلة واستكانة وتضرّع ويصلّي بهم ركعتين كصلاة العيدين ثمّ يخطب بعدهما، ويحوّل رداءه، ويكثر من الدّعاء والإستغفار ويدعو بدعاء رسول الله صوهو: اَللّهُمّ أجعل سُقيا رحمة ولا تجعلها سُقيا عذاب ولا محق ولا بلاءٍ ولا هدم ولا غرق، اَللّهُمّ على الظّراب والآكام ومنابتِ الشّجر وبطون الأودية، اَللّهُمَّ حوالينا ولا علينا، اَللّهُمّ اسقنا غيثا مغيثاً هنيئاً مريئا مريعا سحّا عامّا غدقا طبقا مجلّلا دائما إلى يوم الدّين.

فصل:

نماز طلب باران سنّت است: پس فرمان می‌دهد امام مردم را به توبه کردن، و صدقه دادن، و بیرون دادن، و بیرون شدن از حقوق مردم و‌ آشتی نمودن دشمنان با هم، و روزه داری سه روز. پس از آن در روز چهارم به حال روزه با مردم به سوی نمازگاه می‌روند در لباس خدمت (نه لباس فاخر) و در حال فروتنی و زاری. و نماز می‌خواند اما با جماعت دو رکعت مانند نماز دو عید، پس از نماز دو خطبه می‌خواند مانند دو خطبۀ عید، و دستمال دوش را چرخ دهد (اما بعد از سه یک خطبۀ دوم)، و مردم هم لباس خود را راست به چپ یا عکس آن و زیر و بالا کردن دستمال دوش مانند امام و همراه او انجام می‌دهند، و بسیار می‌نماید از دعا کردن و استغفار نمودن، و دعا می‌کند همان دعائی را که پیغمبر صخوانده است و آن چنین است: